۱۳۸۹/۰۴/۰۸ ۱۸:۵۵ شناسه مطلب: 13414
امام على عليهالسلام : هر گاه دانشمندى را ديدى ، چاكرى او كن . غرر الحكم : 4044 منتخب ميزان الحكمة : 402
پرسش 1:
بيماري دل دليل کفر و نفاق شرح سلام خداوند در قرآن كريم فرموده:افرادي كه ايمان نمي آورند و کافر يا منافق هستند،داراي بيماري دل هستند و دل هايشان مريض است. آيا منظور از بيماري دل همان مشكلات روحي رواني مثل افسردگي وسواس و.. است؟
پاسخ:
مقصود از بيماري دل مشکلات روحي و افسردگي نيست، بلکه بيماري دل، نفاق و دو رويي و نيز انحراف از مسير حق است .
براي روشن شدن بهتر موضوع، نيازمند بيان مطالبي هستيم.
با توجّه به آيات قرآن، انسانها در برابر دين خدا سه گروهاند:
الف: برخي در باطن و ظاهر آن را ميپذيرند؛ اينان مؤمنان و پرهيزگارانند. هر چند گاهي بر اثر تقيه به ناچار ايمان باطني خود را كتمان ميكنند و زمينهاي براي ابراز آن نمييابند و يا به ناچار برخلاف ايمان باطني خود، اظهار كفر ميكنند. نحل (16)، آيه 106؛ غافر (40)، آيه 28.
ب: برخي، هم در باطن و هم در ظاهر، منكر دين خدايند؛ اينان كافرند.
ج: گروهي، در باطن كافرند؛ ولي اظهار ايمان ميكنند.
انسان يا با ظاهر و باطن خود دين را ميپذيرد، (مؤمن)، است يا با ظاهر و باطن آن را نميپذيرد، (كافر) است و يا باطناً دين را انكار و ظاهر آن را ميپذيرد، (منافق) است . عكس قسم سوم را نيز در حال تقيه مي توان فرض کرد؛ زيرا انسان در اين حال دين را در باطن پذيرفته است؛ گرچه در ظاهر آن را نفي ميكند. اين قسم در حقيقت جزء مؤمناناند.(1)
البته در اين پرسش چون نقطه عطف سؤال مربوط به بيماري دل و نفاق است، بحث را از اين زاويه پي مي گيريم و چون موضوع نفاق يا بيماري دل در قرآن مطرح شده ، بهتر است آن را از نگاه قرآن آغاز کنيم .
نفاق در قرآن
در اين خصوص، نكات فراواني در قرآن آمده است كه طرح تفصيلي آن ممكن نيست . در اينجا تنها به ذكر چند نکته در اين باره بسنده ميشود:
1. از ديدگاه قرآن، «نفاق» اظهار ايمان و پوشاندن كفر است؛ يعني، منافقان شهادت ظاهري ميدهند، ولي در باطن منكرند(2)
2- خاستگاه شك و ريب منافقان نيز قلب و دل بيمار آنان، دانسته شده (3)
3- بر اساس ديدگاه برخي از مفسران، نفاق مصداقي از شرك است؛ زيرا تا اصل شرك در نهان كسي پديد نيايد، فتنه نفاق از او سر نميزند؛ چنانكه عمل منافقانه، زمينه شدت شرك را نيز فراهم ميآورد. از همين رو، گفته ميشود: ريا - كه اصل آن نفاق است - درختي است كه جز شرك ميوه ديگري ندارد(4)
4- قرآن كريم، درباره منافقان سخن از غوطهور شدن در گرداب طغيان و كوردلي دارد (5) زيرا در جنگ «عقل و وهم»، اگر عقل به اسارت وهم درآمد، وهم ميدان دار صحنه ادراكي نفس ميشود و مجاري ادراك صحيح را ميبندد، چنين انساني هرگز به انديشه صحيح راه نيافته، انديشههاي باطل، صحنه نفس او را پر ميكند و او در طغيان اين انديشههاي واهي، با كوردلي حركت مينمايد. (6)
در برخي از آيات قرآن، منافقان از كافران بدتر تلقي شدهاند.(7)
پي نوشت ها:
1- جوادي آملي، تسنيم، ج 2، ص 249 - 250.
2- منافقون (63)، آيات 1 - 3؛ آل عمران (3)، آيه 167
3- توبه (9)، آيه 45
4-تفسير تسنيم، ج 2، ص 262.
5- بقره (2)، آيه 15.
6-تفسير تسنيم، ج 2، ص 291.
7- نساء (4)، آيه 145