آيا اگر بندهای از خدا چيزي بخواد خدا حتماً بهش ميده؟
اگه جواب نه هست. پس چرا خداوند ميگه از من بخواهيد تا بهتون بدن؛ و مگر خداوند قادر و مدبر نيست که همهی امور رو جوري تنظيم کنه که رسيدن به اون خواسته به ضرر اون بنده نباشه و خير و صلاح در اون باشه، و اگه جواب بله هستش. مگر در دنيا کم داريم کساني رو که به خواسته هاشون نرسيدن؟! مگه اونا از خدا نخواستن پس چرا خدا به اونا خواستشون رو نداد؟ مگه بايد از خدا چه جوري خواستهای رو طلب کرد؟
پاسخ:
در پاسخ به سؤال شما چند نکته را عرض میکنم:
1-ازنظر تعاليم ديني استجابت دعا همواره به معناي برآورده شدن و عملي شدن آنچه ما خواستهایم نيست. چهبسا اتفاق میافتد که انسان رسيدن به مقصد يا برآورده شدن حاجتي را ایدئال و مطلوب خويش میپندارد. چنان به منفعت و خير بودن آن يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح میداند، حالآنکه واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چهبسا امري را زشت و به ضرر خود میپنداریم، ولي از آثار و عواقب آن بیاطلاعیم و نمیدانیم آن چه رخداده، از الطاف پنهان پروردگار است. قرآن کريم میفرماید: «چهبسا از امري اکراه داشته باشيد، درحالیکه خير شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد و حالآنکه شر و بدبختي شما در آن است. خدا میداند و شما نمیدانید». (1) بايد توجه داشت که عدم اجابت در اين دنيا به معناي عدم پاسخ و بیاعتنایی خداوند نيست. از روايات ديگر نيز استفاده میشود که هيچ دعايي بیاثر نيست و هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد، پس درواقع هر دعایی به استجابت میرسد، اما گونههای استجابت آن مختلف است. به تعبير برخي بزرگان، وقتي کسي دعا کند، خدا آن را يا در دامنش میگذارد يا در حسابش (يعني نامه اعمالش در روز قيامت) امام سجاد (ع) میفرماید: «دعاي مؤمن يکي از سه فايده را دارد: براي او ذخيره میگردد يا در دنيا برآورده میشود يا بلايي را که میخواست به او برسد، از وي میگرداند»(2) امام صادق (ع) میفرماید: «روز قيامت خداوند متعال میفرماید: اي بنده من! تو مرا خواندي و من اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمیشد، براي آن ثواب و پاداش نيک که میبیند.»(3)
نکته تکميلي آنکه گاهي اجابت دنيايي دعا با تأخیر همراه است. به اين نمونه توجه کنيد. حضرت موسي (ع) میگوید: «پروردگار، تو به فرعون و طرفدارانش زيورها و مال فراوان دادهای. او مردم را از راه تو گمراه میکند. خدايا! اموال شان را نابود ساز و آنان را به عذاب دردناک گرفتار نما!(4) خداوند در پاسخ فرمود: «اي موسي! دعايت را اجابت نمودم.» اما در روايت آمده است که ميان دعاي حضرت موسي (ع) تا غرق شدن فرعون، چهل سال طول کشيد!». (5) حضرت ابراهيم (ع) فرزند نداشت. ده ها سال دعا و تضرّع نمود تا اینکه در سن حدود هشتادسالگی يعني زماني که پير شده و موهاي او سفيد گشته بود، خدا حضرت اسماعيل را به او داد. (6)
علت اين تأخیر گاهي به خاطر این است که مقدمات تحقق آن فراهم نيست و يا مصالحي اقتضا میکند که اجراي آن به تأخير بيفتد و گاهي علت عاشقانه دارد و آن روايت امام صادق است که فرمودند: گاهي بنده دعا میکند و خداوند عزّ و جلّ به دو فرشته فرمايد: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید؛ زيرا دوست دارم صداى او را بشنوم؛ و گاهي بنده دعا میکند و خداوند تبارکوتعالی فرمايد: زود خواستهاش را برآوريد که من خوش ندارم صداى او را بشنوم. (7)
2- نکته ديگر اينکه گاهي در مسير اجابت موانعي وجود دارد. مهمترین اين موانع عبارتاند از:
1-تنافي با سنتهای آفرينش: خواستهای که در دعا عرضه میشود، بايد مخالف سنتهای الهي که خداوند بر پايه حق و حکمت بنانهاده است نباشد. مثل درخواست مرگ کسي درحالیکه اجل به دست خداست.
2-تزاحم دعاها: گاهي شخصي که از ستم ديگران به ستوه آمده، عليه ستمگران دعا میکند و از خداوند انتقام خود را میطلبد، ولي در همين حال اين شخص بهظاهر مظلوم به خاطر ستمي که خود به ديگري کرده، مورد غضب قرارگرفته است. همين تزاحم دعاها میتواند مانع استجابت گردد. خداوند متعال دراینباره میفرماید: گاهي تو به ديگري ستم کردهای و او بر ضرر تو دست به دعا برداشته است پس اين به [واسطه] آن [دفع میشود.] (8)
گاهي شخصي براي موفقيت خود دعا میکند درحالیکه بسياري از اشخاص ديگر که از دست او دلشکستهاند و براي ناکامیاش بادل سوزان و اشکریزان نفرين میکنند.
3-نبود قابليت: قرآن کريم در واقعه طوفان نوح (ع) پسازآن که درخواست حضرت، مبني بر نجات فرزند خویش را نقل میکند، میفرماید: «اي نوح [شايسته اینکه] از اهل تو [باشد] نيست و سرتاپایش ناصالح است. درباره آنچه به حقيقتش آگاه نيستي، از من چيزي مخواه، تو را پند میدهم تا از جاهلان نباشي»(9) در اينجا دعاکننده معصوم و از پيامبران الهي است؛ اما چون فرزندش قابليت ندارد، دعاي او نيز به اجابت نمیرسد. در آیهای ديگر خداوند متعال پیامبر اکرم را مخاطب خويش ساخته، میفرماید: «بر منافقان يکسان است که تو درباره آنان طلب بخشش و غفران کني يا نکني [در هر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد زيرا خداوند گروه فاسق را [در اثر لجاجت و سياهي قلبشان] هدايت نمیکند. (10) محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل میکند آن حضرت فرمود: «بنده حاجتش را از خدا میخواهد. بناي الهي نيز بر آن است که خواستهاش را دیر یا زود به اجابت رساند. آنگاه بنده گرفتار گناهي میشود. خدا به فرشتهای که مأمور کار او است، میفرماید: خواستهاش را به انجام نرسان و او را از دستیابی به خواستهاش محروم کن! زيرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق دوري از رحمت من گشته است». (11)
4- بیتوجهی بهواسطه ها: خداوند متعال خالق هستي و پديدآورنده نظام و سنن حاکم بر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترام گذاشته و در وصول به خواستههایشان آن را ازنظر دور نداشته و درعینحالی که تأثیر وسايل را درمقاصد خود به ذات حق مستند میکنند، براي برآورده شدن نيازهاي خود، آنها را نیز به کاربندند. شخصي به امام صادق (ع) عرض کرد: دعا فرما تا خداوند به من روزي راحتي بدهد، حضرت فرمود: «برايت دعا نمیکنم. برو همانطور که خداوند دستور داده، سعي و تلاش کن». (12) همچنين در روايت ديگري از پيامبر اکرم (ص) نقلشده است: دعاکننده بدون عمل همانند تيرانداز بدون تير است. (13)
اميدوارم! خداوند به آبروي اولياي خودش همه ما را مشمول لطف و عنايت خويش قرار دهد.
همچنان اگر سؤالی يا ابهامي بود در مکاتبات بعدي در خدمتم.
پینوشتها:
1. بقره (2)، آيه 216.
2. الحراني، حسين بن شعبه، تحف العقول، ص 202.
3. کليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافي، ج 4، ص 247.
4. يونس (10)، آيه 88.
5. سيد هاشم رسول محلاتي، كيفر گناه، ص 132.
6. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامية، ج 11، ص 1.
7. کليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافي، تهران، دار الکتب الإسلامية، 1407 ق، ج 2، ص 482.
8. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (کليات حديث قدسى)، مترجم: کاظمى خلخالى، زینالعابدین، تهران، انتشارات دهقان، بيتا، ص 177.
9. هود (11)، آيه 46.
10. منافقون (63)، آيه 6.
11. کليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافي، تهران، دار الکتب الإسلامية، 1407 ق، ج 2، ص 271.
12. همان، ج 5، ص 78.
13. علامه مجلسي، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفاء بيروت، 1404ق، ج 90، ص 312.