لطفا راه هایی برای از بین بردن غرور و تکبر به من معرفی دهید .

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي اينكه به دنبال راهي براي سركوب اخلاق زشت هستيد نكته بسيار ارزشمندي است و جاي تبريك دارد.
تكبر و غرور مادر همه رذايل اخلاقي و ريشه تمام بدبختي ها و صفات زشت انساني است. تكبر مي تواند سرچشمه انواع گناهان و حتي سرچشمه كفر گردد. آنها كه در اين خصلت زشت غوطه ورند، هرگز روي سعادت را نخواهند ديد.
اما بايد بدانيد دوايي كه ناخود آگاه غرور را از بين ببرد سراغ نداريم . رذايل اخلاقي از جمله غرور يك شبه از بين نمي رود، بلكه رياضت و تمرين لازم دارد و احتياج به زمان دارد.
براي اينكه بتوانيد غرورتان را زير پا بگذاريد بايد توجه داشته باشيد كه بيماري غرور ريشه در دو چيز دارد:
1 - عدم شناخت صحيح و كافي از خداوند و انسان :
اگر به اين نكته توجه شود كه انسان يك موجود ممكن و ضعيفي است كه از خودش چيزي ندارد و آن قدرضعيف است كه در قرآن هيچ موجودي با صفت ضعف ياد نشده مگر انسان: (خلق الانسان ضعيفاً)، (1) از طرف ديگر اگر عظمت پروردگار عالم و اين كه هر چه هست از اوست روشن شود ديگر جايي براي غرور و عجب باقي نمي ماند ؛ چون مي فهمد كه اگر علمي و دانشي دارد از اوست و ابزار درك و فهم آن علم را خدا داده است و اگر قدرتي دارد از اوست و اگر عبادت و نيايشي مي كند آن هم به توفيق اوست و ...و نيز اگر بداند كه خداوند با اندك اشاره اي مي تواند همه اين سرمايه ها و قدرت ها را از انسان سلب كند و بگيرد هميشه خودش را بدهكار اومي بيند و عجب و غرور را از وجود خويش دور مي كند. البته رسيدن به اين مرحله از معرفت كار ساده اي نيست و جهاد با نفس لازم دارد. دقت در آيات قرآن، سرنوشت مغروران، ( چون شيطان، قارون، فرعون ها و ...) و نيز دقت در روايات و تاريخ اسلام، كمك خوبي براي شناخت راه درست و مبارزه با اين صفت رذيله است. شايسته است انسان واقع بين باشد و درباره خويش به انصاف قضاوت كند؛ يعني ، شايسته نيست كه انسان خود را كمتر از آنچه هست بداند و زيبنده نيست كه خود را بيش از آنچه هست، تلقي كند. هر دو آفت بوده و براي سرنوشت انسان مضرخواهد بود. به خصوص توجه داشته باشيد كه غرور، انسان را از اهداف عالي باز مي دارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و ديدگاه هاي دوستان، اساتيد و بزرگ ترها را نمي دهد و همين امر كافي است كه او را از بسياري ازارزش ها عقب بيندازد. انسان مغرور، پيوسته نظر خود را بر ديگران ترجيح داده و استبداد راي پيدا مي كند و در نتيجه از ارزش ها عقب خواهد افتاد. نكته ديگر اين كه مردم از افراد مغرور، متنفر و بيزارند؛ هم چنان كه خود شما نيز از افراد مغرور خوشتان نمي آيد. با اين بيان درصدد خودسازي برآمده و تلاش كنيد، به جاي غرور و منيت، افتادگي و تواضع كنيد و به هر كس به اندازه كمالي كه واجب است، توجه نموده و احترام بگذاريد. حضرت امام صادق(ع) فرموده است: إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبر نمايد، او را پست مرتبه سازند)، (2).
براي اين كه انسان، دچار عجب و غرور نشود، توجه به چند نكته ضروري است: اگر توجه به خدا داشته باشد و بداندهم چنان كه وجود انسان از او است، امكانات را هم او به انسان عطا كرده است و مي تواند با اندك اشاره اي اين نعمت ها را بگيرد و به قول شاعر: اگر نازي كند يك دم فرو ريزند قالب ها.
بنابراين انساني كه از خود هيچ ندارد، غرورش براي چيست ؟! در بين علما افرادي بوده اند كه بعد از مدت ها رنج و زحمت در راه علم با يك بيماري مختصر همه آنچه را در طول سال ها ياد گرفته بودند، فراموش كردند، به طوري كه بعضاً اسم خود و فرزندان خود را هم از ياد برده اند. اين بهترين شاهد است بر اين كه هيچ گاه عجب و غرور سراغ انسان نيايد، زيرا علمي كه با بيماري مختصربه چنين سرنوشتي دچار شود، نبايد موجب غرور شود. در قرآن مي خوانيم كه: وما اوتيتم من العلم الا قليلاً؛(3) به شما از علم جز بهره اندكي داده نشده است، بنابراين هر چقدر هم بر اندوخته هاي علمي انسان اضافه شود، جز اندكي نخواهد بود. با مطالعه در زندگي بزرگان مي بينيم خيلي از آنها در آخر عمر گفته اند اكنون فهميده ام كه چيزي نمي دانم. ظاهراً درباره ابوعلي سينا با آن عظمت و تبحري كه در اكثرعلوم مخصوصاً فلسفه و عرفان داشت اين نكته نقل شده كه گفته است: تابدان جا رسيد دانش من كه بدانم همي كه نادانم.
از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود: "لن يدخل الجنة من في قلبه مثقال حبة من خردل من كبر؛ (4) داخل بهشت نمي‏شود كسي كه در قلبش ذره كوچكي از غرور باشد".
بايدبه اين نكته توجه كرد كه:
من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه ذرهاي بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسِ بي سر و پايم كه به سيل افتادم او كه ميرفت مرا هم به دل دريا برد
جام صهبا ز كجا بود و مگر دست كه بود كه در اين بزم بگريد و دل شيدا برد
خم ابروي تو بود و كف مينوي تو بود كه ز يك جلوه ز من نام و نشان يك جا بود
خودت آموختيام مهر و خودت سوختيام با برافروخته رويي كه قرار از ما برد.
2- غفلت و آگاهي: گاهي اوقات ما معرفت به خود و خداي خود داريم. ولي دچار غفلت مي شويم و هر چه غفلت گسترده تر و پر دامنه تر گردد، غرور نيز گسترش پيدا نموده و بسترساز بيماري خطرناك خود برتربيني و تكبر مي گردد. و در پرتو از بين بردن غفلت و خروج از خيالات و موهومات توخالي و توجه به عزت حق تعالي و ذلت بندگان با امداد از حضرات معصومين ان شاء الله مي توان گامهاي بلندي در درمان بيماري غرور برداشت.
اما چگونه مي‏توان در عمل بر تكبرو غرور خود غلبه كرد؟
راه عملي اين است كه؛ انسان سعي كند اعمال متواضعانه را انجام دهد تا اين فضيلت اخلاقي در اعماق وجود او ريشه بدواند و در برابر خدا و خلق تواضع كند؛ لباس ساده بپوشد؛ غذاي ساده بخورد؛ در سلام كردن بر ديگران تقدم جويد؛ صدر مجلس ننشيند؛ با كوچك و بزرگ گرم بگيرد و با متكبران همنشين نشود. خلاصه آن چه را كه نشانه تواضع است، در عمل و سخن به كار بندد.
تواضع سر رفعت افرازدت
تكبر به خاك اندر اندازدت
اگر طالب تحقيق بيشتر هستيد، شما را به مطالعه كتاب هاي اخلاقي مثل معراج السعاده وچهل حديث امام خميني و قلب سليم شهيد دستغيب توصيه مي نماييم.
پي نوشت ها:
1. نساء(4) آيه 28.
2. كافي، ثقة الإسلام الكليني، 8 جلد، دار الكتب‏إسلامية - تهران، 1365 ه. ش. ج2، ص122.
3. إسراء(17) آيه85.
4. وسائل الشيعة، محمد بن الحسن الحر العاملي، 29 جلد، مؤسسة آل البيت (ع) - قم، 1409 ه. ق. ج 16، ص.7
موفق باشید.