بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
لطفا چگونگي پيدايش وهابيت و نقش ابن‌تيميه و محمد بن عبدالوهاب را توضيح دهيد.
متشكرم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به پرسشتان به به دو گفتار زير توجه نمائيد:
1- احمد بن تيميه در سال 665 ق، پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد در حرّان از توابع شام به دنيا آمد، و تحصيلات اوليه را در آن سر زمين به پايان برد. پس از حمله مغول به اطراف شام و همراه خانواده اش به دمشق رفت و در آن جا اقامت گزيد.
در سال 698 هـ ق، به تدريج آثار انحراف در وي ظاهر شد، خصوصاً به هنگام تفسير آيه شريفه (الرَّحْمَـنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوَي )(1)، براي خداوند جايگاهي در فراز آسمان ها است كه بر تخت سلطنت تكيه زده است، تعيين كرد(2).
اين تفسير مخالف آيات قرآن چون: (لَيسَ كمِثْلِهِ شَيءٌ )(3) و (وَ لَمْ يكن لَّهُ كفُوًا أَحَدُ )(4) مي باشد كه خداوند را از هر گونه تشبيه به صفات مخلوقات باز داشته است.
انتشار افكار باطل «ابن تيميه» در دمشق و اطراف آن غوغايي به پا كرد، گروهي از فقها عليه او قيام كرده و از جلال الدين حنفي قاضي وقت محاكمه وي را خواستار شدند، ولي وي از حضور در دادگاه امتناع ورزيد.
«ابن تيميه» همواره با آراي خلاف خود افكار عمومي را متشنّج، و معتقدات عمومي را جريحه دار مي كرد، تا اينكه هشتم رجب سال 705 هـ ق، قضات شهر همراه با وي در قصر نائب السلطنه حاضر شدند، و كتاب «الواسطية» وي قرائت شد، پس از دو جلسه مناظره با «كمال الدين زملكاني» و اثبات انحراف فكري و عقيدتي«ابن تيميه» او را به مصر تبعيد كردند.
در آن جا نيز به خاطر نشر انديشه هاي انحرافي توسّط «ابن محلوف مالكي» قاضي وقت به زندان محكوم گشت، و سپس در 23 ربيع الأوّل سال 707 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولي به خاطر پافشاري بر نشر عقايد باطلش، قاضي «بدر الدين» وي را محاكمه كرد و احساس نمود كه وي در قضيه توسل به پيامبر گرامي(ص) ادب را نسبت به حضرت رعايت نمي كند، بنابر اين او را روانه زندان كرد.(5) عاقبت در سال 708 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولي فعّاليت مجدّد وي باعث شد كه آخر ماه صفر سال 709 هـ ق، به اسكندريه مصر تبعيد شود، و پس از هشت ماه به قاهره بازگردد.
ابن كثير مي نويسد: در 22 رجب سال 720 هـ ق، به خاطر فتاواي دور از مذاهب اسلامي به دار السعاده احضار شد، و قضات هر چهار مذهب (حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي) او را مذمّت و به زندان محكوم كردند، تا اين كه درروز عاشوراي سال 721 هـ ق، از زندان آزاد گرديد. او درششم شعبان 726 مجددا زنداني شد و در همين زندان بود كه در ذي قعده سال 728، در زندان قلعه دمشق جان سپرد.(6)
ابن حجر عسقلاني و شوكاني از علماي بزرگ اهل سنّت مي نويسند: قاضي شافعي دمشق دستور داد كه در دمشق اعلان كنند كه: «من اعتقد عقيدة ابن تيمية حلّ دمه و ماله؛(7) هر كس معتقد به عقايد «ابن تيميه» باشد، خون و مالش حلال است.»
تبليغ وهّابيت مبتني بر انحرافات شديد در امور اعتقادي، و اثبات شرك و كفر فرقه هاي اسلامي توسط ابن تيميه در سال698 هـ ق، در منطقه شام آغاز گرديد، كه با مخالفت صريح دانشمندان بزرگ اهل سنّت و شيعه روبرو شد .
بعد از قرن ها، محمد بن عبد الوهاب ،افكار اورا تبليغ وتاييد نمود.
مي توانيد در اين باره به دايره المعارف بزرگ اسلامي، جلد سوم، صفحه 171 مراجعه نماييد.
پي نوشت ها:
1. طه(20)آيه 5.
2. او در كتاب العقيدة الحموية: 429 مي گويد: إنّ اللّه تعالي فوق كلّ شيء وعلي كلّ شيء وأنّه فوق العرش وأنّه فوق السماء ...
3. شوري(42)آيه 11.
4. اخلاص(112)آيه 4.
5. البدايه والنهايه، ابن كثير، بيروت، مكتبه المعارف، 1416، ج 14، ص 36 -38.
6 . همان، ص 97 و 135.
7. الدرر الكامنة: 1/147، البدر الطالع: 1/67.

2 - فرقه وهابيت منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم "نجد" است كه در سال 1115 ق در شهر عُيينه متولد شد وي از همان كودكي به مطالعه كتاب هاي تفسير و عقايد و حديث سخت علاقه داشت و فقه حنبلي را نزد پدر خود كه از علماي حنبلي بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جواني، بسياري از اعمال مذهبي مردم "نجد" را زشت مي شمرد.
او در سفري كه به زيارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسك حج به "مدينه" رفت و در آن جا توسل مردم به پيامبر را كه در نزد قبر حضرت انجام مي دادند، انكار كرد. سپس به "نجد" مراجعت نمود و از آن جا به بصره رفت و مدتي در آن شهر ماند و با بسياري از اعمال مردم آن شهر نيز مخالفت نمود. مردم بصره وي را از شهر خود بيرون كردند. در اين هنگام كه 1139 هجري بود، پدرش عبدالوهاب از "عيينه" به "حريمله" انتقال يافت. وي با پدرش ملازم شد و كتاب هايي را نزد پدر فرا گرفت و به انكار عقايد مردم "نجد" پرداخت. به اين مناسبت ميان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. هم چنين بين او و مردم "نجد" منازعات سختي رخ داد و اين امر چند سال دوام يافت. تا اين كه پدرش "عبدالوهاب" در سال 1153 از دنيا رفت. وي پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقايد خود پرداخت و قسمتي از اعمال مذهبي مردم را انكار نمود....سرانجام شيخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 درگذشت و پس از وي پيروان او به همين روش ادامه داند.(1)
فرقه وهابيه مبتني بر اصول و عقايدي است كه در اين جا به بعضي از آن ها اشاره مي شود:
-وهابي ها معتقدند كه هيچ انساني نه موحد است و نه مسلمان مگر اين كه اموري را ترك كنند، از جمله:
به وسيله هيچ يك از رسولان و اولياي پروردگار به خدا توسّل نجويد. هر كس اقدام به اين كار كند، مشرك مي باشد،(2) از اين رو وهابيان زيارت قبر پيامبر و ائمه(ع) را جايز نمي دانند و باور دارند كه هر كس از پيامبر(ص) طلب شفاعت كند، مانند اين است كه از بت ها شفاعت خواسته است.(3)
- از مسائل ديگري كه وهابيان دربارة آن حساسيت خاصي دارند، تعمير قبور و ساختن بنا روي قبر پيامبر و اولياي الهي و صالحان است. براي نخستين بار اين مسئله را "ابن تيميه" و شاگرد معروف او "ابي القيم" عنوان كرد و بر تحريم ساختن بنا و لزوم ويراني آن فتوا داده اند.(4)
بر همين اساس سعودي ها هنگامي كه در سال 1344 هجري بر مكه و مدينه و اطراف آن تسلط پيدا كردند، به فكر افتادند كه براي تخريب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پيامبر مستمسكي به دست آورند و اقدام نمايند.(5)
بنابر عقايد وهابيان، هيچ كس حق ندارد همان گونه كه نمي تواند از پيامبر(ص) شفاعت بخواهد به رسول خدا سوگند ياد كند و از الفاظي مانند: به حق محمد و ... استفاده نمايد.(6) زيرا قسم خوردن به ديگران و درخواست حاجت از غير خداوند با آيات قرآن منافات دارد: "فلا تدعوا مع الله احداً".(7)
-نيز معتقدند: تشييع جنازه و سوگواري حرام است؛ زيرا ارواح اموات كاري نمي توانند بكنند و در امور دنيوي و اخروي نمي توانند دخالت داشته باشند.(8)
- وهابيان معتقدند القابي را كه بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان ها نبايد به كار برد و ناصواب است؛ زيرا احترام و تعظيم تنها شايسته خداوند است.(9)
درباره وهابيت به منابع زير مراجعه نماييد:
ـ آيين وهابيت، جعفر سبحاني
ـ وهابيان، علي اصغر فقيهي
ـ وهابيت، داود الهامي
ـ نقدي بر انديشه وهابيان، موسوي قزويني ترجمه طارمي
ـ نقد و تحليلي پيرامون وهابيگري، همايون همتي
ـ پيشينه سياسي فكري وهابيت، درّي
از طريق اينترنت مي توان به مطالبي مفيد دست يافت.
ـ سراب بهائيت <http://www.sarabbahai.blogfa.com/>
ـ شناخت بهائيت در محيط اينترنت <http://omidenoor14.blogfa.com/>
ـ بهائيت در ايران <http://www.bahaismiran.com/farsi/>
- وهابيت و اسلام: <http://www.vahhabi.com/>
- وهابيت: <http://www.vahabyat.persianblog.ir/>
پي‌نوشت‌ها:
1. ر.ك: جعفر سبحاني، آيين وهابيت، ص 24 ـ 29. بي نام.
2. عبد الله مبلغي، تاريخ اديان و مذاهب جهان، قم، انتشارات منطق، 1373 چاپ اول، ج 3، ص 1429.
3. همان.
4. آيين وهابيت، ص 38.
5. همان، ص 38.
6. مبلغي، همان، ص 143.
7. جن (72)، آيه 8.
8. مبلغي، همان، ص 1430.
9. همان.

موفق و موید باشید