سلام
در حدیثی امام صادق علیه السلام فرمودند: ما طائفه بنی هاشم به کوچک و بزرگمان امر می کنیم که آن دو نفر (عمر و ابابکر) را مورد سب خود قرار داده و از آنها بیزاری بجویند.
رجال کشی ص180 و معجم رجال الحدیث ج15 ص129

معنی سب درلغت نامه دهخدا چنین بیان شده:
سب . [ س َب ب ] (ع مص ) دشنام دادن . || (اِ) دشنام.

و همچنین؛
سب در لغت به معنای دشنام می باشد. السبّ = الشَّتم. (1)
الشَّتم: «قَبیحُ الکَلام» شتم به معنای کلام زشت می باشد. (2)
سب عبارت است از دشنام و سخن زشت که موجب تنقیض و تضعیف می شود. (3)

(1) نهایة (ابن اثیر)، ج 4ص63 و تاج العروس،ج3 ص63
(2) لسان العرب، ج13 ص318
(3) مفردات راغب اصفهانی، ص 225

ولی در جای دیگه امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: « فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش دوزخ قرار دارد.»
البداء من الجفاء و الجفاء فی النار. (كافی، ج2، ص325؛ وسائل، ج11، ص330).

و البته در در سوره انعام آیه 108 خداوند میفرمایند:
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
(معبود) كساني را كه غير خدا را مي‏خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روي ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براي هر امتي عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوي پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مي‏كردند آگاه مي‏سازد (و پاداش و كيفر مي‏دهد).

با توجه به توضیحات چگونه ممکنه امام صادق (ع) یه جا اجازه دشنام دادن رو صادر کنن و در جای دیگه دشنام گو رو به آتش دوزخ وعده بدن؟
و همچنین صریحا در قران دشنام دادن به کفار نهی شده چه برسه به سایر ادیان!
ممنون میشم در این باره بنده رو راهنمایی کنید...
با تشکر از شما

با سلام و سپاس از ارتباط¬تان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

در این که دوست داشتن خدا و محبوب های خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا اصل دین است، شک نیست. در روایت آمده:
هل الدين الا الحب والبغض !(1)
آیا دین جز دوست داشتن (خدا و آنچه رنگ خدایی دارد) و دشمن داشتن (دشمنان خدا و همرنگ ها و متعلقان آنها ) است؟ بعد امام به آیاتی از قرآن استناد کرد(2) (که دلالت دارد مؤمنان دوست دار خدا و خدایی ها هستند).
و در این که تولی و تبری و اظهار این حب و بغض هم از فروع دین و از احکام مهم دین هستند، شک نیست و تا این جا شیعه و سنی متفق می باشند و فقط در مصداق ها اختلاف دارند. ما بعض اصحاب پیامبر را پیمان شکن می دانیم که بعد از وفات پیامبر پیمانی که با ایشان بسته بودند، شکستند و انحراف عظیمی در اسلام ایجاد کردند که منشأ همه فتنه هایی شد که بعد ها به وقوع پیوست. ولی برادران اهل سنت ما این را قبول ندارند و آن افراد را صادق و وفادار به مرام پیامبر می شمارند پس ما باید در عمل به این فرع اساسی دین به گونه ای عمل کنیم که اصل دین ضربه نخورد.
روایت فوق با توجه به دستور بالا صادر شده و در کتب روایی فراوان ثبت گردیده است. این که در روایت از آن دو با ضمیر نام برده شده است، نشان می دهد که امام از اظهار علنی این بغض در جامعه خودداری می ورزیده است. زیرا این که آن دو به ادله قطعی مستحق این نفرین هستند شک نیست. ولی جماعت کثیری از مسلمانان به جهت تبلیغات گسترده اتباع آن دو و به جهت محدودیت امامان شیعه و پیروانشان از این استحقاق و سزاواری با خبر نیستند و آن دو را خادم به اسلام و پیامبر می دانند و ما نباید با دشنام دادن علنی و آشکار به آن دو، سبب جریحه دار شدن احساسات این مسلمان ها گردیم.
پس بهتر است ما مانند امامان در اظهار تبری از دشمنان خدا و پیامبر رعایت مقتضیات را بنماییم و به گونه ای عمل نکنیم که باعث ریختن آب به آسیاب دشمنان شود.
اما در مورد روایاتی که مطرح کرده اید:
بله از امام رضا رسیده که در جواب کمیت اسدی شاعر که از آن دو نفر (به اشاره نه با تصریح) سؤال کرد و امام در جواب فرمود:
ما أهريق في الاسلام محجمة من دم ، ولا اكتسب مال من غير حله ، ولا نكح فرج حرام ، إلا وذلك في أعناقهما إلى يوم يقوم قائمنا ، ونحن معاشر بني هاشم نأمر كبارنا وصغارنا بسبهما والبراءة منهما .(3)
هیچ خونی در اسلام قطره خونی به ظلم ریخته نشده و مال حرامی کسب نگردیده و ناموسی به حرام مورد تجاوز واقع نشده، مگر این که بر گردن آنها است. [زیرا آنان با بدعت در دین و خارج کردن امر حکومت از دست امامان واجد شرایط و نشستن بر مسندی که صلاحیت نداشتند و گماردن افراد بی صلاحیت بر مصادر امور، باعث و بانی همه این ظلم ها و گناه ها شدند] و ما بنی هاشم فرزندانمان را و بزرگانمان را بر لعن و نفرین و بیزاری جستن از آن دو امر می کنیم .
اما روایت دوم می فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فی النار (4)
بدزبانی و دشنام از جفا و ستمگری است و جایگاه جفا در جهنم است. ما حق بد زبانی و دشنام دادن به کسی حتی اگر بی دین باشد را نداریم. ما حق نداریم به کسی بگوییم: زنازاده، حرامزاده ، پدر سگ، الاغ ، و ...
سب دشمنان خدا و دین خدا به معنای اعلام بیزاری و لعن آنها است نه بد زبانی نسبت به آنها و فرق است بین سب و بد زبانی. این که ما بگوییم خدایا ظالمان به دین خودت، به پیامبرت ، به بندگان صالحت را لعن کن ، ممنوع نیست و خدا خود اولین لعن کننده ظالمان است. (5) اما بد زبانی ممنوع است.
البته آیه 108 انعام از سب و دشنام به خدایان مشرکان نهی می کند. زیرا سبب می شود آنها هم به تعصب افتاده و خدای یگانه را دشنام دهند.
امامان هم از لعن آشکار آینها به خاطر اقتضای جامعه خودداری می کردند و به همین جهت در همین روایت هم سؤال کننده با اشاره سؤال کرده و هم امام بدون تصریح و نام بردن اظهار بیزاری کرده است.
سب و لعن آشکار آن دو نفر صحیح نیست زیرا سبب جریحه دار شدن احساسات معتقدان به آنها می شود ولی اظهار لعن و نفرین به آنها بدون تصریح به جهت این که بنیان گذار انحراف و ظلم بودند، وظیفه مؤمن و برترین مصداق تولی و تبری است.
پی نوشت ها:
1. محدث نوری، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت، 1408 ق، ج 12، ص 227 و ...
2. ر . ک : حجرات (49) آیه 7 ؛ حشر (59) آیه 9 ؛ آل عمران (3) آیه 31 و ...
3. خویی ، معجم رجال الحدیث، 1413 ق، ج 15، ص 129.
4. کلینی ، کافی ، تهران ، اسلامیه ، 1363 ش، ج 2 ، ص 325.
5. بقره (2) ایه 88 ؛ نساء (4) آیه 46 و 52 ؛ و ...