غیراختیاری

بسم الله الرحمن الرحیم. سؤال من این است که وقتی می گوییم معصوم از معرفت و محبت بسیار بالا نسبت به خداوند متعال برخوردار است، به گونه ای که حقیقت گناه را می بیند و از طرف دیگر وسوسه شیطان هم در او راه ندارد. خوب اگر شخص دیگری هم چنین بود او هم معصوم از گناه می شد و اینکه بگوییم معصوم با اختیار گناه نمی کند، فضیلتی را ثابت نمی کند، زیرا تمام مقدمات آن غیراختیاری است و نیز نمی توان گفت مقدمات آن را خودشان فراهم کرده اند زیرا مثل امام زمان (عج) ده سال قبل از بلوغ به امامت رسیده است.

پاسخ:
ائمه معصومين به لحاظ شخصيتي و رفتاري افرادي بودند كه اگر خداوند متعال آنها را دقيقا مانند ساير انسانها خلق مي نمود و بدون داشتن ملكه عصمت بوجود مي آمدند، اگر چه ديگر معصوم نبودند و احتمال سر زدن خطا و گناه سهوي از آنها وجود داشت لكن آنها به قدري در مسير اطاعت خداوند جدي بودند كه در عين حال كه معصوم نبودند در مقايسه با ساير افرادي كه شرايطي مساوي با آنها داشتند خطا و گناه كمتري مرتكب مي شدند و از محارم الهي بيشتر دوري مي كردند و به تعبير ديگر بيشترين پايبندي را بر عهد و پيمان الهي از خود نشان مي دادند، به همين جهت خداوند متعال كه با علم نامحدود خود از قبل از خلقت آنها وجود چنين همت و عزمي را در آنها خبر داشت و مي دانست كه در صورت اعطاي مقام عصمت به ايشان، آنها در عمل به آن پايبند خواهند بود جهت آماده سازي آنها به عنوان هدايت كنندگان بشريت، اين برتري آنها را با اعطاي علم ويژه به آنها تكميل نمود و از بدو تولد به مقام عصمت رسانيد، لذا اگر چه اصل داشتن علم ويژه و رسيدن به مراتب بالاي عصمت به اراده خود آنها نبود و طبيعتا در اين حد، ذاتا براي آنها كمال اختياري محسوب نمي شود اما نبايد اين حقيقت را ناديده گرفت كه انتخاب آنها از جانب خداوند بر اساس شايستگي انتخابي خود آنها مي باشد كه خداوند از قبل از خلقت ظاهري آنها، به آن آگاه بود، اين فضيلتي است كه در ديگر انسانها وجود نداشت و به همين دليل انتخاب ائمه از جانب خداوند و وجود ملكه عصمت در آنها در نهايت فضيلتي انتخابي براي آنها محسوب مي گردد كه ديگران اگر هم به چنين علمي مي رسيدند باز هم در حد ائمه (ع) پايند به آن باقي نمي ماندند لذا اگر به فرازهاي اوليه دعاي ندبه دقت فرمائيد همين فرايند انتخاب آنها را مشاهده مي فرمائيد:« اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ .... بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ ... وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ ... »؛« پرودرگارا تو را ستايش مى‏ كنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى... بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى... و تو هم مى‏دانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى و... »(1) نتيجه اين كه خداوند با علم نا محدود خود در بين بشرها ائمه (ع) را از همه برتر ديد و ملكه عصمت را به عنوان فضيلت به آنها عرضاني داشت خدا مي ديد كه بيشتر راه را آنها با اختيار خود حركت مي كنند و از آنجا كه قرار بود اين ها امامان مردم باشند ملكه عصمت را افزون بر آنچه خود سير كرده بودند به آنها عطا فرمود و آنها را امام مردم قرار داد.

پي نوشت:
1.شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي ندبه ،ص974،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،1370ش