توجیه روایت زنان ناقص العقل اند

یا سلام می خواستم در مورد صحت این خطبه ازتون سوال کنم. در نهج البلاغه خطبه 79 از امام علی (ع) آمده است :((ای مردم، بدانید که زنان را ایمان ناقص است و بهره‌مندیهایشان ناقص است ‏و عقلهایشان ناقص است. اما ناقص بودن ایمانشان از آن روست که در ایام حیض ‏از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و ناقص بودن عقلهایشان، بدان دلیل‌است که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است و نقصان بهره‌مندیشان در این ‏است که میراث زنان نصف میراث مردان است. از زنان بد بپرهیزید و از زنان خوب ‏حذر کنید و کار نیک را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهید، تا به کارهای زشت ‏طمع نکنند.)) آیا ئاقعا امام چنین دید گاهی در مورد زنان داشته اند؟قبلا از پاسخ گویی شما تشکر میکنم.

پاسخ:

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خداوند انسان را آفريد تا خليفه و نمايانگر جمال و جلال او باشد و انسان اعم از زن و مرد است :
اني جاعل في الارض خليفه؛ (1) من مي خواهم در زمين خليفه ام را بيافرينم.
اين خليفه نه فقط مردها بلکه نوع انسان اعم از زن و مرد است . به همين جهت گرچه حضرت آدم عليه السلام به عنوان واسطه و پيامبر، وحي را دريافت مي داشت، ولي مخاطب وحي آدم و حوا و نسل آن دو بودند. هر دوي آنان در بهشت ساکن شدند و از خوردن شجره منع شدند . شيطان دشمن هر دو معرفي شد و شيطان هر دو را گول زد . هر دو مرتکب خوردن از درخت شدند . هر دو از بهشت اخراج گرديدند و به سکونت در دنيا محکوم شدند :
"اسکن انت و زوجک الجنه و کلا منها رغدا حيث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمين فازلهما الشيطان عنها فاخرجهما مما کانا فيه "(2)
ان هذا عدو لک و لزوجک فلا يخرجنکما من الجنه(3)
فوسوس لهما الشيطان ...(4)
در ايات بالا مشاهده مي کنيد که سخن از آدم و حوا است ،بدون هيچ تفاوتي؛ بعد هم شيطان دشمن بني آدم ،اعم از زن و مرد معرفي گرديد .حکم اخراج براي همه محسوب شد و اعلام گرديد همه کساني که تابع پيامبران شوند، دوباره به بهشت و لقاي خدا و مقامات بالاي انساني از جمله مقام خلافت نايل مي شوند و هيچ اختصاصي به مردها ندارد :
يا بني آدم لا يفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنه ...يا بني آدم اما ياتينکم رسل منکم يقصون عليکم آياتي فمن اتقي و اصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون(5)
و اگر شيطان مامور به سجده برآدم شد ، او نماد و مظهر انسان بود.
خطاب هاي قرآن هم هيچ اختصاصي به مردان ندارد .همچنين تکاليف همه عمومي است، زيرا خطاب ها و تکاليف عموما (جز در موارد کم اختصاصي)خطاب به انسان و بني آدم و ناس است که شامل مرد و زن مي شود . ملاک کرامت هم تقوا است که مي تواند در مرد باشد يا زن ؛حقوق هر دو هم (جز در موارد محدودي) يکسان است . همان گونه که مرداني را به عنوان الگوي انساني معرفي کرده ، زناني نيز به عنوان الگوي انساني معرفي شده اند:
ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرأة فرعون ...و مريم ابنت عمران (6)
بنا بر اين از ديدگاه قرآن که محور و معيار است . روايات ، زن و مرد هر دو در انسانيت و ظرفيت کمال يکسان بوده ، جز تفاوت هاي لازم خلقتي ، تفاوتي ندارند . زن از لحاظ مقام انساني هيچ نقصاني ندارد . هر دو به يکسان مورد خطاب واقع شده و اگر در بعض آيات و روايات بيان نقص در زنان ديده مي شود، با توجه به روحيات و اخلاقيات موجود در جامعه بوده ، ناظر به واقعيت ها است، نه اينکه بخواهد حکم صادر کند و تاييد يا انکار کند . مثلا در سوره زخرف در جواب کافران و مشرکان که ملائکه را دختران خدا مي دانستند و پسر را نه براي خدا که براي خود فرض مي کردند (تقسيم بندي ظالمانه اي که چيز برتر از نظر خودشان را مال خود دانسته و چيز فرودست را براي خدا مي دانستند، در حالي که عدل و ايمان حکم مي کند خوب ها را از آن خدا دانسته و بدها را براي خود فرض کنيم)، مي فرمايد:
"او من ينشؤا في الحلية و هو في الخصام غير مبين" (7)
آيا کسي را که در زيور آلات رشد مي کند و در خصومت نمي تواند حجت بياورد،براي خدا قرار مي دهيد؟!
اين آيه ، بيان يک حقيقت و وضعيت عام و فراگير است نه اينکه در مقام تاييد باشد . معمولا غالب زن ها همت شان زيور آلات است و روايتي هم به اين بيان وارد شده است:
ان النساء همهن زينة الحياةالدنيا و الفساد فيها؛(8)
همت زنان زينت زندگي دنيا و فساد در آن است.
همچنان که در غالب جامعه ها، زنان امکان رشد عقلي و اجتماعي نمي يابند .در حال و هواي کودکانه و بازي و تجمل مانده و زبان دفاع از خود پيدا نمي کنند.اين وضعيت غالب زنان در غالب زمان هاست ،نه اينکه اراده خدا اين گونه باشد.
بيان امام علي هم ناظر به وضعيت زنان در غالب اجتماعات و واقعيت خارجي است . ايشان مي فرمايد: ايمان زنان ناقص است زيرا در ماه چند روز از نماز و...باز مي مانند و عقل آنان نقصان دارد زيرا شهادت دو زن برابر يک مرد است . حظ و بهره آنان ناقص است زيرا سهم آنان از ارث نصف سهم مردان است .(9)
اگر در روايت بالا هم دقت کنيد، بيان واقعيت است، نه اين که تحقير آميز باشد .ايمان زنان ناقص است ،ولي توجيه نشان مي دهد اين نقصان، خلقتي است . نقصان اکتسابي نيست .منظور ايمان اکتسابي نيست . دليل بر پايين بودن نمي باشد.اين خلقت است که او را اين گونه آفريده ،حظ و بهره او را از نماز کم کرده ، او تقصيري در اين مورد ندارد . با نماز نخواندن در ايام عادت، نه تنها گناه نمي کند بلکه مطيع است . راه جبران هم دارد .هم چنين است نقصان عقل تجربي آنان ، زيرا آنان بيش تر به امور منزل و فرزندان و خانواده توجه دارند . قوه حافظه آنان در مسائل اجتماعي ضعيف مي شود . در نظام اقتصادي اسلام نيز بهره مستقيم آنان از ارث در غالب موارد نصف مرد است .اين هم به عمل آنان ارتباط ندارد و حکم خداست . پس اين روايت بيان واقعيات است، نه تحقير و توهين و...
اميد است خدا معرفت ما را به دين هر چه بيش تر گرداند.
جهت اطلاع بيش تر مي توانيد به شرح هايي که بر خطبه مزبور نوشته شده، از جمله پيام امام امير المومنين ، نوشته آيه الله مکارم شيرازي مراجعه نماييد .
پي نوشت ها:
1- بقره(2)،ايه 30.
2- همان ،آيه 35-36.
3-طه(20)،آيه 117.
4- اعراف(7)،آيه 19-25.
5- همان ،آيه 27-35.
6-تحريم(66)،آيه 11-112.
7-زخرف(43)،آيه18.
8-بحارالانوار،ج2،ص495.
9- همان،ج32،ص247.