۱۳۸۹/۰۴/۰۹ ۱۸:۵۶ شناسه مطلب: 13497
امام باقر عليه السلام : عالمى كه از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است . الدعوات : 62 / 153 منتخب ميزان الحكمة : 398
پرسش 1:
با توجه به سفارش اهل بيت به کم خوري و عمل به آن چگونه از نيروي بدني خوبي برخوردار بوده اند مانند امام علي ؟
پاسخ:
سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرهنگ غذايي اسلام غنيترين دستور غذايي را براي بشر رهنمون کرده است.
يکي از بهترين دستورهاي خداوند در قرآن و پيشوايان اسلام مربوط به مقدار خوراک ميباشد.
خدا ميفرمايد: «کلوا واشربوا ولا تسرفوا».(1)
مشاهده ميکنيم که در اين آيه دستور به خوردن و آشاميدن داده است ولي در آخر آيه با نهي کردن از اسراف و زيادهروي در خوردن، از پرخوري نهي نموده است و يا در جاي ديگر ميفرمايد:
«کلوا مِن طيّبات ما رزقانکم؛(2) از نعمتهاي پاکيزه بخوريد».
پيشوايان اسلام نهي از خوردن نفرمودند و خود از نعمتهاي خداوند بهرهمند ميشدند، اما دستور بهداشتي مبني بر کمخوري را در رژيم غذايي انسان بيان داشتند.
کمخوري غير از نخوردن و پرخوري است.
نخوردن مايه ضعف و ناتواني جسمي است همان گونه که پرخوري نيز موجب مريضيهاي بسياري است.
اينکه پيشوايان معصوم ما توصيه به کمخوري دارند و فرموده اند قبل از سير شدن دست از غذا بکشيد ، جهت فوايد بسيار آن ميباشد.
اميرالمؤمنين ميفرمايد:
«من قلّ طعامه قلّت آلامه؛ هر که خوراکش کم باشد، دردهايش کمتر است».(3)
با آنکه حضرت ميفرمايد کمخوري ماية گرامي داشتن بيشتر خويش است و سلامت را بيشتر استمرار ميبخشد.(4)
فوايد بسيار کمخوري امروزه بر همگان روشن شده و نتيجه تحقيقات دانشمندان در مورد انسانها قابل ملاحظه است، نظير آن که ميگويند کمخوري موجب طول عمر ميشود يا آن که موجب ميشود مغز بهتر کار کند و حافظه را تقويت ميکند .
بنابر اين توانايي و قدرت انسان بستگي به حجم غدا ندارد تا هرچه خوراکش بيشتر باشد، توانايي او بيشتر باشد. چه بسا انسانهاي کمخوراک و لاغر داراي بدن ورزيده و قدرت بسيار باشند.
امير المؤمنين عليه السلام بيشتر غذاهاي ساده ميخوردند. با توجه به روايات شدت سادگي خوراک حضرت مربوط به دوران حکومت حضرت است ،نظير آن که ميفرمود:
اگر مى خواستم ، مى دانستم چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابريشم را به كار برم. ليكن هرگز هواى من بر من چيره نخواهد گرديد، و حرص مرا به گزيدن خوراك ها نخواهد كشيد. چه بود كه در حجاز يا يمامه كسى حسرت گرده نانى برد، يا هرگز شكمى سير نخورد، و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشد از گرسنگى به پشت دوخته، و جگرهايى سوخته. يا چنان باشم كه گوينده سروده: درد تو اين بس كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى بود در آرزوى پوست بزغاله؟
آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمومنان گويند، و در ناخوشايندهاى روزگارشريك آنان نباشم يا در سختى زندگى نمونهاى برايشان نشوم؟ مرا نيافريدهاند، تا خوردني هاى گوارا سرگرمم سازد، چون چارپاى بسته كه به علف پردازد، يا آن كه واگذارده است و خاكروبهها را به هم زند و شكم را از علف هاى آن بينبارد، و از آنچه بر سرش آرند ، غفلت دارد، يا مرا وانهند يا به بازى سر دهند يا ريسمان گمراهى راكشان باشم و يا بيخودانه در سرگرداني ها گردان، و چنان بينم كه گوينده شما بگويد: اگر پسر ابوطالب را خوراك اين است، ناتوانى او را از كشتن هماوردان بنشاند، و از جنگ با دلاور مردان بازماند. بدانيد درختى را كه در بيابان خشك رويد، شاخه اش سخت تر بود، و سبزههاى خوش نما را پوست نازك تر، و رستني هاى صحرايى را آتشافروختهتر، و خاموشى آن ديرتر(6)
باز اگر به روايات که در مورد غذاي حضرت اميرالمؤنين است، نگاهي بيندازيم، به موارد چون نان ،روغن، خرما، شير، گوشت، سبزي و غيره برخورد ميکنيم.(5)
کمخوري و غذاي ساده خوردن به اين معنا نيست که نيازهاي بدن تأمين نشود، نان، خرما و شير بيشترين نيازهاي بدن را تأمين ميکند.
امير المؤمنين عليه السلام از همه اينها مصرف مينمودند اما نه آنکه همة موارد را در يک سفره و در يك وعده تناول نمايند بلکه هر يک از اين غذاها را در يک وعده غذايي ميل ميفرمودند. از پرخوري که امروزه به آن مبتلا هستيم پرهيز داشتند.
قدرت و توانايي بيش از حد حضرت موهبت خدادي بود و اين هم در اثر کمخوريها و توجه به فقرا، بينوايان و ايتام بود ،همان گونه که آيات سوره دهر گواه بر آن است .حضرت نيز اين مطلب را هنگام کندن در قلعة خيبر بيان فرمود که به قدرت الهي در قلعه خيبر را کندم و آن را مثل يک سپر روي دست خود قرار دادم.(7)
پينوشتها:
1. اعراف (7) آيه 31.
2. بقره (2) آيه 171.
3. غرر الحکم، ح 4809.
4. همان،ح 6819.
5.نهج البلاغه ،سيد جعفر شهيدي، ص 318
6. موسوعة الامام علي، حديث 4568، 4564، 4570؛ بحار، ج 41، ص 148.
7. بحار ،ج21، ص21.