به نظر شما دینداری بهتر است یا علم؟ دین ما را به توسل و دعا و گریه فرا می خواند تا دری از آسمان گشوده شود و مشکل حل شود، اما علم ما را به آزمایش و تجربه و حل درمان از طریق تلاش و کوشش فرا می خواند؟ کدام مفیدتر و عاقلانه تر است؟
پاسخ اجمالی:
دین اسلام هیچگاه مانع تلاش علمی نبوده و اینگونه تبلیغ نکرده است که دعا و توسل همهجا برای رسیدن به مقصود کافی است. از سوی دیگر حوزه فعالیت علوم تجربی، مسائل تجربی و آزمایشگاهی است و بسیاری از امور معنوی و روحانی را پوشش نمیدهد. درنتیجه، اساساً تعارضی میان علم و امور دینی (مثل دعا و توسل) وجود ندارد تا مجبور باشیم یکی را برگزینیم. به باور صحیح، علم و دین مکمل همدیگرند و انسان مؤمن، هم از علم بهره میبرد و هم از دین چراکه این دو را دو بال برای سیر در آسمان حقیقت میداند.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه:
«رابطه دین و علم» از دیرباز موردتوجه دینباوران و اندیشمندان بوده و پیرامون آن بحثها و گفتوگوهای فراوانی به میان آمده است؛ که در ادامه، با ارائه نکاتی، دیدگاه صحیح در این زمینه را بیان میکنیم:
نکته اول:
به نظر میرسد منظور شما از علم، تلقی رایج از علم در روزگار ما، یعنی همان علم تجربی است که از راه آزمایش و تجربه حاصلشده و دستاوردهایی چون تکنولوژی را به همراه داشته است. خصوصاً اینکه در سؤال به مواردی چون آزمایش و تجربه نیز اشاره کردید؛ اما مشخص نفرمودید که مراد شما از «دین»، کدام «دین» است؟
اگر منظورتان دین اسلام است، روشن است که اصلاً تقابلی میان اسلام و علم نیست. دین اسلام از ابتدا مشوق عقل و علم بوده و با انتقال مرکزیت حکومت اسلامی از مدینه به عراق و تضارب آرای دانشمندان ملل گوناگون، جریانهای عقلی و علمی متنوعی در اسلام شکل گرفت. چرا اینگونه نباشد وقتی کتاب آسمانی دین اسلام و پیامبرش همواره مشوق علمآموزی و تحصیل علم است؟! بهعنوان نمونه از پیامبر گرامی اسلام (ص) اینگونه روایتشده است که فرمودند: «داناترین مردم کسی است که علم مردم را بادانش خود جمع کند و ارزشمندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کمترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است.»(1)
از دلِ همین تفکر بود که دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، خوارزمی، جابر بن حیان، ابن هیثم، ابوریحان بیرونی، فارابی، زکریای رازی و ... در تاریخ فرهنگ اسلامی ظهور کردند که هم عالِم و اسلامشناس بوده و هم در علوم دیگر به مفاخر زمان خود تبدیلشده بودند.
نکته دوم:
حوزه فعالیت علوم تجربی، مسائل تجربی و آزمایشگاهی است و تنها در این حوزه است که میتوانند نظریهپردازی کنند. امّا اگر مسئلهای موضوعا از دسترس تجربه و آزمون خارج بوده و مربوط به مسائل متافیزیکی و فرامادی باشد، دیگر موضوعی برای علوم تجربی باقی نمانده و تجربه نفیا یا اثباتا نمیتواند در خصوص آن نظری داشته باشد.
مواردی که شما در سؤال بدان اشاره فرمودید نیز از همین قسم است.
دعا و توسل از کلیدواژههای دینی است که در دایره معارف اسلامی تعریفشده و آزمایش و تجربه از کلیدواژگان علم تجربی است که در این حوزه موضوعیت دارد.
علامه شهید مرتضی مطهری در این خصوص میفرماید:
دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست یعنی از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر میبود به همان عقل و علم بشر واگذارمید و دیگر پیغمبران مبعوث نمیشدند. اسلام برای عقل بشر فوقالعاده ارزش قائل است برای تفکر فوقالعاده ارزش قائل است. برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن برای سیر درآیات آفاقوانفس فوقالعاده ارزش قائل است ولی اینچنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش هراندازه ترقی کند بتواند آن نشانههایی را که در دین از انسان یا از جهان داده است ارائه کند. این دیگر فقط رسالت دین است و آن مقدار که شما میبینید علم و عقل بشر حقایقی را که دین بیان کرده است تأیید میکند. (2)
درنتیجه، هیچکدام از این موارد قابلمقایسه با یکدیگر نیستند، چراکه در دو حوزه کاملاً متمایز از یکدیگر تعریف میشوند و نیز جمع این دو راه نیز مانعی نداشته و هیچکدام جای را برای دیگری تنگ نکرده است بلکه مکمل همدیگرند.
نکته سوم:
دعا کردن نیازی فطری است که در همه ادیان و در همه نحلهها وجود دارد و نفی دعا، نفی یک نیاز فطری است.
همه هستی تحت مشیت و اراده حضرت حق بوده و خداوند عالم را بهواسطه اسباب و علل اداره میکند. ازاینرو اگر قرار باشد، اتفاق مثبتی در زندگی انسان بیافتد باید با اذن و اجازه او و نیز با وساطت واسطهها حاصل شود. در این میان همچنانکه تلاشهای علمی و بهرهمندی از دانشهای تجربی حکم واسطه فیوضات الهی را داشته و نقش مثبتی را در زندگی ایجاد میکند، دعا و توسل نیز واسطهای برای دریافت فیض الهی بوده و این دو در کنار هم میتوانند آثار مثبت بسیاری داشته باشند.
نتیجه:
پرسش از اینکه دینداری بهتر است یا علم، پرسش نادرستی است؛ چنانکه پرسش از اینکه آب نوشیدن بهتر است یا غذا خوردن، پرسش نادرستی است. همانطور که بدن ما هم به آب نیاز دارد و هم به غذا، حیات انسانی ما نیز وابسته به تعامل علم و دین است. به باور درست، علم و دین مکمل یکدیگرند و هیچ تعارضی باهم ندارند تا مجبور باشیم یکی را بهجای دیگری برگزینیم.
پینوشتها:
- شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 3، ص 219 به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص 314.
- شهید مطهرى، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج26، ص 523.
کلمات کلیدی
علم و دین، بیماری، دعا، توسل