۱۳۸۹/۰۵/۰۱ ۱۲:۰۴ شناسه مطلب: 15225
1- چرا تیغ زدن حرام است استدلالی و نه چون پیامبر فرموده؟ (دلیل قانع کننده)
2- چرا خداوند در قرآن برای خویش از ضمیر ما (نحن) استفاده کرده و این مسئله آیا یگانگی خداوند را نقض نمی کند؟
3- بنابر حدیث امام کاظم (ع) آیا فقط مؤمنان به دیدار خانواده خود می آیند یا دیگر انسان ها نیز به دیدار خانواده خویش می روند حتی اگر کافر باشند؟
4- امروزه کاسه توالت ها کم ارتفاع شده اند و امکان دارد لباس ها نجس شود، آیا باید به این مسئله توجه کرد و بعد از توالت باید حمام رفت احکام در اینجا چگونه است؟
5- من از فردی مقداری پول قرض گرفته ام و ان فرد به من گفت با این پول کار می کند اما باید در اخر 1.5 برابر مقدار پولی را که گرفته ام به باز گردانم، آیا این کار صحیح است واگر صحیح نیست چرا بانک با کار کردن با پول 2 برابر آن را می گیرد؟
پرسش1: چراتيغ زدن حرام است ؟
پاسخ: با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
فلسفه همه احكام و جزييات آن ها به طور تفصيلي روشن نيست. آگاهي ازآن دانشي فراتر از تنگناهاي معارف عادي بشري مي طلبد، اما روشن است كه همه احكام الهي تابع مصالح و مفاسد واقعي است. بنابراين در صورتي كه فلسفه حكمي را ندانيم، بنا بر قاعده كلي فوق بايد از آن پيروي كنيم؛ زيرا در آن مصلحتي هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
دوم: در يافتن فلسفه احكام، نبايد هميشه به دنبال علوم تجربي رفت و دليلي مادي وفيزيولوژيك برايش جست و جو نمود. اين فرايند كه همواره در پي يافتن مصلحت يا مفسده اي طبي يا ... باشيم، برخاسته از نگرشي مادي گرايانه است؛ در حالي كه بسياري از احكام، مصالحي معنوي دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشري قابل تحقيق نيست. آن ها با متد تجربي خود، قادر به دادن حكمي - نفياً يا اثباتاً - پيرامون آن نيستند. اگر نظري هم بدهند، بسيار سطحي است؛ زيرا چه بسا مساله حكمتي برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه، علوم به خواص بهداشتي آن پرداخته، ولي قرآن مجيد فلسفه اي بالاتر را بيان فرموده و آن تقوا يابي است.
در مورد تراشيدن صورت نيز گرچه از نظر طبي گفته اند: وجود محاسن براي محافظت لثه ها، دندان ها و پوست مفيد است. هم چنين تيغ زدن موجب تحريكات پوستي و بروز برخي ناراحتي هاي عصبي مي گردد، ليكن نمي توان گفت همه فلسفه حرمت تراشيدن ريش اين ها است بلکه ممکن است چيز هاي ديگري باشد که ما از آن اطلاع نداريم. بنابر اين فقهايي که تراشيدن ريش را حرام دانسته اند، به خاطر دستور اسلام است ،نه به خاطر اين فلسفه ها.
آيت الله مکارم در پاسخ به يک پرسش در مورد ريش تراشي فرموده:
تراشيدن ريش خلاف احتياط است. مطمئن باشيد كه با گذاشتن ريش چيزى از شخصيّت شما كاسته نمى شود؛ بلكه قيافه شما را نورانى تر و روحانى تر مى كند. بر محبوبيّت شما در ميان افراد فهميده مى افزايد؛
درباره فلسفه اين مطلب، كتاب مرحوم آقاى حسين عبداللّهى خوروش به نام «تراش ريش از نظر بهداشت» را مطالعه فرماييد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتائات، ج2 ،س 750.
----------------------------
پرسش 2: چرا خداوند در قرآن براي خويش از ضمير ما (نحن) استفاده کرده و اين مسئله آيا يگانگي خداوند را نقض نمي کند؟
پاسخ: سراسر قرآن مشتمل بر آياتي مي باشد كه در مقام بيان توحيد خداوند متعال مي باشد: « وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّه؛(1) و هيچ معبودى جز خدا نيست».
توحيد خداوند متعال در تمام مراتب آن، از معارف مسلّم قرآني مي باشد. نمي توان صرف استعمال ضمير جمع را دليلي بر تعدد خدايان دانست، زيرا
اوّلا: اين استنباط با آيات توحيدي منافات دارد.
ثانيا: استعمال ضمير جمع منحصر در حالت تعدد متكلم نيست. متكلم مي تواند به اغراض متعددي با اينكه يك شخص است اما ضمير جمع به كار ببرد.
آوردن ضمير جمع در مورد خداوند متعال چنان كه در تفاسير آمده، براى بيان عظمت و قدرت است، زيرا بزرگان هنگامى كه از خود سخن مىگويند ،نه فقط از خود، بلكه از مأموران شان نيز خبر مى دهند، اين كنايه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است.(2)
استعمال ضمير جمع درباره خداوند مي تواند به سه امر دلالت داشته باشد:
ا:دلالت بر عظمت خدا.
ب: دلالت بر عظمت فعل خدا.
ج: اشاره به وجود مأموراني براي خداوند :« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها(3) ؛خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى كند» يعني قبض روح را مستقيما به خود نسبت مي دهد. در برخي آيات ديگر مي فرمايد:«تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَة(4)؛ملائكه آن ها را قبض روح مي كنند» يا «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا(5) ؛فرستادگان ما او را قبض روح مي كنند».
پي نوشت ها:
1. آل عمران(3) آيه 62.
2.تفسير نمونه، ج27، ص 377.
3. زمر(39) آيه 42.
4. نحل(16) آيه 28.
5. انعام(6) آيه 61.
------------------------------
پرسش 3: بنا بر حديث امام کاظم (ع) آيا فقط مؤمنان به ديدار خانواده خود مي آيند يا ديگر انسان ها نيز به ديدار خانواده خويش مي روند حتي اگر کافر با شند؟
پاسخ: مسائل عالم برزخ به وضوح بيان نشده. يقيني است که چنين عالمي وجود دارد و ارواح انسان ها بعد از مرگ و قبل از قيامت در چنين عالمي هستند. ارواح مؤمنان در آسايش و رفاه و ارواح کافران در عذاب و سختي مي باشند. ارواح مؤمناني که به مراتب بالايي از ايمان رسيده اند، در آزادي مي باشند. مي توانند به خانواده خود سرکشي کنند. کافراني که به دركات خيلي پستي از کفر رسيده اند، در تنگي و حصر و شدت هستند. آزادي ندارند. اگر به ديدن خويشاوندان خود آورده شوند، براي نشان دادن چيزهايي بدان هاست که دردآور باشد و سبب زجر آنان گردد، در حالي که ارواح مؤمنان در آزادي و رفاه هستند. آزادانه به ديدن خويشاوندان خود مي آيند. از ديدن خوبي هاي آنان شاد مي شوند و براي آنان دعا کنند.
جهت اطلاع بيشتر به کتاب هايي که در زمينه برزخ و معاد نوشته شده، مانند کتاب معاد شناسي علامه سيد محمد حسين حسيني تهراني مراجعه فرماييد.
---------------------------------
پرسش 4: امروزه کاسه توالت ها کم ارتفاع شده اند و امکان دارد لباس ها نجس شود. آيا بايد به اين مسئله توجه کرد و بعد از توالت بايد حمام رفت؟ احکام در اين جا چگونه است؟
پاسخ: لازم نيست توجه شود. تا يقين به نجس شدن لباس يا بدن نباشد، شستن لازم نيست.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله مکارم ،توضيح المسائل، م 136.
------------------------------------
پرسش 5: من از فردي مقداري پول قرض گرفته ام و آ؛ن فرد به من گفت با اين پول کار مي کند اما بايد در آخر 1.5 برابر مقدار پولي را که گرفته ام، باز گردانم. آيا اين کار صحيح است و اگر صحيح نيست، چرا بانک با کار کردن با پول 2 برابر را مي گيرد؟
پاسخ: اگر قرض گرفته اي، دادن اضافه بر پولي که گرفته اي، جايز نيست، چون ربا است و ربا حرام است. اما اگر پول را به صورت مضاربه گرفته اي و با آن پول کار اقتصادي مي کني، دادن سود مطابق قرارداد اشکال ندارد.
آيت الله مکارم فرموده: مضاربه آن است كه فرد يا افرادى سرمايه گذارى كنند. فرد يا افراد ديگرى با آن سرمايه كار كنند. درآمد آن را مطابق قراردادى ميان خود تقسيم كنند. هر كدام سهمى از آن را ببرند. در مضاربه شرط نيست سرمايه گذارى حتماً براى امور تجارى باشد، بلكه سرمايه گذارى در امور توليد (صنعتى، كشاورزى و دامدارى و مانند اين ها) را شامل مى شود، بنابراين خريد سهام كارخانه ها و استفاده از منافع آن ها نيز صحيح است.
در مضاربه لازم نيست سهم دو طرف حتما به صورت درصدى از منافع (مانند نصف و ثلث و مانند آن) باشد، بلكه مى توان سهم يكى از دو طرف را در مقدار معيّنى قرار داد، مثلًا گفت در برابر فلان مقدار سرمايه، ده هزار تومان از منافع سهم او مى شود، به شرط اينكه مضاربه مزبور سودى بيش از اين مقدار داشته باشد وگرنه صحيح نيست.
مضاربه اى كه بانك ها با پول افراد انجام مى دهند، چنانچه شرايط شرعيّ بالا در آن رعايت شود و تنها صورت كاغذ بازى نداشته باشد، صحيح است و سود حاصل از آن مشروع مى باشد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم ،توضيح المسائل ،م 2452.