۱۳۹۸/۱۲/۲۷ ۰۸:۱۰ شناسه مطلب: 98095
برخی با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) که در مورد بیماریها، فرمودند: «لَا عَدْوَى-قابل سرایت نیستند»؛ اعتقاد دارند هيچکس مريضي را از شخص ديگري نميگيرد و مسري بودن مَرَض و سرايت آن از توطئههاي دشمنان و دروغ است! لطفاً علاوه بر اعتبار سنجی سند، معنی و مفهوم آن را نیز بیان کنید.
پاسخ اجمالی
جمله «لَا عَدْوَی» بخشی از حدیثی است که در منابع حدیث شیعه و سنی به پیامبر منتسب شده است. این حدیث از سویی با مسلمات تجربی و پزشکی و از سوی دیگر، با برخی روایات در تعارض است؛ ازاینرو موردتوجه اندیشمندان و پژوهشگران مباحث حدیثی قرارگرفته و نظرات متعددی در بین علماء شیعه و اهلتسنن در توضیح و شرح این حدیث بیانشده است. برخی افراد با استناد به این حدیث، ادعا میکنند که هیچ بیماری قابل واگرفتن نیست. حال آنکه با چشمپوشی از اشکالاتی که بر سند این حدیث وارد است، به نظر میرسد منظور پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) نفی مطلق سرایت نیست، بلکه با توجه به قرائن موجود در متن حدیث، مراد از نهی در این روایت، نهي از اعتقاد خرافی بوده و برفرض که معنای «لَا عَدْوَی» عدم سرایت باشد، نمیتوان از آن مطلق عدم سرایت در تمام بیماریها را ثابت کرد.
پاسخ تفصیلی
عبارت «لَا عَدْوَى» بخشی از حدیثی است که در کتاب «الکافی» و همچنین برخی از منابع معتبر اهل سنت، مانند «صحیح البخاری» و «صحیح مسلم»، در ضمن حدیثی از پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) گزارششده است. اندیشمندان شیعه و اهل سنت و شارحان این کتابها نظرات متعددی در معنا و مفهوم آن بیان کرده و سعی بر آن داشتهاند معنایی قابلپذیرش برای آن و توجیهی در جمع بین این حدیث و احادیثی که معارض آن به نظر میرسد ارائه دهند.
1. متن روایت
روايت اشارهشده به اين صورت است که فردي به نام «نضر به قِرْوَاشٍ» شتردار ميگويد: از امام صادق (علیهالسلام) درباره شتري که جَرَب (نوعي بيماري پوستي-گَری) دارد، پرسيدم که آيا او را از شترانم جدا کنم، از ترس سرايت «جرب» آن و نيز از سوت زدن براي حيوان براي اينکه آب بياشامد؟ امام صادق (عليهالسلام) فرمودند:
«إِنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى رسولالله صلّيالله عليه و آله فَقَالَ يَا رسولالله إِنِّي أُصِيبُ الشَّاةَ وَ الْبَقَرَةَ وَ النَّاقَةَ بِالثَّمَنِ الْيَسِيرِ وَ بِهَا جَرَبٌ فَأَکرَهُ شِرَاءَهَا مَخَافَةَ أَنْ يُعْدِيَ ذَلِک الْجَرَبُ إِبِلِي وَ غَنَمِي فَقَالَ لَهُ رسولالله صلّيالله عليه و آله يَا أَعْرَابِيُّ فَمَنْ أَعْدَى الْأَوَّلَ ثُمَّ قَالَ رسولالله صلّيالله عليه و آله لَا عَدْوَى وَ لَا طِيَرَةَ وَ لَا هَامَةَ وَ لَا شُؤْمَ وَ لَا صَفَرَ وَ لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِصَالٍ وَ لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ هِجْرَةٍ وَ لَا صَمْتَ يَوْماً إِلَى اللَّيْلِ وَ لَا طَلَاقَ قَبْلَ النِّکاحِ وَ لَا عِتْقَ قَبْلَ مِلْک وَ لَا يُتْمَ بَعْدَ إِدْرَاک»؛ (1)
يک باديهنشين نزد رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: يا رسولالله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزانقيمت برميخورم که به «جرب» مبتلا است، خوشم نميآيد که آن را بخرم، مبادا جربش به شتر و گوسفندم سرايت کند.
پيامبر خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) به او فرمود: پس چه کسي اوّلي را مبتلا کرد؟
سپس فرمود: نه سرايت (عدوي)، نه فال بد، نه فال پرنده شب، نه سوت زدن، نه شيرخوارگي بعد از فصال و از شير گرفتن، نه تعرّب بعد از هجرت و ايمان، نهروزه سکوت از روز تا شب، نه طلاق قبل از ازدواج، نه آزادي پيش از بردگي و نه يتيمي بعد از بلوغ [در اسلام تشريع نشده است].
مرحوم «کليني» اين حديث را در کتاب «روضه الکافي» با سند ضعيف نقل ميکند. سند کامل حدیث چنین است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ أَخْبَرَنَا النَّضْرُ بْنُ قِرْوَاشٍ الْجَمَّال». راوی اصلی این حدیث «نضر بن قرواش» شتردار (جمال) است که در منابع رجالی، توثیق و مدحی برای وی وجود ندارد. (2) اما سایر راویان حدیث، از بزرگان روات هستند.
در منابع بعدي شيعه نيز قسمتي از اين حديث و يا همان جمله در ضمن حديثي وجود دارد، مثلاً در «نهجالبلاغه» نيز اميرالمؤمنين (عليهالسلام) ميفرمايد: «الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَق». (3)
همچنين روايت موردنظر در منابع حديثي معتبر اهل سنت ازجمله «صحاح سته» نيز با گزارشهاي گوناگون آمده است، مثلاً در «صحيح مسلم» از «ابوهريره» چنين نقلشده:
«قَالَ رسولالله (صلي الله عليه و سلم) لاَ عَدْوَى وَ لاَ صَفَرَ وَ لاَ هَامَةَ فَقَالَ أَعْرَابِيٌّ يَا رسولالله! فَمَا بَالُ الإِبِلِ تَکونُ فِي الرَّمْلِ کأَنَّهَا الظِّبَائُ فَيَجِيئُ الْبَعِيرُ الأَجْرَبُ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيُجْرِبُهَا کلَّهَا؟ قَالَ فَمَنْ أَعْدَى الأَوَّلَ؟ وَ فِيْ رِوَايَةٍ: لاَ عَدْوَى وَ لاَ طِيَرَةَ وَ لاَ صَفَرَ وَ لاَ هَامَةَ». (4)
بنابراین چون اين حديث در دو کتاب «بخاري» (5) و «مسلم» آمده طبيعتاً از ديد اهل سنت اين حديث ضعيف نيست.
2. بررسی مفهوم حدیث
احاديثي که فهم آنها مشکل است، بخشي از ميراث حديثي ميباشند. شارحان و مؤلفان کتابهاي حديثي، هر يک بهتناسب زمان، برخي از احاديث دشوارفهم را تبيين کردهاند؛ اما گذر زمان و آشنايي با علوم جديد گاهي باعث ميشود ديد ديگري در فهم حديث پديد آيد و احتمال جديدي را در پيآورد و يا احتمالهاي قبلي مردود شود.
يکي از احاديث مشکل، همين حديث «لاعدوي» است. همانگونه که گفته شد، مؤلفان و شارحان شيعه و سني سعي کردهاند معنايي قابلپذيرش براي آن ذکر کنند و توجيهي نيز در جمع بين اين حديث و احاديثي که معارض آن به نظر ميرسد ارائه دهند که بهصورت خلاصه نکاتي بيان ميشود:
الف) در بين روايات معصومان (علیهمالسلام)، احاديثی وجود دارد که با حديث «لا عدوي» معارض هستند، يعني معنايي مقابل معناي اين حديث بيان کرده است، مثلاً از امام سجاد (علیهالسلام) نقلشده است که پيامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَک مِنَ الْأَسَد» يعني از جذامي فرار کن همانگونه که از شير فرار ميکني. (6)
ب) از سوي ديگر حديث موردنظر با مسلمات تجربههاي بشري در زمينههاي پزشکي و سرايت برخي از بيماريها و مسري بودن آنها نيز ناسازگار است.
3. اقوال مطرحشده
با توجه به اين دو نکته، در توضيح اين روايت چند نظر وجود دارد:
1. برخي گفتهاند مقصود اين است که پيامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) با اين بيان، نقش مستقل طبيعت را در سرايت بيماري نفي نموده و به نقش خدا در امور، ازجمله سرايت بيماري توجه دادهاند. پس تا خداوند نخواهد بيماري سرايت نميکند. بنابراین، ويروسها و ميکروبها و... نميتوانند در سرايت بيماري بهطور مستقل و بدون اراده خداوند نقشي داشته باشند. (7)
2. برخي ديگر گفتهاند که بيماري، استقلالي در سرايت خود ندارد و سرايت آن منوط به خواست خداوند است، (8) بسياري از انديشمندان شيعه و سني به اين نظر قائل هستند. (9)
3. برخي ديگر گفتهاند که آنچه از بيماري منتشر ميشود، رايحه بيماري است و آن است که منجر به بيماري شدن همنشين با شخص بيمار ميشود و خود بيماري سرايت نميکند. (10)
4. برخي نيز در جمع بين اين حديث و حديث «فر من المجذوم فرارک من الاسد» چنين توجيه کردهاند که «حديث فرار» دال بر وجوب فرار است و حديث «لا عدوي» را تخصيص ميزند. (11)
براي اطلاع کامل در موردنظرات ارائهشده ميتوانيد به مقاله: حديث «لا عدوي»: انتساب و مفهوم شناسي (پژوهشي درباره خاستگاه واگيردار نبودن بيماريها در اسلام)، نويسنده: محمود کريميان، مجله علوم حديث، سال بيست و يکم، شماره اول، مراجعه کنيد.
بنابراین بهصورت کلي، اين حديث از گذشته تا حال، دستخوش نقد و نظرات حديث پژوهان شيعي و اهل سنت بوده است. برخي در دوره معاصر اين حديث شريف را جعلي خواندهاند و برخي ظاهرگرايان، از اين حديث، مطلق نفي سرايت بيماري را استنباط نمودهاند.
4. مفهوم حدیث با توجه به وحدت سیاق
برخي ديگر از محققان نيز گفتهاند: -در صورت پذيرش حديث «لا عدوي»، ظاهراً- اين حديث بههيچعنوان به معناي نفي سرايت بيماري از شخص بيمار به شخص سالم نيست. درنتيجه نه معارض با رواياتي همچون «فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَک مِنَ الْأَسَد» است و نه مخالف با مسلمات علوم تجربي عصر حاضر؛ بلکه به نظر ميرسد در اين روايت، اندکي نقل به معنا يا تصحيف صورت گرفته است. با توجه به قرائن موجود در کل روايت، واقعيت مسئله اين است که حديث «لا عدوي» در مقام دفع يک آموزه خرافي يا يک آموزه اشتباه از يک اعرابي بیانشده است.
براي مطالعه بيشتر در این زمينه ميتوانيد به مقاله: ايضاحي بر حديث «لا عدوي»، نويسنده: علي اميري به آدرس زیر مراجعه کنيد:
بهعبارتدیگر، با توجه به قرینه «وحدت سیاق»، منظور پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) از نفی سرایت، نفی از اعتقاد خرافی است. شاهد این برداشت، نفی موارد دیگر است که در روایت بیانشده است. حضرت نفی «لا عدوی» را در کنار مواردی مانند طیره، هامَة، شُؤم و صَفَر که از باورهای غلط جاهلی بود قرار میدهد. بدیهی است که هیچیک از این امور، ارتباطی با حوزه سلامت و طبابت ندارد، بلکه وجه مشترکشان این است که عرب جاهلی آنها را تماماً نحس میشمرد و در صورت مواجهه، منتظر وقوع حادثه ناگواری میبود؛ به همین دلیل، نبی خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) همه آنها را یکجا و در یک سیاق انکار کرده است و اعراب جاهلی را به نقش خداوند و مشیت الهی در وقایع زندگی یادآور میکند. از سوی دیگر برفرض که «عدوی» به معنای «واگیری در همه بیماریها باشد» با توجه به اینکه سؤال آن شخص در مورد بیماری خاصی است، نمیتوان آن را به تمام بیماریها اطلاق داد و به استناد آن، اصل واگیری را در مورد هر مرضی انکار کرد!
نکته دیگر اینکه وجود بیماریهای واگیردار، امری قطعی و مورد اتّفاق همه اطبّاء و از وجدانیّات هر انسان عاقلی است و نمیتوان با تمسک بهظاهر یک حدیث، آنها را نادیده گرفت.
نتیجه
برخي اين حديث را ضعيف دانسته و آن را رد کردهاند. برخي ديگر نيز آن را توجيه کرده و گفتهاند:
1-منظور از حديث رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) اين است که تا خداوند نخواهد هيچ بيماريها در سرايت، استقلال ندارد.
2-نهي در اين حديث، نهي تکويني نيست تا معنا چنين باشد «واگير واقعيت ندارد» بلکه نهي مولوي است يعني «از واگير دوريکنيد».
3-با توجه به قرینه «وحدت سیاق»، مراد از نهی در این روایت، نهي از اعتقاد خرافی بود که ظاهراً در آن زمان شايع بود، نه نهي مطلق سرايت، درنتیجه هیچ ارتباطی با حوزه سلامت و طبابت ندارد.
4- برفرض که مراد، نهی از سرایت باشد، نمیتوان از آن، مطلق عدم سرایت در تمام بیماریها را ثابت کرد.
پینوشتها
- کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران: اسلاميه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 8، ص 196.
- ن.ک: طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسی، محقق/مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، قم: مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجامعة المدرسين بقم المقدسه، چاپ سوم، 1373 ش، ص 148، ش 1636 و ص 315، ش 4685.
- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محقق/مصحح: فيض الإسلام، قم: هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 546.
- نيشابوري، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بیروت: دارالفکر، بیتا حديث 1486.
- بخاري، ابو عبدالله محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، بیروت: دارالفکر، ج 7، ص 31.
- ابنبابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، محقق: غفاری، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413 ق، ج 3، ص 557.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 55، ص 319.
- مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، محقق: ابوالحسن شعرانی، تهران: المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1382 ق، ج 12، ص 258.
- عسقلانی، ابن حجر شهابالدین، فتح الباري، بیروت: دارالمعرفه، چاپ دوم، بیتا ج 10، ص 135.
- ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم بن قتیبه، تأويل مختلف الحديث، بیروت: دارالکتب العلمیه، بیتا ص 96.
- مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، محقق: ابوالحسن شعرانی، تهران: المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1382 ق، ج 8، ص 358.
کلمات کلیدی
لا عدوی، سرایت بیماری، جذام، احادیث طبی، بیماری واگیردار، مفهومشناسی حدیث