۱۳۸۹/۰۴/۲۲ ۱۲:۰۱ شناسه مطلب: 14301
سورهی حمد، سخن محمد ابن عبدالله یا کلام خدائی بنام الله؟ محمد ابن عبدالله بیان نموده است که قرآن کلام الله مجید است، اللهی که خدای جهانیان میباشد و غیر از او خدائی در جهان نیست(لا اله الا الله). با مطالعهی قرآن، به تناقضاتی آشکار در این مطالب برخورد مینمائیم، از سورههائی که با قل(بگو) شروع میشود تا سایر تناقضات علمی و متنی قرآن. اما در این میان یک استثنای جالبی وجود دارد و آن سورهای به نام حمد میباشد؛ این سوره بصورتی نوشته شده است که خواننده از الله درخواستی(دعا) را بیان مینماید و همزمان او را میستاید. اگر کلام الله است، پس چه لزومی دارد که این خدا از خودش درخواستی را مطرح نماید و یا به شیوهی بندگانش، خود را مورد ستایش قرار دهد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (حمد/1) به نام الله، رحم کنندهای مهربان. در این آیه که بخش از سورهی حمد است؛ گوینده دعا را با نام الله، خدائی که بسیار رحم کننده است آغاز مینماید. این رحم تنها شامل مؤمنان است و غیر مؤمنان را مانند چهارپایان به حساب میآورد. الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (حمد/2) ستايش ویژهی الله است، كه پروردگار جهانيان میباشد. در اینجا گوینده یادآوری مینماید که تنها باید الله را مورد ستایش قرار داد و از ستایش دیگران خودداری نمود. در ادامهی آیات همین سیاق ادامه پیدا مینماید؛ یعنی گوینده خطاب به الله میگوید که ما تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری و مدد میجوئیم(خطاب به یا علی مدد گویان!)؛ پس تو ما را به راه راست هدایت بفرما، راه آن کسانیکه آنان را هدایت نمودی؛ نه راه غضب شدگان باگاه الهی و نه را گمراهانی که خود الله آنان را گمراه نموده است: الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (حمد/3) رحم کنندهای مهربان. مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (حمد/4) خداوند روز جزا (است) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (حمد/5) (بار الها) تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوييم. اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (حمد/6) ما را به راه راست هدايت فرما. صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (حمد/7) راه آنان كه گرامىشان داشتهاى نه [راه] غضب شدگان و نه [راه] گمراهان.(ترجمه از فولادوند) با توجه به سبک این سوره، به نظر میرسد که محمد دعائی را از قول الله به پیروانش یاد میدهد و آنچنان تحت تأثیر این دعا قرار گرفته که دستور داده است در تمام رکعتهای نماز(17 بار) در شبانهروز خوانده شود. به نظر می رسد که اسلام نماز را از ادیان ایران باستان اقتباس کرده است.
پرسش 1:
يك شبهه از قرآن شرح : سوره حمد، سخن محمد ابن عبدالله يا کلام خدائي به نام الله؟
محمد ابن عبدالله بيان نموده است که قرآن کلام الله مجيد است، الله که خداي جهانيان ميباشد و غير از او خدائي در جهان نيست(لا اله الا الله). با مطالعه قرآن، به تناقضاتي آشکار در اين مطالب برخورد مينمائيم، از سورههائي که با قل(بگو) شروع ميشود تا ساير تناقضات علمي و متني قرآن. اما در اين ميان يک استثناي جالبي وجود دارد و آن سورهاي به نام حمد ميباشد؛ اين سوره به صورتي نوشته شده است که خواننده از الله درخواستي(دعا) را بيان مينمايد و همزمان او را ميستايد. اگر کلام الله است، پس چه لزومي دارد که اين خدا از خودش درخواستي را مطرح نمايد و يا به شيوه بندگانش، خود را مورد ستايش قرار دهد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (حمد/1) به نام الله، رحم کنندهاي مهربان. در اين آيه که بخش از سوره حمد است؛ گوينده دعا را با نام الله، خدائي که بسيار رحم کننده است آغاز مينمايد. اين رحم تنها شامل مؤمنان است و غير مؤمنان را مانند چهارپايان به حساب ميآورد. الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (حمد/2) ستايش ويژه الله
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ظاهرا شما اين متن را از اينترنت گرفته ايد . نويسنده اين متن فردي است منکر نبوت و پيامبري حضرت محمد و به همين جهت آسمان و ريسمان کرده و مهملاتي بافته است که چون منطقي و استدلالي نيست، جواب منطقي و استدلالي هم ندارد.
اين متن بر چند محور است که جداگانه ذکر مي شوند و به هر کدام جواب مختصري داده مي شود:
1. تناقضات آشکار در قرآن، تناقضات علمي و متني؛
اين يک ادعا است که از روز نزول قرآن تا به امروز از طرف مخالفان مطرح شده و چون در آيات و مفاهيم آن ها دقت نکرده و به عمق آن ها نرسيده اند، پنداشته اند که بين آيات تناقض هست. مثلا قرآن در جايي اعلام مي کند که چشم ها نمي تواند خدا را درک کند و خدا ديدني نيست، در جاي ديگر از زبان پيامبري چون موسي از خدا مي خواهد که خود را به او بنمايد يا مي فرمايد که چهره هايي در قيامت و بهشت شادابند و به خداي شان نظاره گرند.
کسي که معناي لقاي خدا را نداند ، اين آيات براي شان متناقض مي نمايد، اما اگر عقل و دانش خود را به كار گيرند و در مکتب قرآن و اهل بيت زانو بزند، براي شان آشكار مي شود كه اين لقا و ديدار با چشم سر نيست.
با توجه به توضيح بالا اگر کسي قائل به تناقض در قرآن است، موارد را بيان کند تا جواب لازم داده شود.
پرسش 2:
.اگر حمد کلام خدا است پس چه لزومي دارد خدا از خودش درخواست کند؟
پاسخ:
بيش ترين همت نويسنده مطالب فوق آن است که بگويد قرآن کتاب خدا نيست بلکه نوشته محمد و تراوش ذهن اوست.
قرآن و آورنده اش يعني محمد به صراحت اعلام کرده اند که اين کلام خداست، نه کلام محمد و نوشته يا تراوش ذهني او . براي اثبات اين ادعا دليل هم آورده اند که آن جهات مختلف و متعدد اعجازي قرآن است که ثابت مي کند چنين کاري از دست بشر ساخته نيست . بعد هم به صراحت اعلام شده اگر به خدايي بودن اين کتاب باور نداريد و بشر از جمله محمد را قادر بر آوردن چنين کتابي مي دانيد، بياييد با آوردن مثل اين کتاب ، بلکه با آوردن ده سوره مثل اين کتاب بلکه با آوردن يک سوره اين ادعاي تان را ثابت کنيد و ادعاي قرآن و محمد را براي هميشه باطل سازيد.
ايشان بايد بگويد چگونه هزار و چهارصد سال گذشته و هنوز مخالفان بي شمار قرآن نتوانسته اند يک سوره مانند قرآن از جمله مانند همين سوره حمد بياورند و به جامعه بشري عرضه کنند تا سخن شناسان مؤمن و کافر و مسلمان و غير مسلمان به همساني آن با قرآن مهر تاييد بزنند و ادعاي محمد و قرآن باطل شود؟
سرنوشت کساني که در صدد ارائه سوره و سوره هايي مانند قرآن برآمدند، چه شد؟ آيا همساني سخن آنان با قرآن مورد تاييد سخن شناسان قرار گرفت يا مضحکه خاص و عام شدند؟
پس خدايي بودن قرآن از آفتاب نيمروز هم آشکارتر است .
اما قرآن کلام خدا براي هدايت و راهنمايي بندگان است. خدا در اين کتاب خودش را به بندگانش شناسانده ، نجوا و عبادت و ستايش را به آنان تعليم داده ، دستورات کمال بخش خود را در آن کتاب ارائه کرده ،گرداب ها و بيابان هاي گمراه کننده را مشخص نموده تا بندگانش به کمک اين کتاب راه بندگي را بيابند و بپويند و به کمال برسند.
سوره حمد طريق ستايش و نجوا و درس عبوديت و بندگي را به انسان مي آموزد. در اين سوره خدا از خودش حاجت ندارد بلکه طريق عرض حاجت را به بندگان مي آموزد. آيا اين تعليم با وحي بودن آيات قرآن به انسان ها و بندگان ناسازگار است؟
پرسش 3:
سوره هايي که با قل شروع مي شود ؟
پاسخ:
سوره هايي که با "قل" شروع مي شوند ، در مقام تعليم و خطاب خدا به پيامبرش و عامه مردم مي باشد. کجاي شروع شدن با "قل=بگو"
با وحي بودن منافات دارد؟
کساني که ايراد مي گيرند ،به ما بگويند سوره هاي توحيد و کافرون و فلق و ناس با چه کلمه اي بهتر بود شروع شود؟
پرسش 4:
چرا بايد به شيوه بندگان خود را بستايد؟
پاسخ:
خدا ستايش خود را به بندگان تعليم مي کند و ياد مي دهد. تعليم بر مبناي حقيقت است . آيا خداوند نبايد خود را به بندگان معرفي کند؟ آيا لازم نيست رحمانيت و رحيميت عام و خاص خود را اعلام نمايد تا بندگان خداي شان و غايت شان را بشناسند؟
اگر خدا خود را معرفي نکند و صفات کمال و جمال خود را نشان ندهد، بندگان چگونه و از چه راه ديگري او را بشناسند و به سويش رهسپار شوند؟ آيا انسان ها در طول تاريخ براي شناخت خدا به راه هاي منحرف نرفته اند و خدايان متعدد و با شكل هاي عجيب و غريب نساخته اند؟ آيا راه فهم درست، سخن درست با خدا و عبادت صحيح را به بندگانآموختن با وحي خدا به انسان ناسازگار است؟
اين که اين گونه ستايش را ستايش به شيوه بندگان ناميده ايد، خوب است يا بد؟ آيا جهان خلقت و مخلوقات جز بندگان خدايند؟
هر موجودي مگر بنده نيست و هر موجودي مگر ستايش گر خدا نيست، چه شيوه ديگري براي ستايش خدا سراغ داريد که بهتر باشد؟
پرسش 5:
خداي رحمن،خداي بسيار رحم کننده که اين رحم تنها شامل مؤمنان است و غير مؤمنان را مانند چهارپايان به حساب مي آورد.
پاسخ:
رحمان يعني داراي رحمت فراگير و عام؛ اين رحمت کجا فقط شامل بندگان است؟ مگر باران و آفتاب و مهتاب و باد و زمين و آب و هدايتگري پيامبران و هدايتگري قرآن و....اختصاص به مؤمنان داد؟
آيا خدا کافران را روزي و حيات و مال و فرزند و سلامتي و عيش و... نمي دهد؟ يا آنان اين نعمت ها را از غير خدا مي گيرند؟آيا پيامبران براي هدايت همه انسان ها نيامده اند؟
آيا آنان پيام هدايت بخش خود را از بعضي دريغ مي کردند؟
حال اگر برخي از انسان ها خود را از هدايت و رحمت خدا دور نمايند و از لطف خاص الهي بهره مند نشوند، اين عيب براي كيست؟
کافران و معاندان با اختيار و انتخاب بد خود خود را از رحمت هدايت و لطف الهي دور كرده اند. او مي تواند با انتخاب خوب خود محبوب خدا گردد . مي تواند با انتخاب بدش خود را از چشم محبت خدا انداخته و مغضوب خدا سازد. اين خود کافران هستند که چنين راهي را براي خود برگزيده اند.
پرسش 6:
تنها از تو ياري و مدد مي طلبيم( خطاب به يا علي مدد گويان)
پاسخ:
مدد از علي غير از مدد از خداست. از خدا مدد مي طلبيم زيرا او را خالق و قادر و مالک و شنوا و بينا و اجابت کننده و...مي دانيم .در اين وادي براي او رقيب و شريکي نمي شناسيم . کسي را همطرازش نمي سازيم. او يگانه مطلق است .
اما اين يگانه مطلق از ما خواسته بندگان محبوبش را بشناسيم . محبت آنان را به دل بگيريم . مطيع و پيرو آنان باشيم . در ارتباط با خدا آنان را به عنوان شفيع بياوريم . بدانان متوسل شويم. بنا بر اين مدد ما از علي براي شفاعت و وساطت است زيرا او را خدا واسطه و شفيع قرار داده است . ما به جهت اين که خدا او را واسطه قرار داده، به او متوسل مي شويم، نه چون مشرکان از سر خود او را مقرب و شفيع شمرده ، به او توسل جوييم . بين اين دو شفاعت فاصله از زمين تا آسمان است، همچنان بين آن دو کمک خواهي فاصله از زمين تا آسمان است.
پرسش 7:
خدايا ما را از راه گمراهاني که "خودت آنان را گمراه نموده اي" برگردان.
پاسخ:
خدا هيچ بنده اي را از ابتدا گمراه نکرده و نمي کند بلکه همه مخلوقات را به هدايت تکويني و غريزي و انسان ها را به هدايت غريزي و عقلي و وحياني (فرستادن پيامبران)هدايت کرده ، هدايت خدا عام و فراگير است و هيچ کس از شمول آن خارج نيست.
بله هدايت پاداشي خدا فقط شامل حال مؤمنان و پذيرندگان است .خدا کساني را که هدايت ابتدايي را نپذيرند و در مقابل آن منکرانه بايستند و استکبار ورزند ، از هدايت پاداشي محروم کرده، چون خواهان درک و فهم و پذيرفتن حق نيستند . کيفر عمل مستکبرانه و ستيزه جويانه خودشان است.
پرسش 8:
به نظر مي رسد که محمد دعايي را از قول الله به پيروانش ياد مي دهد و چنان تحت تاثير اين دعا قرار گرفته که در تمام رکعت هاي نماز در شبانه روز خوانده شود.
پاسخ:
همان جواب که در بالا گفتيم. يعني نويسنده مدعي است آوردن سوره اي چون حمد در توان بشر است ،پس مانند آن را بياورد. ديگر اين که هر کس در زندگي محمد کم ترين توجه و مطالعه اي داشته باشد ،مي بيند که محمد قبل از بعثت چهل سال در بين جامعه بوده ، هيچ گاه از او مشابه اين سخنان شنيده نشده است . از هيچ کس هم تعليم نديده و اهل سواد و خواندن و نوشتن نبوده، چگونه و از کجا اين سخنان را ياد گرفته و بر زبان رانده است؟
كسي كه در ميان قوم خود به امين و درستكار بودن شناخته شده، كسي كه قبل از بعثت هيچ چيزي ننوشت و نخواند.
همه مردم به ايمان او به خدايش و خدا ترسي اش باور دارند . چگونه کسي که در اين مرحله از خداترسي است ،جرات مي کند مطلبي را که خود گفته يا از جايي گرفته ،به خدا نسبت دهد؟ او که به قيامت باور دارد و دروغ بستن به خدا را بالاترين ظلم مي داند و در قرآنش آن را به عنوان بالاترين ظلم بارها اعلام کرده(1)، چگونه خود مرتکب اين بالاترين ظلم مي شود؟
مگر عبادت ها و کيفيت آن ها را او ابداع کرده است؟ اين ها سخن کسي است که به نبوت و خدا و وحي ايمان ندارد . اگر کسي به اين مقوله ها ايمان داشته باشد، مي داند که پيامبران مبلغ از جانب خدا بودند و به خود اجازه نمي دادند در کار خدا دخالت کنند و هر چه به عنوان دين مي گفتند و انجام مي دادند، به امر خدا بوده است.
پي نوشت :
1. انعام(6)آيات 21،93،144؛ اعراف(7)آيه37؛ يونس(10)آيه11؛ هود(11)آيه18؛ کهف(18)آيه15؛ عنکبوت(29)آيه68؛ زمر(39)آيه32؛ صف(57)آيه7.
پرسش 9:
به نظر مي رسد اسلام نماز را از اديان ايران باستان اقتباس کرده است.
پاسخ:
اين که بين اديان مشابهت هايي وجود دارد، دليل اين نيست که اقتباس صورت گرفته زيرا منشا اديان خداي يگانه است. اديان حقيقي شباهت بسيار بيش تري از اديان موجود با هم داشته اند . تحريف ها و کتمان ها بوده که سبب شده بسياري از شباهت ها کتمان شود يا اختلاف و تفاوت ايجاد گردد . به خاطر وجود رگه هايي از دين حقيقي در اديان تحريف شده موجود، مشابهت هايي بين آن ها با دين اسلام وجود دارد که اين ها خود تاييد کننده ادعاي قرآن در وحدت اديان است.
خدا دين حق را يکي شمرده که از جانب همه پيامبران بيان شده ، تفاوت را در شريعت ها و دستور عمل ها مي داند که به تناسب زمان و شرايط تغيير کرده است. البته شريعت ها کاملا با هم مغاير و متفاوت نيستند، بلکه بعضي از دستور عمل هاي شريعت قبلي در شريعت بعد نسخ شده است . بسياري تاييد شده و شباهت ها در مورد همين تاييد شده ها است.