با عرض سلام و احترام و تسلیت به ساحت حضرت بقیه الله الاعظم (عج)
بنده در مورد دیدگاه اسلام در خصوص عقد و قرارداد و پیمان ( نحوه عهد و پیمان بستن و قرارداد بستن بین دو یا چند و ... ) از منظر
۱- قران
۲- احادیث قدسی
۳- احادیث معتبر
۴- توضیح المسائل

کمک و راهنمایی می خواهم زیرا در این مکان که بنده هستم افراد با دینهای مختلفی وجود دارند و هر کدام با توجه به دین خود در این معقوله بررسی و تحقیق جامعی کرده و مطالب را برای دیگر ادیان به اشتراک گذاشته اند ولی چون بنده که دین اسلام و شیعه دارم در این خصوص اطلاعاتی ندارم از شما مرجع بزرگوار کمک و استعانت دارم
خواهشمند است در صورت امکان تا قبل از ۱۸ اپریل ( ۱۸ APRIL ) به این جانب پاسخ دهید زیرا اتمام به اشتراک گذاشتن مطالب در دانشگاه است.
با تشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درباره نحوه و كيفيت عهد و پيمان بستن با ديگران، در قرآن آيه اي وجود ندارد و تنها در آياتي سفارش به وفاي به عهد و پيمان و عقود كرده است. در روايات نيز بيشتر به اهميت وفاي به عهد و نكوهش عهد شكني پرداخته شده است و درباره نحوه عهد و قرارداد مطلبي نيامده است. چرا كه قرار داد و عهد و پيمان چيزي است كه دو يا چند نفر به كاري يا چيزي ملتزم مي شوند كه پايبند باشند. در ادامه اهميت عهد و پيمان و آيات و رواياتي كه به آن اشاره دارند را ذكر مي كنيم:
«عهد» و «عقد» هر دو به معناي پيمان بستن آمده و «وفا» نيز به معناي به جا آوردن وعده، نگهداري عهد و پيمان است. (1)
خوبي «وفاي به عهد» و زشتي «عهد شكني» از فطريات بشر است و علت و ريشه آن اين است كه بشر- چه فرد و چه جامعه - در زندگي هرگز بي نياز از پيمان بستن و به جا آوردن آن نيست و با اندك دقتي در مي يابيم كه تمام حقوق و مزاياي زندگي اجتماعي - كه مورد استفاده ي ما قرار گرفته و با تأمين آن آرامش مي يابيم - بر اساس عهد و پيمان اجتماعي و عمومي، يا فردي و جزئي است. تشكيل جوامع بشري بدين معناست كه افراد آن در حقيقت، گرد هم آمده و پيمانهايي ميان خود، برقرار كرده و طبق آن زندگي خويش را پيش مي برند، گرچه آن پيمانها را بر زبان هم نياورده يا برجايي ننوشته باشند، زيرا اگر چنين قرارهايي نباشد، اجتماعي هم تشكيل نمي شود و پس از تشكيل نيز اگر افراد اجتماع - به هر عذر و بهانه اي - به خود اجازه دهند كه پيمانها را بشكنند، اولين چيزي كه شكسته خواهد شد، عدالت اجتماعي است، همان كه ركن جامعه و پناهگاه انسان در برابر خطر اسارت استخدام و استثمار به شمار مي رود. (2)
آيات متعددي در قرآن كريم بر رعايت عهد و پيمان تأكيد دارد و خداوند خود را با وفاترين مي شمارد و مي فرمايد:
«وَ مَنْ أَوْفي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ»(3) چه كسي به پيمانش پاي بندتر از خداست.
و همچنين خداوند، كمترين احتمال پيمان شكني را نسبت به خود قاطعانه مردود مي شمارد:
«فَلَنْ يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ»(4) خداوند هرگز پيمان شكني نمي كند.
در آيات ديگري خداوند از بندگانش مي خواهد به عهد و پيمان خود وفا كنند:
«وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلا»(5) به عهد (خويش) وفا كنيد كه پيمان، بازخواست شدني است.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»(6) اي كساني كه ايمان آورده ايد! به پيمان ها وفا كنيد.
در آيات ديگري از وفاداران به عهد و پيمان، تمجيد و ستايش نموده و اين خصلت را از ويژگيهاي مؤمنان واقعي دانسته و فرموده است: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (7)(مؤمنان) كساني هستند كه امانتها و پيمانهاي خود را مراعات مي كنند.
به همين نسبت نيز عهد شكنان را سرزنش و كردار شان را نكوهش كرده است. اسلام، حرمت عهد و وجوب وفاي به آن را بطور مطلق، سفارش كرده، چه به نفع پيمانگزار باشد چه به زيانش. از نظر اسلام، هر كس با ديگري پيمان مي بندد، بايد به پيمان خود عمل كند، يا از ابتدا آن را امضا نكند، چون رعايت جانب اجتماعي، لازمتر و واجبتر از سود و زيان فردي است.(8)
پس از فتح مكه كه مشركان قريش خوار و زبون گشتند و اقتدار و شوكت مسلمانان، آشكار شد، خداوند بر مسلمانان واجب كرد كه سرزمين وحي را از لوث مشركان پاك نمايند و به همين منظور خون آنان را بدون هيچ قيد و شرطي مباح كرد، مگر آنكه ايمان بياورند. اما به خاطر احترامي كه اسلام براي عهد و پيمان قائل است، مشركاني را كه با مسلمانان، پيمان بسته بودند نيز استثنا كرد.
اميرمؤمنان علي(ع) وفاي به عهد را ريشه ي دين دانسته، فرموده است:
«اصل الدين اداء الامانه و الوفاء بالعهود» (9) ريشه ي دين، رد امانت و وفاي به پيمانهاست.
ابومالك مي گويد: «به امام زين العابدين عرض كردم تمام شرايع دين را به من بگو. فرمود: حق گويي، داوري عادلانه، و وفاي به عهد.» (10)
با چنين اهميتي كه قرآن و روايات براي عهد و پيمان قائل است، بايد بگوييم عهد نگه داشتن و پيمان به سربردن از اصول اوليه تدين و مسلماني است. همين طور اگر بگوييم بدعهدان و پيمان شكنان از زمره مسلمانان واقعي خارجند، چنان كه رسول اكرم (ص) فرموده است:«لا دين لمن لا عهد له» (11)كسي كه به پيمان وفا نمي كند، دين ندارد.
با توجه به جايگاه ويژه اي كه عهد و پيمان در اسلام دارد، بايستي رهبران واقعي آن اهميت لازم را برايش قائل شده، بيش از ديگران به آن پاي بند باشند و چنين نيز بودند، چنان كه قرآن مجيد درباره ي يكي از آنان مي فرمايد: «و اذكر في الكتاب إسمعيل إنه كان صادق الوعد...» (12) در اين كتاب، اسماعيل را ياد كن كه او راست پيمان بود.
حضرت رضا(ع) مي فرمايد:«انا أهل بيت نري ما وعدنا علينا دينا كما صنع رسول الله(ص)» (13) ما خانواده اي هستيم كه وعده خويش را ديني برخود مي دانيم (كه بايد حتما ادا شود) چنان كه پيامبر (ص) چنين بود.
براي آشنايي بيشتر با اين بحث مي توانيد به مقاله «وفاي به عهد و پيمان در قاموس قرآن، حديث و آزادمردان» نوشته محمد حقيقت خواه، مراجعه نماييد.
پي نوشت ها:
1. فرهنگ عميد، عقد، عهد و وفا.
2. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ج 5، ص 159.
3. توبه(9)آيه111.
4. بقره(2)آيه80.
5. اسراء(17)آيه 34.
6. مائده(5)آيه1.
7. مؤمنون(23) آيه 8.
8. الميزان، ج 5، ص 160.
9. آمدي، شرح غررالحكم، انتشارات دانشگاه تهران، ج 2، ص 42.
10. مجلسي، بحارالانوار، انتشارات اسلاميه، ج 75، ص 92.
11. همان، ج 72، ص 198.
12. مريم(19)آيه 54.
13. بحارالانوار، ج 75، ص 97.
موفق باشید.