قضیه کنان بن ربیعه

پرسش 1: سيرت الرسول ابن هشام فارسي جلد دوم صفحه 830، سيرت ابن هشام انگليسي صفحه 515، "کنان بن الربيع که شوهر صفيه بود، اسير کردند و اورا پيش پيغمبر عليه السلام

 

امام علي عليه السلام: خداوند ، رحمت كند مردى را كه حقّى را زنده كند و باطلى را بميرانَد و ستم را برچيند و عدل را به پا دارد ! غرر الحكم و درر الكلم 5217

 

پرسش 1: سيرت الرسول ابن هشام فارسي جلد دوم صفحه 830، سيرت ابن هشام انگليسي صفحه 515، "کنان بن الربيع که شوهر صفيه بود، اسير کردند و اورا پيش پيغمبر عليه السلام آوردند و گنج هاي قوم بني النضير بدست وي بود که ايشان به وديعت پيش وي نهاده بودند، و سيد، عليه السلام، از وي مي پرسيد تا نشان آن گنج ها بدهد و بگويد که کجا مدفونست، و وي انکار مي نمود و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي مي‌گفت، او پاسخ مي‌داد: من خبر از آن ندارم، و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي مي‌گفت تا اقرار کند و نشان بدهد، البته اقرار نمي‌کرد، پس يکي هم از يهود خيبر پيش سيد عليه اسلام، آمد و خبر آن گنج ها از وي بپرسيد، وي گفت: من نمي دانم، ليکن کنانه بن الربيع هروقتي يا هر روزي مي ديدم که برفتي و گرد آن خرابه بر آمدي و چيزي از آن جايگاه طلب کردي، اکنون گمان چنان مي برم که گنج ها هم آنجا مدفون است. پس سيد عليه السلام ديگر بار کنانه بن الربيع پيش خود فراخواند و اورا گفت: اگر نشانه اين گنج ها که تو انکار مي کني پيش تو بيابم، ترا بکشم؟ گفت: بلي. بعد از آن سيد، عليه السلام، بفرمود تا آن خرابه که يهودي نشان داده بود بکندند و بجستند و گنج پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز @@ آنچه در متن سوال از سيره ابن هشام نقل شده ، نادرست است . اضافاتي در متن آمده كه در سيره ابن هشام نيست. ما هم متن اصلي كتاب و هم متن سيرت رسول الله (كه متن سوال را از آن كتاب ، اما به نام ابن هشام آورده ايد ) از رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني ديديم. هيچ كدام از متن ها به اين صورت نيست. نه در متن اصلي و نه در نوشته فارسي اين بخش « زبير آتشي با چخماغ روشن کرد و پولادي را داغ کرد و روي سينه اش گذاشت، تا اينکه تقريباً مرد»نيامده است . متأسفانه همانند بسياري از تحريفات و دروغ هايي است كه اسلام ستيزان براي پيشبرد اهداف خود به آن دست مي زنند. چيزي جز آبروي خود بردن و زحمت ما داشتن نيست. آنچه در کتاب‌هاي معتبر آمده و با روش و سيره پيامبر(ص) سازگاري دارد، اين است که کنانه بن ربيع، ناجوانمردانه، يکي از افسران مسلمان به نام «محمود بن مَسلَمه» را با افکندن سنگ بزرگي غافلگيرانه به شهادت رساند . در جنگ خيبر، بعد از احضار کنانه از وي، راجع به محل اختفاي صندوق جواهرات، بازجويي به عمل آمد که حاضر به اعتراف نشد، به دستور پيامبر(ص) کنانه را به «محمد بن مسلمه» برادر «محمود بن مسلمه» تحويل دادند، و «محمد بن مسلمه» او را به عنوان قصاص، به قتل رساند.(1) هم چنين کامل‌ابن اثير ، که از کتاب‌هاي معتبر تاريخي است در باره کنانه، اشاره‌اي به جريان اختفاي صندوق جواهرات و بازجويي از کنانه ندارد. ذکر کرده پيامبر او را به «محمد بن مسلمه» برادر «محمود بن مسلمه» سپرد.«محمد بن مسلمه» او را به عنوان قصاص برادرش، کشت (2) بنابر اين مطلبي که ذکر کرده ايد ، نه با سنت و سيره پيامبر همسويي دارد و نه در كتاب هاي تاريخي ( طبق نقل سوال) آمده است . مخالفان اسلام به خصوص يهود تلاش مي کردند که مطالب خلافي را به پيامبر (ص) نسبت بدهند تا چهره اسلام را بر آيندگان مشتبه و غير اخلاقي نشان دهند. پي‌نوشت‌ها: 1. السيره النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 366؛ ترجمه سيره ابن اسحاق، ج 2، ص 831؛ فروغ ابديت، ص 260. 2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 221.