از آنجا که طبق آیات قرآن امر پدر بر فرزندان واجب است، چرا زیدبن حارثه پسرخوانده پیامبر(ص) امر پدر را اطاعت نکرد و پیش پیامبر(ص) اسلام ماند؟ همچنین چطور پیامبر(ص) با همسر زید ازدواج کرد، آیا این کار در اسلام جایز است؟
نوشتند زمانی که زید نوجوان بود با مادر خود و به همراه افرادی از قبیلهشان به قبیله دیگری میرفتند که در راه دزدان یا افراد قبیلهای که دشمنشان بودند به کاروان آنها حمله کرده و زید و بقیه را به اسارت گرفتند، سپس اورا در بازار برده فروشان فروختند و او بعد از مدتی حکیمبن حزام برادرزاده حضرت خدیجه(س) در مکه اورا خرید و به حضرت خدیجه(س) بخشید در زمانی که ایشان همسر پیامبر اسلام بودند قبل از بعثت، و ایشان نیز زید را به پیامبر(ص) هدیه کرد. حضرت نیز اورا آزاد کرد و پسر خوانده خود قرار داد و پسرخواندگی قبل از ظهور اسلام رایج بود. افرادی از قبیله زید اورا در مکه دیده و به پدر و مادر زید که در فراق زید بسیار ناراحت و نگران بودند اطلاع دادند. پدر به همراه عموهای زید به مکه و سراغ ابوطالب رفته و داستان خود را تعریف کردند و گفتند که شما بعنوان بزرگ بنیهاشم وساطت کرده و فرزندمان را به ما برگردانید.
آنها به همراه ابوطالب نزد پیامبر(ص) رفته و قضیه را تعریف کردند درحالی که زید در آنجا حضور نداشت. پیامبر(ص) فرمود: اختیار را به خودش میدهیم، اگر خواست با شما بگردد و من هیچ چیزی از شما نمیخواهم، ولی اگر مرا به پدر و مادر خود ترجیح داد من دیگر نمیتوانم اورا به زور از خانه خود بیرون کنم.
وقتی که زید آمد و قضیه را شنید از پدر خود درخواست کرد نزد پیامبر بماند و آنها موافقت کردند. البته این قضیه قبل از اسلام اتفاق افتاد که بعد از ظهور اسلام پسرخواندگی طبق دستور قرآن لغو شد.
زمانی که زید به سن ازدواج رسید، پیامبر(ص) زینب بنت جحش، دخترعمه خود را برای او خواستگاری کرد. زینب ابتدا قبول نکرد، چراکه در آن زمان ازدواج قریش با غیرقریش را کسرشأن میدانستند، ولی با اصرار رسول خدا سرانجام این ازدواج سرگرفت. ولی آنها باهم ناسازگاری کردند و چندبار وساطت پیامبر هم جواب نداد و عاقبت از هم جدا شدند.
پس از این ماجرا خداوند متعال به پیامبر دستور داد با زینب ازدواج کن تا این بدعت و سنت جاهلی قبل از اسلام که ازدواج با همسر مطلقه پسرخوانده را تزویج نمیکردند، از بین برود و مؤمنان با این قضیه به مشکلی برنخورند.
