تغییر جنسیت

با سلام پسری 21 ساله هستم که مشکل ترانس سکشوال دارم دکتر هم تغییر جنسیتو برام تشخیص داده اما هم اینکه خانواده ام با این کار مخالفن و هم اینکه هزینه عمل داخل ایران هم 5 میلیونه و من هیچ پولی ندارم و از طرفی چون خدا کمکم نمیکنه دارم به خلاف کشیده میشم تموم فکرم این شده که یا با خود فروشی یا از راه دزدی و خلافای دیگه خرج عملو در بیارم یا اینکه با خودکشی خودمو از این وضعیت نجات بدم اصلا از نظر شرعی باید چه کنم برم دنبال جنسیت حقیقی خودم یا تسلیم خانواده بشوم خواهش میکنم بهم کمک کنید دارم داغون میشم با تشکر

تغییر جنسیت ( یا ترانس سکشوآلیسم یا اختلال هویت جنسی ) اگر مستلزم کار حرام و ترتب مفسده ای ( مثلا مانند نگاه به بدن نامحرم ) نباشد جایز است و اشکالی ندارد . ( 1 ) این مرکز به اصل تغییر جنسیت از نگاه دینی مبادرت به پاسخ نموده و هیچ کمک های مالی در اختیار ندارد تا به شما کمک مالی کند ، ارتکاب کار خلاف یا خود فروشی یا خودکشی افزون بر حرمتش مشکل شما را درمان نمی کند . در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید با شماره تلفن ( 09640 ) بخش مشاوره مشکلتان را مطرح کنید تا با راهنمائی های مشاورین مجرب بر مشکلاتتان فائق آئید .
پی نوشت :
1 . امام خمینی ،تحریر الوسیله ، ج 2 ، ص626 ؛ آیت الله خامنه ای ، استفتاآت ، ص283 ، سؤال 1278 .

با سلام ممنون می شوم اگه به سوالم جواب بدین من یک پسر 26 ساله هستم از لحاظ فیزیکی کاملا سالم هستم یک مشکل از بچگی داشتم و دارم این است که علاقه زیادی به زن بودن داشتم و دارم به خدا همجنسباز نیستم فقط علاقه دارم که زن باشم خودمو با دوستانم مقایسه می کنم می بینم که زمین تا آسمون فرق دارم اونا با توجه به شرایط سنی که داریم همش دنبال جنس مخالفن ولی من یک جورایی مثل اونا نیستم، همش خودمو جای یک زن فرض میکنم. بازم میگم همجنسباز نیستم و حالم از این کار بهم میخوره. فقط می خواستم بدونم آیا ممکن است در آخرت مردها و زن ها با توجه به روحیشون، جنسشون مخالف چیزی که در این دنیااست بشود؟ اگه جوابتون مثبت هست یا منفی بهم منبع معرفی کنید و منبعی درباره زندگی در آخرت بهم معرفی کنید در ضمن دوست ندارم به روانپزشک مراجعه کنم یا تغییر جنسیت بدم چون میدونم این کار بیفایده است و آدم رو به یک زن کامل تبدیل نمیکنه فقط میخواستم بدونم ممکنه خدا لطف بکنه(اینو ایمان دارم که خدا قادره) و من و در آخرت، خودش تغییر جنسیت بده؟ ممنون می شوم اگه جوابم رو بدید و من رو از نظر روحی آروم کنید

اگر مفهوم جسمانی بودن معاد روشن گردد، پاسخ دقیق تری نسبت به این سوال به دست خواهد آمد. در ابتدا باید در این خصوص به این نکته اشاره گردد که مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) به حیات اخروی خویش ادامه می دهد. در جهان باز پسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود. (1)
تمامي علماي اسلام اعم از شيعه و سني بر این باورند که : معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است. بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است، مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است.
البته روشن است كه بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی، از نوعی اصالت برخوردار است و چه بسا نتوان براي حقيقت روحاني انسان جنبه جنسي در نظر گرفت ؛ اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست . هرچند ماهيت جسم آخرتي انسان چندان منطبق بر جسم دنيايي او نيست و چه بسا ويژگي هاي متفاوتي از جسم دنيايي داشته باشد. اما به طور كلي نميت وان آن را متفاوت و ديگرگون از جسم دنيايي دانست .
بنا بر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او ، معاد جسمانی و روحانی باشد. (2) و در عين حال انطباق حقيقت فرد در آخرت بر حقيقت دنيايي او به شكل طبيعي مي طلبد كه جنسيت او نيز بدون تغيير در قيامت و در معاد محفوظ بماند و افراد اعم از زن و مرد به همان صورت دنيايي برانگيخته شوند و مورد حسابرسي واقع شده و به بهشت يا جهنم وارد شوند.
البته در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه آيا مومني مي تواند به عنوان نعمت بهشتي خود از خداوند درخواست تغيير جنسيت نمايد و مثلا بخواهد كه در آن جهان جنسيتي متفاوت از جنسيت اصلي دنيايي خود داشته باشد يا خير ؟
در پاسخ بايد گفت در خصوص اين مساله ظاهرا اشاره اي در منابع نقلي نشده است و در نتيجه نمی توان به طور قطع این امر را رد یا قبول کرد ، اما فارغ از اينكه در بهشت اصولا چنين درخواستي از مومنين صادر مي شود يا خير بايد گفت في نفسه امكان اين امر محال نيست و چه بسا اگر مومني چنين امري را بطلبد ، اين امر به عنوان يك خواسته و مطلوب مورد اجابت هم قرار بگيرد. زيرا آیاتی در قرآن وجود دارد که هر گونه شبهه ای را در مورد محدودیت در نعمت های بهشتی رفع می کند ، مانند آیه مبارکه :
"فیها ما تشتهیه الانفس و تلذالاعین؛ (3) در بهشت آن چه دل مى‏خواهد و چشم از آن لذت مى‏برد، موجود است."
این آیه بیان می کند هر آنچه بهشتیان اشتها و میل داشته باشند ، برای آن ها فراهم است . بنا بر این چه بسا اگر چنين خواسته اي وجود داشته باشد مورد اجابت قرار بگيرد .
البته اين حقيقت را هم نبايد از ياد برد كه در هر حال وضعیت بهشت و نعمت های آن به گونه ای است که نمی توان تصور کرد در آن جا انسان چه می طلبد و با دیدن نعمت های بی بدیل بهشت نسبت به تمایلات دنیای خود چه نگاهی دارد ؛ چه بسا با دیدن وضعیت آن سرا به تصورات خود و تمایلاتی که در این جا داشت ،بخندد و به آن تمایلات کم اهمیت ذره ای توجه ننماید . واقعيت امر هم آن است كه عدم رضايت از جنسيت در اكثر افراد به بعضي مسايل رواني و اجتماعي بر مي گردد كه در اينجا مجال صحبت از آن نيست و ريشه در فطرت و طبيعت ذاتي انسان ها ندارد .
اگراين گونه بود در بسياري از افراد با درمان هاي هورموني و روان درماني اين تمايلات محدود يا برطرف نمي شد و با تمرين و ممارست ذهني و تغيير فضاي ذهني و محيط فكري و تغيير رفتارها ،بسياري از افراد به مرور زمان از اين تمايلات جدا نمي شدند .
در هر حال و در نهايت پيشنهاد مي كنيم هيچ گاه تمايل به تغيير جنسيت و نارضايتي جنسيتي را در خود به عنوان يك اصل مفروض و غيرقابل ترديد و البته غير قابل تغييرندانسته براي درمان و برخورد منطقي و كارشناسانه با اين احساس اقدام نماييد .

پی‌نوشت‌ها:
1. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383ش، ج 2، ص 252 .
2. همان، ص 253 .
3. زخرف (43) آیه 71.

آیا در بهشت امکان تغییر جنسیت هست با توجه به اینکه میبینیم بعضی از زنها از زن بودن خود ناراضیند و .... ؟؟؟

اگر مفهوم جسمانی بودن معاد روشن گردد، پاسخ دقیق تری نسبت به این سوال به دست خواهد آمد. در ابتدا باید در این خصوص به این نکته اشاره گردد که مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) به حیات اخروی خویش ادامه می دهد. در جهان باز پسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود. (1)
تمامي علماي اهل اسلام اعم از شيعه و سني بر این باورند که : معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است. بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است، مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است. یکی (مثلاً جنبه جسمانی) جنبه عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی، از نوعی اصالت برخوردار است ؛ اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست.
بنا بر این اگر دو جنبه جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم، چاره‌ای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است، چرا که در غیر این صورت حاضران در رستاخیز موجوداتی مغایر با انسان‌هایی که مدت زمانی در دنیا به سر برده‌اند، خواهند بود. دیگر نمی‌توان گفت همان شخصی که در دنیا بوده است، اینک در پیشگاه الهی حاضر می شود و پاداش یا کیفر اعمال خود را می‌بیند،
بنا بر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او ، معاد جسمانی و روحانی باشد. (2) نتيجه ديگري كه بر اين عقيده متفرع مي باشد اين است كه : اگر قرار باشد انسان با تمام حقيقت وجودي خود كه در دنيا داراي آن بود، در قيامت حاضر شود ، بايد جنسيت او نيز بدون تغيير در قيامت و در معاد محفوظ بماند و زنان به همان صورت برانگيخته شوند و مردان نيز به همان صورت دنيايي دوباره زنده گردند، و مورد حسابرسي واقع شده و به بهشت يا جهنم وارد شوند. لذا مي توان نتيجه گرفت كه : امكان تغيير جنسيت در دنيايي ديگر وجود ندارد و فرد به همان صورت در آن دنيا حضور خواهد داشت.
البته تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه عدم رضايت از جنسيت در افراد به بعضي مسايل رواني و اجتماعي بر مي گردد كه در اينجا مجال صحبت از آن نيست .

پی‌نوشت‌ها:
1. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383ش، ج 2، ص 252 .
2. همان، ص 253 .

با سلام، میخواستم بدانم آیا یک ترنسکشوال قبل از عمل تغییر جنسیت باید برطبق ظاهر خود به احکام شرعی عمل کند یا براساس جنست خود؟ با توجه به اینکه گرایش جنسی او در صورتی که از نطر جسمی مرد باشد متمایل به مردان خواهد بود و همین امر باعث به گناه افتادن او خواهد شد.

با سلام وتشکر از ارتباط با اين مرکز
به طور مثال در صورتي که آن شخص واقعا مرد باشد و فقط ظاهرش زنانه است و با عمل ، تغيير جنسيت پيدا نمي کند، بلکه آنچه که مخفي بوده، آشکار مي شود ، بايد طبق وظايف مردان عمل کند .در صورتي که به خاطر ظاهر خود انجام وظايف مردان براي او سخت باشد، واجب است که عمل جراحي تغيير را انجام بدهد.
اما در صورتي که واقعا مرد نباشد، بلکه يک سري تمايلات مردانه داشته باشد ، بايد طبق ظاهرش (وظايف زنان ) عمل کند.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت :
1. امام خميني ، تحرير الوسيله ، ج2 ،تغيير جنسيت .

نظرجامع مراجع را خواستم درباره ی عمل تغییر جنسیت بدانم وسرانجام این حدیث چه می شود؟لعنت برمردانی که خورا مانند زنان کنند وزنانی که خود را مانند مردان کنند

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1-درمورد تغيير جنسيت دو نظر هست :
ا: اگرمستلزم كار حرام(مانند نگاه به بدن نامحرم) نباشد ،جايز است. (1)
ب: جايز نيست. (2)
2-در کتب روايي از امام صادق نقل شده:
لعن رسول الله المتشبهين من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء بالرجال (3)
سوال شما هم راجع به اين حديث است ، ولي اين حديث از ديدگاه فقيهان رجال شناس، ضعيف است و قابل استناد نمي باشد.
ثانيا منظور از تشبه، تغيير جنسيت نيست ،بلکه لباس و آرايش خاص مردان همانند زنان يا برعکس و تشبه مرد به زن و برعکس مي باشد .

پي نوشت ها:
1. امام خميني ،تحرير الوسيله ،ج2 ،ص626 ؛آيت الله خامنه اي ،استفتاآت ،ص283 ،س1278؛ آيت الله سيستاني،استفتاي تلفني از دفتر معظم له؛آيت الله مكارم، استفتاآت جديد، ج1 ،ص270 ،س1542 ؛
2.آيت الله بهجت، احكام پزشكي (تهيه از عليرضا گرم آبدشتي ) ص54 ؛آيت الله تبريزي ،استفتاي تلفني ازدفتر معظم له در قم ؛آيت الله نوري همداني ،استفتاآت ،ج2 ،ص286 ،س925 .
مقاله زير از آيت الله مومن درباره تغيير جنسيت و مباني فقهي آن است که جهت آگاهي بيش تر آورده شده است.:
http://www.islamicfeqh.com/magazines/Feqh07f/jensno.htm
3. منهاج الفقاهه - سيد محمد صادق روحاني ،ج 1، ص255.