۱۳۸۹/۰۴/۳۰ ۱۴:۵۲ شناسه مطلب: 15001
نیاز جنسی یک نیاز است مانند غذا خوردن و خوابیدن و ... و در دوره نوجوانی و جوانی در اوج خود است و همانطور که میدانید این نیاز باید برطرف شود و اگر کسی این عمل را انجام ندهد غریب به 99% روی به رابطه با جنس مخالف و بسی خطرناک تر می آورد و لگر هم کسی این کار ها را انجام ندهد غرق در افکار شهوت آلود است و شکی در این نیست مخصوصا که این نیاز در برخی کم و در برخی زیاد است و ارثی است حال با این تفاسیل شما کدام راه را برای رفع این نیاز پیشنهاد میکنید؟ اگر جواب سوال شما ازدواج است که بهتر است بگویم در این دوره زمانه هیچکس تا 30 - 35 سال نمیتواند ازدواج کند و دلایلش را هم خود بهتر میدانید مانند کار و شغل مناسب که برای دکتر ها و مهندس ها نیست چه برسد به انسان های معمولی البته برای رفع این نیاز حتما لازم نیست رابطه ی جنسی بین دو طرف باشد و یک رابطه معمولی و پاک و در حد دوستی نیز میتواند کفایت کند ولی اسلام این را هم حرام دانسته و مقتضای این دوره زمانه را در نظر نگرفته است که ماهواره و حجاب بد چه در اقوام و چه در جامعه موجب تحریک میشود که موجب این گناه (استمنا) میشود اگر پدران ما این عمل را انجام نمیدادند دلیلش این بود که تا دوران بلوغ و بعد از آن هیچ چیز موجب تحریک آنها نمیشد ولی الان همه چیز حتی دوستان نیز باعث می شود که افکار انسان خراب شود این مشکل را در دختران هم چه بسا بیشتر میتوان مشاهده کرد و از وضعیت حجاب و .... آنها کاملا این امر معلوم است اگر غرب در ما نفوذ کرده چگونه خود در این چاه ها نیفتاده و از همه مهم تر چه عاملی باعث آن شده ؟؟؟؟؟؟؟؟ وچرا پیشرفت داشته است ؟؟؟؟؟! حال نظر شما جیست و چگونه یک نوجوان تا سن 30 سالگی با افکار خود مقابله کند ؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز.
سوال شما داراي چند جهت است.
1. آمارهاي شما اگر چه واقعي نيست، اما تا حدي مشكل حساس جوانان را مي پذيريم، اما اينكه گفتيد«هيچ کس تا 30 - 35 سال نمي تواند ازدواج کند» متأسفانه فكر اشتباهي است كه به خوردتان داده شده ، شما نيز متأسفانه پذيرفته ايد. بگذريم از اينكه افراد بسياري را مي شناسم كه كم تر از 25 ازدواج كرده اند، اما اين تلقين خطرناك در بسياري از جوانان وجود دارد . پس غريزه و نياز جنسي را چه كند؟
اين پذيرش از همان ابتدا بدين معنا است كه خود را دست و پا بسته مي دانيد و كاري نمي توانيد انجام دهيد، اما اين فكر از اساس باطل است.
درست است كه انسان بايد براي ازدواج شرايط زيادي را تحصيل كند و مشكلاتي را پشت سر گذاشته و با سختي هايي روبرو شود، اما كدام كار ارزشمند براي دين و دنيا و آخرت مي شناسيد كه به راحتي به دست آيد؟
به همان اندازه كه ازدواج سخت است، بركات و آثار و نتايج آن بسيبار است.
بله كار و شغل مناسب كم است، اما متأسفانه آن ها كه شغل مناسب دارند، باز دلايلي ديگري عنوان مي كنند.
اصلاً شغل مناسب به چه معنا است. هر كسي مي تواند شغل خود را مناسب ندانسته يا به دنيال هيچ كاري نرود و بگويد شغل مناسب ندارم يا گير نمي آيد و از اين طريق تن به ازدواج نيز ندهد . در واقع مسئوليت پذير نباشد و راحت در خانه و زير سايه پدر و مادر زندگي كند.
مگر نه اينكه خداوند فرمود :كسي كه ثروت ندارد، پس از ازدواج از فضل خود بي نياز مي كند، پس چرا به گفتار خدا ايمان نداريم؟
علاوه بر اين چه اشكالي دارد كه دختر و پسر مدتي را با هم نامزد و عقد شرعي باشند و طي اين مدت براي تشكيل يك زندگي ساده تلاش كنند؟ سخن همه بر آن است كه بايد ببينند چه چيزهايي به دست خواهند آورد و چقدر بايد براي آن هزينه كنند. هيچ چيز ارزشمندي به راحتي به دست نمي آيد.
2. دوستي ساده و معمولي چيست؟ مگر همه دوستي ها كه غير معمول شد، ابتداي آن ساده و معمولي نبود؟ چه كسي مرز معمول را تعيين مي كند؟ وقتي طوفان جنسي شعله ور شد و جاي خلوت بود، چه كسي است كه مرز آن را تعيين كند؟ اصلاً مگر نفس انساني زياده خواه نيست؟ چرا نبايد پس از مدتي رفاقت و دوستي چيزهاي لذت بخش تر را نيز تجربه كند؟
مگر مشكل دوستي فقط، مشكلات جنسي است؟ اگر دختري و پسري در اين ميان به هم علاقه شديد يافته، اما به دلايل زيادي به ازدواج ختم نشود، همه مشكلات احتمالي رواني و روحي و افسردگي و... آن را به گردن مي گيريد؟