چرا ما پیامبر اللعظم چینی نداریم و همه پیامبران اللعظم در بین النحرین هستند؟ مگر چینی ها سالیان درازی در گمراهی نبوده و نیستند؟ در این باره اولین چیزی که به نظر می رسد این است که یا مساله هدایت عامه زیر سوال میرود و یا اینکه اصلا پیامبری وجود ندارد، چون لازمه هدایت بشریت هدایت عمومی است و نباید متعلق به گروه و یا افراد سرزمین خاصی باشد. لطفا کتاب مناسبی را برای پاسخ به این سوال معرفی نمایید. در ضمن لطفا جهالت اعراب را به عنوان دلیل بیان نکنید چون بسیاری از چینی ها هم تا کنون خدا پرست نشده اند.
یکی از مشکلات رخدادهای تاریخی عدم شفافیت آن است؛مکان ظهور پیامبران از مسایل تاریخی است که ابهام دارد و قضاوت درباره آن مشکل است. ما با توجه به رهنمودهای وحیانی معتقدیم که ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصى نداشته است . طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند:
« إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ (1) هر امّتى در گذشته انذاركنندهاى داشته است! ».
نیز:«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت ؛ (2) ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد!» ».
البته تعابيري نظير اين و اين كه در هر قوم يا امتي پيامبري فرستاده شد، به معني آن نيست كه در هر مقطع زماني و در هر قبيله اي پيامبري فرستاده شده ، بلكه اگر در 4 هزار سال پيش پيامبري چون زرتشت در ميان قوم پارس فرستاده شده ،مي توان گفت كه اين قوم داراي پيامبر بوده است . به علاوه برخي از پيامبران در گذشته هاي دور در پاره اي مناطق محدود و كم جمعيت مبعوث شدند كه باقي ماندن اثر تبليغ و رسالت آنان معنا ندارد .
در هر حال اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده که برخی پیامبران بودهاند که نامى از ایشان در قرآن به میان نیامده :
« وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ (3) ؛ پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكردهايم » .
اتفاقا برخی از روایات به نوعی موید همین مطلب است چنان که در برخی روایات از على عليه السلام نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (4)
بنابراین نمىتوان گفت که همه پیامبران در یک منطقه خاص ظهور نمودهاند و هرچند پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت ، از خاور میانه برخاستند اما این احتمال بعید نیست که در بسیاری از مناطق جهان همانند هند، چین، آمریکا و ... نیز در گذشته های دور که امکان ارتباط وجود نداشته ،بر حسب ضرورت پیامبرانی مبعوث شدند .
اتفاقا برخی از شواهد و قرائن تاریخی و اجتماعی بیانگر آن است که در سایر مناطق جهان نیز در گذشته های دور انبیایی مبعوث شده اند ،مثلا برخی از اقوام سرخپوست و ساکنان منطقه آمریکای جنوبی ،سنت های دینی و اذکار و اورادی نظیر عبادات سایر ادیان دارند که به احتمال قوی ناشی از تعالیم انبیایی است که در گذشته در آن مناطق زیسته اند، ولی نامی از آن ها به دست ما نرسیده است.
در واقع احتمال بسیار جدی وجود دارد که بسیاری از آیین های فعلی آسياي دور مانند بودا و ... و تمدن های آمریکای جنوبی مانند تمدن مایا و اینکا و... به نوعی متاثر از تعالیم انبیای آن ها بوده که برای ما ناشناخته است و نمی توان گفت اثری از تعالیم این انبیا باقی نمانده است ؛ اما در هر حال گذشت زمان باعث تغییر و تحریف بسیار دراین آیین ها شده ، حقیقت این تعالیم امروزه چندان با تعالیم اسلامی منطبق نیست .
البته این حقیقتی غیرقابل انکار است که پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب آسمانی، از شرق میانه برخاستند. حضرت نوح(ع) از عراق برخاست و مرکز دعوت حضرت ابراهیم(ع) عراق و شام بود. به مصر و حجاز نیز سفر کرد. حضرت موسی(ع) از مصر برخاست. چرا که در زمان ظهور پیامبران، منطقه مسکونى عمده انسانها مناطق آسیایى بود و خاور میانه در مهد تمدن قرار داشت. مورخان بزرگ جهان تصریح می کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است.
تمدن مصر باستان که قدیمی ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، همچنین تمدّن ایران و شامات، همه نمونة تمدن های معروف بشری هستند ... قدمت تمدن انسانی دراین مناطق به هفت هزار سال یا بیش تر باز می گردد. از سوی دیگر، رابطة نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان های متمدن نیاز بیش تری به آیین های الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. مضافا بر اینکه بروز دعوت پیامبران در این مناطق باعث اشاعه آن به سائر مناطق هم میگردید .
بنابر اینکه هبوط حضرت آدم(ع) و ثقل جمعیت بشری در منطقة خاوری بوده و انسان ها از این منطقه به دیگر مناطق کوچ کرده اند. می توان گفت: بین ثقل جمعیت و تمدن و بعثت پیامبران ارتباط منطقی برقرار است.
در کنار همه این ها باید دانست که پیامبران بزرگ هر چند در یک منطقه خاص ظهور یافتند اما این به معنای انحصار رسالت آن ها در آن منطقه نیست . اگر رسالت یک پیامبر جهانی هم باشد لازم است که در منطقه ای خاص ظهور یابد که امکان گسترش شریعت وی به دیگر نقاط عالم نیز از آن جا فراهم باشد . بعثت در مکان و مهد تمدن ها موجب می شود که پیام انبیا از طریق مردم آن سرزمین به مناطق دیگر نیز برود ، چون با وجود تمدن در یک سرزمین، ارتباط مردم آن سرزمین با مناطق دیگر ساده تر و بیش تر خواهد بود.
به علاوه عدم وجود پیامبر یا تعالیم او در یک منطقه خاص به معنای بی هدایت گذاشته شدن آن ها نیست زیرا خداوند هدایت انسان را منحصر در هدایت بیرونی از طرف انبیاء ننموده است ؛ چنان که در روایتی آمده :
«ان لله علی الناس حجتین حجه ظاهره و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیا و الائمه (ع) و اما الباطنه فالقعول» (5) خداوند بر مردم دو حجت دارد: یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی، اما حجت ظاهری انبیا و فرستادگان الهی و ائمه (ع) هستند اما حجت باطنی عقل آنان است. »
در نتیجه خداوند نه تنها از طریق وحی بلکه از راه عقل نیز بشر را به سوی سعادت هدایت کرده و پیام توحید را به آنان تفهیم نموده است و این قبیل افراد در فرض عدم دسترسی به هر نوع تعالیم وحیانی زمینه دریافت اصول و کلیات رفتارهای انسانی و درک معارف بنیادین دین را دارند و بر اساس همین مبنا و معیار هم مورد محاسبه و حسابرسی قیامت قرا می گیرند .
براي مطالعه بيشتر مراجعه كنيد به :
1- جعفر سبحانی، منشور جاوید،موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع) ، بيتا ، ج10، ص100- 105.
2- ناصر مکارم، پیام قرآن، قم ، مدرسه امام اميرالمومنين عليه السلام ، بيتا ، ج7، ص396 - 398.
3- مصباح يزدي ، آموزش عقائد ، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى ، 1384هـ.ش، ج 2 ، ص 185-186.
پینوشتها:
1. فاطر، آیه 24.
2. نحل، آیه 36.
3. نساء، آیه (124).
4. طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو ، تهران، 1372 ش، ج 8، ص 830 .
5. ثقه الاسلام کلینی ، اصول کافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج1، کتاب العقل، ص 16،