تخریب کعبه

چرا سپاه ابرهه نابد شدند ولی کسانی که بعد از عاشورا کعبه را آتش زدند،کعبه آتش گرفت و جلوگیری نشد؟ برای دیدن بزرگانی مثل شیخ رجبعلی خیّاط در خواب ودرددل کردن با آنها چه باید کرد؟

جواب پرسش 1:
کعبه خانه اي است که به امر خدا توسط ابراهيم بت شکن و فرزندش اسماعيل (عليهما السلام) ساخته شده و خدا آن را به خود منسوب کرده است:
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ؛ (1)
اى پروردگار ما، برخى از فرزندانم را به واديى بى‏هيچ كشته‏اى، نزديك خانه گرامى تو جاى دادم‏.
اين خانه و متعلقاتش مثل صفا و مروه و قرباني و حج و...شعائر و نشانه هاي خدايي اند و حرمت دارند . بايد محترم بمانند . قطعا خداوند خودش حافظ اين خانه و ديگر شعائر پيرامون آن است. اما در سوره فيل و سوره هاي ديگر خداوند تهديد نکرده که اگر کسي به اين خانه بي حرمتي کرد، فوري او را نابود مي کند و نمي گذارد بيحرمتي اش را انجام دهد. در زمان جاهليت در اطراف خانه خدا حتي روي پشت بام آن پر از بت بود و برخي از مردم به صورت عريان طواف مي کردند و...
ابرهه در صدد برآمد اين آيت و نشانه و شعار خدايي را نابود کند و محو نمايد . خدا به دفاع از خانه و شعار خودش برآمد . در حالي که مردم براي حفظ اين نشانه خدايي آمادگي نداشتند، لذا خاوند خود با سپاه ابابيل آنان را به جهنم فرستاد . قطعا اگر ابرهه هاي ديگري بخواهند اين آيت و شعار خدايي را ريشه کن کنند، خدا با سپاهيان انساني يا غير انساني اش آنان را نابود خواهد ساخت، ولي يزيد و حجاج حداقل در ظاهر در پي ريشه کن ساختن خانه خدا نبودند ،بلکه مي خواستند دشمنان شان را که در خانه خدا پناه گرفته بودند، نابود کنند . موجوديت خانه در خطر نبود ، زيرا آنان بعد از کشتن دشمنان شان در صدد ساختن دوباره خانه بر مي آمدند و برآمدند.
دراين باره از گذشته تا حال علما و بزرگان دين نكات و دقايقي را مورد توجه قرار داده اند. اينک برخي از اين نکته ها ذكر مي شود.
شيخ صدوق در اين باره مي گويد:
«هدف حجّاج دستگيري ابن زبير بود و نه ويراني كعبه. ابن زبير، ضدّ حق، يعني مخالف حضرت سجّاد - عليه السلام - بود. وقتي اين مردِ ضدّ حق در كعبه متحصن شد، خداوند اراده نمود براي مردم بيان كند كه به او پناه نخواهد داد. از اين رو، مهلت داد تا كعبه را بر سر او ويران كنند.» (2)
آيت الله جوادي آملي هم در كتاب "صهباي حج" پس از ذكر اين نكته اضافه مي كند:
«پس تفاوت ابرهه و حجّاج در اين است كه ابرهه ستمگر قصد داشت قبله و مطاف حنفا را ويران سازد. اما حجّاج ستمگر قصد بدي نسبت به كعبه نداشت. مقصود وي در آن هنگام فقط تسلّط بر ستمگري همچون خود او بود(3)

پي نوشت ها:
1. ابراهيم (14) آيه 37.
2. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 249، نشر جامعه مدرسين‏، قم ، 1404 ق‏.
3. جوادي آملي، جرعه اي از صهباي حج، ولايت روح حج، ص 49، انتشارات مؤسسه اسراء، قم. (با اندکي تغيير در عبارت).

جواب سوال2. مرحوم حاج شيخ عباس قمي، در کتاب مفاتيح الجنان فرموده است: شيخ کفعمي در مصباح و محدّث فيض در خلاصه الأذکار فرموده است: ديدم در بعضي کتب اصحاب اماميه که هر کسي خواسته باشد در خواب، يکي از پيامبران(ع) و امامان(ع) را يا يکي از نزديکان و والدين خود را ببيند، اعمال زير را انجام دهد ، اين دستور فراگير است با انجام آن مي توان با افراد ديگر از جمله بزرگاني مثل رجبعلي خياط را نيز در خواب ديد .
اما نکته مهمي که بايد پيش از بيان دستور عمل به آن توجه کرد اين است : ارتباط زنده با مرده ، از طريق روح مي باشد . بنا براين بايد بين دو روح تماس گيرنده انس و الفت يا تجانس و تفاهمي و تقاربي وجود داشته باشد . اگر دو روح به هم نزديک نباشند و تفاهمي بين آنان وجود نداشته باشد ، معلوم نيست که با صرف دعا و نماز و آيات قرآن خواندن ارتباطي بين آن ها در خواب به وجود بيايد مگر آن که دعا و قرآن و نماز آن چنان با حضور قلب و با توبه همراه باشد که تحول و دگرگوني لازم را در شخص زنده ايجاد کند .
علاوه بر مطلب فوق،ارتباط زندگان با مردگان ، تابع مصالح و مقدرات الهي است و گاهي با هر اقدامي هم که صورت گيرد،اين ارتباط بر قرار نمي گردد.
به هر حال دستور عمل اين است :
سوره هاي شمس و ليل و قدر و کافرون و اخلاص و معوذتين (فلق و ناس) را بخواند، سپس صد مرتبه سوره توحيد بخواند، سپس صد مرتبه صلوات بر پيامبر(ص) و آل او بفرستد، آن گاه با وضو و به جانب راست بخوابد، ان شاءالله هر که را اراده کرده باشد، در خواب مي بيند و با او سخن مي گويد.
نيز در نسخه هاي ديگر آمده است: اين عمل را هفت شب، بعد از خواندن اين دعا را به جا آورد :
اللّهمّ انت الحيّ الّذي لا يوصف ـ و الايمان يُعرف منه، منک بدت الاشياءُ و إليک تعود، فما اقبل منها کنت ملجاهُ و منجاهُ و ما أدْبر منها لم يکن له ملجأٌ و لا ملجا منک إلاّ اليک فإسئلک بلا اله إلاّ أنت و أسئلک ببسم الله الرّحمن الرّحيم و بحقّ حبيبک محمدٍ(ص) سيّد النّبيين و بحقّ عليٍِّ خير الوصيّين و بحقّ فاطمة سيّدة نساء العالمين و بحقّ الحسن(ع) و الحسين(ع) اللّذين جعلتهما سيّدي شباب أهل الجنّة عليهم أجمعين السّلام أنْ تصلّي علي محمّدٍ و آل محمّد(ص) و أن تريني ميّتي (إمامي) في الحال الّتي هو فيها.(1)
پي نوشت :
1. شيخ عباس قمي(ره) ـ کليات مفاتيح الجنان، فهرست باقيات الصالحات ، باب ششم،( حاشيه،)، ص 964 ـ 960.