اگر ماخلق نمی شدیم الان کجا بودیم

آیا فرصت زندگی یک نعمت است؟اگر این فرصت داده نمی شد الان ما کجا بودیم؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
حيات و زندگي در دنيا براي انسان بزرگ ترين نعمت الهي و تنها فرصتي است که انسان ميتواند با استفاده از آن نعمت و فرصت آينده به مفهوم ابديت خود را رقم بزند، بدين بيان که آدمي وقتي خلق شد و به دنيا آمد، مدت زماني که در دنيا به سر ميبرد ، فرصتي است که در اختيار او قرار داده شده ، قوانين الهي از طريق انبيا و اوليا و آموزههاي آسماني در اختيار او گذاشته شده تا با عمل به آن قوانين در ساحات مختلف زندگي فردي، اجتماعي و مانند آن به گونه اي عمل کند که بتواند براي زندگي ابدي که در پيش دارد و در عوالم بعد از مرگ بر اساس ذخيرههاي دنيا و اعمالي که در دنيا انجام داده ،تا ابد زندگي کند . در کمال آسايش و راحتي و انواع لذتهاي روحي و جسمي به سر برد، امير مومنان در تبيين مقطع زندگي انسان در دنيا سخني زيبا و درسآموزي دارد:
«فتنرودا في الدنيا من الدنيا، ما تحرزون به انفسکم غدا؛ (1) بايد بهترين توشه را از اين فرصتي که در دنيا داريد برداريد که فردا و در آخرت شما را حفظ کند».
انسان تنها در عالم دنيا فرصت دارد که براي زندگي ابدي خود زاد و توشه فراهم سازد و گرنه در هيچ عالمي بعد از دنيا هرگز فرصتي براي تامين نياز ابدي در اختيار ندارد.
انسان قبل از خلقت و آمدن در دنيا وجودي نداشته تا پرسيده شود که در کجا بوده، در کجا بودن در جايي مطرح است که وجودي براي انسان باشد، در حالي که انسان قبل از خلقت و به دنيا آمدن چيزي نبوده و وجودي نداشته، از اين رو سوال از کجايي او نيز مطرح نيست، قرآن کريم در اين باره بيان عميقي دارد و فرمود:
«هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يکن شيا مذکورا؛ (2) آيا بر انسان روزگاراني بگذشت که چيزي قابل ذکر نبود».
به گفته مفسر حکيم علامه طباطبايي مراد از کلمه انسان در اين آيه جنس بشر است . مراد اين است که به طور مسلم روزگاري بوده که نام و نشاني از انسان نبوده، يعني مدتي زماني طولاني بوده که بسياري از موجودات نظير آسمان، زمين، اشجار وجود داشته ، ولي موجودي به نام انسان نبود، گر چه انسان از همين ماده موجوده به وجود آمده لکن هنوز انسان بالفعل به صورت انسان خلق نشده بود که در ضمن موجودات ديگر اسمي از او نيز برده شود. (3)
انسان قبل از خلقت و به دنيا آمدن چيزي قابل ذکر نبوده تا از کجايي او پرسيده شود.
پي نوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 64.
2. انسان (76) آيه 1.
3. الميزان، 20، ص 193.