۱۳۸۹/۱۰/۰۲ ۱۴:۴۴ شناسه مطلب: 23359
علت حرمت استمنا چیست؟تفاوت ان ازنظر روحی وجسمی با احتلام جیست؟اگر عادت نباشد مثلا 2ماه یا3ماه یک بار مجوز داده میشود؟چرا بعضی پزشکان تجویز میکنند؟چرا بعضی مراجع ان را برای مجردها برای ازمایش منی برای قدرت بچه دار شدن مجوز میدهند؟با تشکر
پرسش 1:
استمنا شرح علت حرمت استمنا چيست؟
پاسخ:
خود ارضائي که در اصطلاح فقهي به آن استمنا مي گويند ، مطلقا حرام ( 1 ) و از گناهان بزرگ است .
امام صادق عليه السلام فرمود : خداوند روز قيامت با سه کس سخن نمي گويد ، نظر رحمت به آن ها نمي کند ، گناه شان را نمي بخشد و عذاب دردناک براي آن ها مي باشد ، از جمله اين سه ، کسي است که در دنيا استمنا کرده باشد . ( 2 )
مهم ترين فلسفه حرمت استمنا ضررها و پيامد هاي منفي آن است . استمنا آثار و پيامدهاي منفي روحي و اجتماعي زيادي دارد از جمله :
الف ) پيامدهاي جسماني :
ضعف چشم و بينايي ، تحليل رفتن قواي جسماني ، ناتواني در توليد مثل ، پيري زودرس ، ضعف مفاصل ، لرزش دست ، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت .
ب ) پيامدهاي روحي و رواني :
ضعف حافظه و حواسپرتي ، اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري ، افسردگي ، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي ، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي ، كسالت دائمي ، ضعف اعصاب و در نهايت ضعف اراده .
ج ) عوارض اجتماعي :
ناسازگاري خانوادگي ، بيميل شدن به همسر و ازدواج ، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر ، بيغيرت شدن نسبت به حفظ ناموس ، احساس طرد شدن ، از بين رفتن عزت ، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي ، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك . ( 3 ) اميد آن که جوانان با ازدواج از اين بلاي خانمان سوز نجات پيدا کنند .
پي نوشت ها :
1. آيت الله خامنه اي، رساله اجوبه الإستفتائات ، س 787 .
2. وسايل الشيعه ، ج 14، باب 28, روايت 7 .
3. آيت الله دستغيب ، گناهان کبيره ، ج 2 ، بحث استمنا ، ص 332 .
پرسش 2:
فرق استمنا با احتلام از منظر روحي و جسمي چيست؟
پاسخ:
ويژگي هايي در احتلام و استمنا وجود دارد که آن ها را از هم متمايز مي کند و باعث فرق هاي اساسي بين آن دو گرديده است که ما در اين جا ضمن بيان خصوصيات و ويژگي هاي جسمي و رواني هر يک به برخي از تفاوت آن دو اشاره مي کنيم:
خصوصيات و ويژگي هاي احتلام:
1. احتلام از واژه حلم و به معناى خواب ديدن با لذت جنسى است كه هرگاه در خواب، از شخص، منى خارج شود، شخص محتلم شده است . در اين صورت، بايد براى نماز، غسل جنابت انجام دهد. يک فرايند کاملاً طبيعي براي اطفاي غريزه جنسي و کاهش تنش هاي جنسي ارضا نشده ، اين حركت يا مولود خواب هاي مهيج و يا تجسم سيماي جنس مخالف و يا انديشيدن در مسائل جنسي است . معمولاً بر اثر خواب ديدن در طول خواب شبانه حاصل مي گردد.
2. احتلام يک از نشانگان رسيدن به بلوغ جنسي است.
3. احتلام جوان در ابتداي بلوغ، نشانه سلامت جسمي او و نيز دستگاه تناسلي اوست. با شروع دوره بلوغ سطح هورمون هاى جنسى بخصوص در خواب اوج مى گيرد . بعد از اينكه دوره بلوغ شروع شد سطح هورمون هاى جنسى وFSH/LH در طول روز و بيدارى نيز افزايش مى يابد. اين باعث رشد اندام تناسلي و توليد اسپرم در مردان و مايع مني مي شود که اگر زمينه ازدواج فراهم گردد، امکان باوري و توليد مثل حاصل مي گردد.
4. احتلام غير اختياري است و در خواب رخ مي دهد. به طور طبيعي هر وقت كيسه هاي مني به حد كافي پر شدند، خود به خود احتلام ايجاد مي شود.
5. در حالت طبيعي باعث دفع اسپرم هاي قديمي و جايگزيني آن با اسپرم هاي جديد مي گردد . اين سلامت دستگاه تناسلي را ارتقا مي بخشد . باعث رشد بيضه ها و توليد بيش تر مايع مني مي گردد . از آن جا که مقداري از مني معمولاً جذب خون انسان مي شود و در ساختن سلول هاي مغزي و استخواني و ديگر لوازم بدن انسان کمک بسيار خوبي مي کند، در نهايت باعث رشد طبيعي بدن و سلامت کامل آن مي گردد.
6. احتلام هيچ يک از عوارض و مضرات روحي و جسمي استمنا و خودارضايي را ندارد . گناه به حساب نمي آيد.
خصوصيات و ويژگي هاي خودارضايي و استمنا:
1. استمنا آن است كه انسان با خود يا ديگرى كارى كند كه از او منى بيرون آيد؛ لازم نيست اين عمل با وسيلهاى انجام گيرد؛ بلكه ممكن است با نگاه به عكس مبتذل يا فكر ملاعبه، معاشقه و نزديكى با جنس مخالف نيز استمنا و خودارضايى صورت گيرد. يک فرايند غير طبيعي براي ارضاي غريزه جنسي است و انحراف جنسي محسوب مي گردد.
2. استمنا يک عمل اختياري است ،يعني فرد با اراده خود دست به اين عمل مي زند و به آن آگاهي دارد، اگر چه در برخي افرادي که به خودارضايي معتاد شده اند، اراده تضعيف مي گردد ، ولي به هر حال اين گونه افراد اراده خود را کاملاً از دست نمي دهند . با اراده ضعيف هم مي توانند جلوي خودارضايي خود را بگيرند.
3. استمنا در واقع آميزش با خود است. تحريك كننده و تحريك پذير يك نفر است . همين طور مراحل اوج لذت (گرم شدن، تصور لذت و...) توسط خود ارضا شونده فراهم مي شود. در اين جا تمام وجود فرد (در عين وحدت و يك پارچگي) بايد دو پاره شود : يكي ارضا شونده و ديگري تحريك كننده. دو پاره شدن و تناقض در نقشها از نظر روانشناختي آسيب جدي به روان انسان ميزند، از جمله اختلال در سيستم توجه و تمرکز و در مراتب بالاتر به توهم اسکيزوفرنيايي منجر شده و فرد را دچار آشفتگي رواني مينمايد.
4. استمنا آستانه تحريک را پايين مي آورد . باعث مي شود که فرد در اثر اندک محرّک واقعي يا تخيلي، تحريک جنسي شود که اين حالت خود موجب تحريک شدگي دائم در انسان مي شود. چون بدن هميشه در همراهي خود فرد است و باعث لذت بردن و تامين كننده نياز جنسي خود مي گردد. كم كم بدن در يك حالت تحريك جنسي دائم قرار مي گيرد.
استمنا باعث هدر دادن مني شخص مي گردد و اين جلوي رشد طبيعي و لازم بيضه ها را مي گيرد .فرد با اين کار، باعث مي شود که بيضه هايش رشد لازم را نکنند و کوچک بمانند. بيضه هايي هم که از اندازه لازم کوچک تر باشند روشن است که نمي توانند به اندازه کافي مني بسازند . اين باعث عقيمي و رشد ناکافي بدن و مشکلات ديگر مي گردد.
5. ارضا شدن از طريق استمنا، يک ارضاي غير واقعي و کاذب و به صورت مجازي است. از اين روي ارضاي ناقضي محسوب مي گردد ،چون در استمنا، فرد با تخيلگرايي جنسي و با تصور يک صحنه تحريکزا در ذهن دست به استمنا مي زند.
6. استمنا معصيت و گناه بزرگ محسوب مي شود . در نظام ثواب و عذاب الهي تفاوتي بين گناه كم و زياد نيست. گناه، گناه هست ،چه يك بار ،چه صد بار . در هر حال سرپيچي از فرمان الهي تلقي مي گردد. گناه (صرف نظر از اين که فرد آن را گناه بداند يا نداند) اثرات روانيشناختي منفي و آسيب زننده اي بر روح و روان فرد دارد. اين مطلب در روانشناسي دين که در دانشگاههاي معتبر جهان در حال رشد و بالندگي ميباشد، به اثبات رسيده است.
7. احساس گناه و عذاب وجدان و اضطراب در اکثر قريب به اتفاق مبتلايان به استمنا رواج دارد .
در افراد مسيحي و يهودي و لائيک نيز به نوعي شاهد اين احساس گناه هستيم. گويا انسانها فارغ از عقايد مذهبي خود اين امر را غير طبيعي و خارج از چارچوب انساني خود قلمداد ميکنند.
8. سطح عزت نفس در افرادي که استمنا مي کنند، به شدت افت مي کند. فردي که استمنا ميکند (هرچند به هيچ دين و آييني ملتزم نباشد) ناخواسته به خاطر رفتار خارج از چارچوب خود دچار افت عزت نفس ميگردد.
9. استمنا مضرات و آسيب هاي خطرناک و مخربي دارد . موجب بروز مشكلات روحي، رواني و جسمي مختلف در انسان مي شود ، چون انحراف از مسير صحيح پاسخ به يك غريزه و نياز زيستي مي باشد.
برخي از مضرات و آسيب هاي خطرناک استمنا و خودارضايي که گريبانگير مبتلايان به آن مي گردد ، در زير به آن ها اشاره مي کنيم:
استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد که ذيلا مطالبي به استحضار ميرسد.
الف. آسيبهاى جسمانى
1. ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى:
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبرانناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است. اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوى براى او ايجاد مىكند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مىانجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانهها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمىشود ، بلكه كل بدن را ساقط مىكند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2. ضعف بينايى:
خود ارضايى به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مىگذارد و آن را كاهش مىدهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مىشود.
3. آسيبپذيرى در برابر بيمارىها:
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارىها را فراهم مىآورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است ،نمىتواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند.
4. آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و توليد مثل:
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مىگذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتىهاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اين اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى، تورم كانال نطفه، تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى، خروج بى اختيار منى با كوچك ترين حادثه، ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج، ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام، بيماري هاى مقاربتى، عقيم شدن.
5. آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز:
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مىبيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مىشوند و از اين طريق آسيبهاى جبرانناپذير و بر آن ها وارد مىشود. تخليههاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مىشود. خودارضايىهاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مىسازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مىشود.
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. كم خونى؛
7. كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛
8. كم خوابى و اختلال در خواب؛
9. تنگى نفس؛
10. سر درد و سرگيجه؛
11. پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
12. همگى از آسيبهاى جسمى خودارضايى هستند.
ب. آسيبهاى روحى - روانى:
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى:
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است . اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مىشود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مىماند . اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
2. اضطراب:
دلهره و دلواپسى از ويژگىهايى است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمىكند. او مرتب با خود درگير است و نمىتواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مىشود نجات پيدا كنم» و.. لحظهاى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مىكوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مىشود، امان او را مىگيرد.
3. افسردگى:
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشهگيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانههاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى:
شخصِ خودارضا نسبت به كوچكترين محرك محيطى حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مىرود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوقالعاده دارد.
5. يأس از زندگى:
6. از بين رفتن خلاقيتها، توانايىها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليتهاى فكرى.
8. هوس باز و بىبند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، كم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاى دل و بى علاقهگى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسيبهاى اجتماعى:
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مىآورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهاى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مىپردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مىگردد و حيات جمعى را دچار مخاطره مىسازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمىكند. اين جاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم گرديده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مىشود.
اين دسته از آسيبها عبارت اند از:
1. بى آبرويى؛
2. مشكلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى؛
4. مشكلاتى در ازدواج از قبيل: عدم پذيرش در خواستگارى، بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن، بى ميلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى، سرد بودن كانون خانواده، ناتوانى در برابر مشكلات و سختىها پس از ازدواج، طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده.
5. افت تحصيلى،
6. بزهكارى،
7. عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستىها و مهر و محبتها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان،
9. از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا،
10. انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران،
11. ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران،
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان،
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات،
14. شيوع بيمارىهاى مقاربتى در جامعه،
15. حسادت و بدبينى.
د) آسيبهاى معنوى و اخروى:
همه آسيبهاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل جبران نيست چون
اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مىشود و آن را فاسد و از كار مىاندازد.
دوّم: اين آسيب فقط دنيوى نيست.
پرسش 3:
اگر استمنا عادت نباشد، مثلا 2ماه يا3ماه يک بار مجوز داده مي شود؟ چرا بعضي پزشکان تجويز مي کنند؟ چرا بعضي مراجع آن را براي مجردها براي آزمايش مني براي قدرت بچه دار شدن مجوز مي دهند؟
پاسخ:
براي پاسخ جامع تر نسبت به اين مساله بهتر است اين سوال از دو جنبه بررسي شود:
الف- به لحاظ حکم شرعي
حرمت استمنا مشروط به عادت شدنش نيست؛ حتي اگر دو سه ماه يک بار هم کسي اين کار را انجام دهد، باز دچارحرام شده است. در ضمن همه مراجع قائل به حرمت استمنا هستند . استمنا فقط در صورتي جايز است که ضرورت باشد. مثلا اگر فرد بيمار باشد و تنها راه تشخيص و درمان ان استمنا باشد، استمنا جايز است.
تجويز استمنا بدون لحاظ ضرورت توسط پزشک دليل بر جايز بودن اين کار نيست. حتي اگر بدانيد که اين کار ضرر جسمي بر شما ندارد و يا بعد از عمل فورا ميتوانيد ضرر را جبران کنيد، باز هم حرام است.
در ادامه دو نمونه از استفتائات را ذکر مي کنيم
1- براي تشخيص اينکه مرد قادر بر بچه دار شدن هست، آيا ميتواند استمنا کند تا آزمايشهاي پزشکي بر روي مني او انجام شود؟
خير ، اين کار جايز نيست مگر آن که ضرورتي ايجاب کند.
تبصره: چنانچه در مورد ضرورت ايجاب نمايد که که شخص استمنا کند، در صورتي که همسر دارد، لازم است اين عمل را به وسيله او انجام دهد.
2- آيا آزمايش اسپرم، که با استمنا حاصل مى شود و براى ازدواج در بعضى از موارد لازم مى باشد، جايز است؟
گرفتن اسپرم براى آزمايش از طريق استمنا، تنها در صورت ضرورت جايز است.
هر چند مراجع تقليد در اين مساله اختلافي ندارند، ولي براي اين که خيال تان کاملا راحت شود ، ميتوانيد از دفتر مرجع تقليد خود اين مساله را استفتا کنيد.
ب- به لحاظ روانشناختي
گاهي اوقات ممکن است انسان براي رسيدن به حرامي توجيهات گوناگوني نموده و شيطان نيز آن گناه را بسيار زيبا جلوهگر کند، مراقب باشيد که در اين مواقع فريب شيطان را نخوريد.
تحمل غريزه جنسي براي جواني که نميتواند ازدواج کند ،واقعا سخت است؛ ولي مهم اين است که جوانمردانه در مقابل اين سختيها صبر کرده و ايمان خود را حفظ کند. خداوند متعال ميفرمايد: « وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه... ؛ كسانى كه امكانى براى ازدواج نمىيابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنياز گرداند... » (نور، آية 33)
ممکن است فرد بگويد که صبر کردن براي من خيلي مشکل است و يا اينکه توانايي صبر ندارم؛ ولي در اين زمينه توصيه هاي روانشناختي و ديني وجود دارد که با عمل به آن ها ميتوان قدرت صبر و اراده خود را بالا برده و راحتتر بر غريزه خود غالب شد. . از طرف ديگر صبر کردن هر چقدر هم سخت باشد و شما آن را ادامه دهيد، بدانيد که اين نوعي جهاد کردن در راه خدا است، آن هم جهاد اکبر، که ارزش بسياري دارد. باور کنيد بسيار حيف است که انسان به خاطر چند لحظه لذت، شرف و عزت خود را در معرض فروش بگذارد. بسيار حيف است که به خاطر اين گناه ايمان خود را تضعيف کنيم. از طرفي بهترين دليل بر آسيب زا بودن عمل استمنا آمار بالاي اضطراب و افسردگي در اين افراد است.
در ادامه چند نمونه از توصيههاي مفيد بيان شده است؛ عمل به آن ها ميتواند کمک کننده باشند.
بعيد به نظر مي رسد مبتلا به اين عمل شده باشيد. اگر مبتلا باشيد ،به خاطر اينکه ميتوانيد تا دو سه ماه صبر کرده و اين گناه را انجام ندهيد، معلوم است که ارادهتان نسبتا قوي است و راحتتر ميتوانيد با اين مشکل مقابله کنيد.
توصيه ها:
مطالعه در مورد «فضائل صبر بر معصيت» و مرور کردن آن ها در ذهن هنگام وسوسه شيطان.
يکي از راه هاي بسيار مفيد براي اين که بتوانيم در مقابل معصيت صبر کرده و خود را از مهلکه نجات دهيم ،اين است که در مورد فضايل صبر مطالعه کرده ، هنگام وسوسه شيطان آن ها را در ذهن خود مرور کنيم. اين امر باعث مي شود که راحتتر بر شيطان غلبه کنيم.
هنگام وسوسه شيطان ميتوانيد اين جملات را در ذهن خود تکرار کنيد:« من با صبر کردن نيمي از ايمانم را حفظ ميکنم».
«من الان با صبر کردن در راه خدا جهاد ميکنم، آن هم جهاد اکبر».
«خداوند به صابران وعده پاداش داده است .حيف نيست خودم را از آن محروم کنم؟!» .
« من با صبر کردن به خدا نزديک ميشوم و از شيطان فاصله ميگيرم».
« من با صبر کردن شيطان را خشمگين ميکنم»و...
در مورد صبر آيات و روايات و بسيار متعددي وجود دارد. ما در اين جا فقط دو نمونه را ذکر ميکنيم تا روي آن ها تامل کرده و هنگام وسوسه در ذهن خود مرور کنيد.
خداوند متعال و مهربان ميفرمايد:«ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ؛ آنچه نزد شماست، فانى مىشود امّا آنچه نزد خداست، باقى است . به كسانى كه صبر و استقامت پيشه كنند، مطابق بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، پاداش خواهيم داد.»(نحل : آية 96 )
ميتوانيد هنگامي که وسوسه شديد تا استمنا کنيد، اين آيه را تلاوت کرده و در مورد معناي آن فکر کنيد. « به هر حال لذت گناه موقتي است؛ ولي پاداش اخروي که خداوند در مقابل اين صبر ميدهد ،ماندني است»
در روايتي که از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نقل شده است مي خوانيم:
صبر بر سه قسم است:
صبر در هنگام مصيبت . صبر در طاعت خداوند . صبر در برابر معصيت و گناه،
پس كسى كه بر مصيبتى صبر كند، تا آن جا كه آن مصيبت را به تسلّى و آرامشى نيكو باز گرداند، خداوند براى او سيصد درجه مىنويسد كه بين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه بين زمين و آسمان فاصله است .
كسى كه بر طاعت خدا صبر كند ،خداوند براى او ششصد درجه مىنويسد كه بين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه
بين حدود مرز زمين تا انتهاى عرش الهى فاصله است .
كسى كه در برابر معصيت و گناه صبر كند، خداوند براى او نهصد درجه مىنويسد كه بين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه بين مرز زمين تا انتهاى عرش فاصله است. ( جهاد النفس وسائل الشيعة-ترجمه افراسيابى، ص101)
«يادتان باشد که صبر شما بدون پاداش نميماند . خيلي بهتر از آنچه انتظار داريد، به آن مي رسيد»
کنترل عواملي که باعث تحريک بر اينگونه گناهان مي گردد:
پرهيز از فكر و ترسيم صحنههاى محرك در ذهن و خيال.
عبدالله بن سنان از امام صادق(عليهالسلام) نقل مىكند:
عيسى به اصحاب خود گفت:... موسى به شما دستور داد كه زنا نكنيد . من به شما دستور مىدهم كه فكر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين كه زنا كنيد، زيرا كسى كه خيال زنا كند، مانند كسى است كه در خانهاى نقش و نگار شده دود و آتش به پا كند. چنين كارى گرچه خانه را نمىسازند ، ولى زينت و صفاى آن را آلوده مىكند؛(وسائلالشيعه، ج 14، ص 240).
براي اين كه بهتر افكار انحرافي را كنترل كنيد ، ميتوانيد از فن پرت کردن حواس استفاده کنيد. يعني هنگامي که فکر شما شديدا مشغول به امور جنسي شد، سعي کنيد از طريق مختلف ( از قبيل رفتن به بيرون، تلفن کردن به پدر يا آشنايان و احوال پرسي ، نگاه کردن به فيلم هاي مناسب و... ) حواس خود را پرت کنيد.
دورى از نگاههاى مسموم و مناظر تحريكآميز. از رسول اكرم(ص) روايت شده است که:
نگاه هوسآلود - تيرى است مسموم از تيرهاى شيطان - هر كس آن را به جهت خوف الهى ترك كند، خداوند ايمانى به او مىبخشد كه حلاوت آن را در قلب خود احساس مىكند. (الاخلاق، سيد عبدالله شبر، قم، انتشارات بصيرتى، ص 127).
گوش ندادن به آوازها و موسيقىهاى تحريككننده و مبتذل. در حديثى از حضرت صادق(ع) آمده است:
مردى از حضرت درباره شنيدن آواز محرك پرسيد. حضرت نهى كرده و اين آيه را خواندند:
«ان السمع والبصر والفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسؤولاً؛(اسراء، آيه 36) به يقين گوش و چشم و دل هر يك مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است ،مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد؛(مستدركالوسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 459،).
اجتناب شديد از گفتگوهاى دوستانه و نشستهاى غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريكآميز.
از جمله عواملي که ميتواند غريزه جنسي را کنترل کند، روزه گرفتن است . در حديثى از پيامبر گرامى(ص) حضرت پس از آن كه جوانان را به ازدواج ترغيب مىكنند مىفرمايد:
و من لم يستطع فليصم فان الصوم به وجاء؛
هر كس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگيرد ، روزه نيروى غريزه او را تضعيف مىكند؛(مستدرك الوسائل، ج 2، ص 531).
اشتغال، ورزش و سرگرمىهاى مفيد. زيرا در صورت بيکاري، هم مواد غذايى در تقويت غريزه به مصرف مىرسد و همفكر و خيال صرف چارهسازى در دفع آن مىشود . شايد به خاطر همين مساله در روايات بر اشتغال و كار و پرهيز از فراغت تأكيد بسيار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حديث پردامنه «مفضل» مىفرمايند: انسان اگر بىكار و فارغ باشد، به بيهودگى و سرمستى دچار مىشود . بر اثر آن به مسايلى مبتلا مىشود كه زيان آن هم بر خود و هم بر نزديكان او سنگينى خواهد كرد...؛(بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج 3، ص 87).
تلاوت قرآن.
انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفكر در مضامين آن، شفاى هر دردى است كه به سرعت كار هر پريشانى را رو به سامان مىبرد . زخمهاى پنهان را التيام مىدهد. همتها را تا آسمانها بالا مىبرد . بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مىبخشد.
اميرمؤمنان(ع) مىفرمايند: قرآن را فرا گيريد. زيرا قرآن بهار دل هاست . از نور آن بر مرضها و دردهاى خود مرهم بگذاريد ،زيرا آن داروى شفابخش سينههاست . آن را نيكو تلاوت كنيد كه به يقين سودمندترين قصههاست(وسائلالشيعه، ج 4، ص 825)
تفکر به عواقب وحشتناک گناهاني مثل زنا و خودارضايي
انديشيدن به عواقب اين گونه گناهان نيز تاثير خوبي در کنترل رفتار دارد. ميتوانيد هنگام وسوسه، اينگونه فکر کنيد که «آيا ارزش دارد به خاطر نيم ساعت، يک ساعت و يا چند روز لذت، غضب خداوند متعال را بخرم؟»؛
«آيا ارزش دارد به خاطر چند روز لذت حيواني انسانيت، شرف و عفت خود را در معرض فروش بگذارم؟»؛
« آيا انصاف است از نعمت خدا استفاده کنم و معصيت او را انجام دهم؟»،
«آيا طاقت دارم يک عمر پشيماني را تحمل کنم؟»
« اگر صبر نکنم و تسليم وسوسههاي شيطان شوم، آن چه که عايد من ميشوند عبارتند از: پشيماني، عذاب وجدان، مشکلات زناشويي بعد ازدواج، خوشحالي شيطان و...»
در روايت زيبايي که از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است مي خوانيم:
كم من صبر ساعة قد أورثت فرحا طويلا، و كم من لذّة ساعة قد أورثت حزنا طويلا؛
بسا صبر ساعتى (مثل صبر بر زحمت عبادتى و يا ترك گناهى يا پرستارى مريضى) كه موجب فرح و سرور درازى گردد. بسا لذت (حرام) ساعتى كه سبب اندوه و ملال درازى شود. (طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز،ج1، ص 232؛ ).