با سلام به اقای سیستانی من سید فرهاد حسینی هستم . می خواستم نظرتان در باره مختار ثقفی بدانم. ایا او قستش از قیام خون امام حسین ع بود و یا حکومت. با تشکر
با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در باره مختار ثقفی دو دسته روایات وجود دارد. برخی در تأیید و برخی در مذمت او آمده است . شاید جهت مذمت او این باشد که مختار در جریان مبارزات امام حسن (ع) آن گاه که در ساباط مجروح شد و به خانه عموی مختار، سعد بن مسعود برده شد، به عمویش گفت: امام حسن را به معاویه تحویل دهید که او نپذیرفت و مختار را به شدت مورد نکوهش قرار داد. ( 1)
نیز در مذمت او گفته شده که مختار به جهت جاه طلبی وحکومت نهضت خود را شروع کرد، چون در نهضت توابین میتوانست شرکت کند، اما شرکت نکرد.
بنا بر این در باره مختار و انگیزه او در این قیام قضاوتهای گوناگون شده است؛ تا آن جا که بعضی دانشمندان طبقه اوّل و دوم شیعه در باره او نظر مساعدی ندارند. اما متأخران او را ستودهاند. توضیح اینکه:
مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توابین) شیعیان را آماده ساخت. او میدانست اگر بخواهد جنبش شیعه به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آن را رهبری کند یا لااقل جنبش به نام او آغاز شود. چه کسی برای این کار مناسب است؟ علی بن الحسین (ع) و اگر او نپذیرد؟ محمد حنفیه فرزند علی بن ابی طالب(ع)
مختار به هر دو نامه نوشت. امام علی بن الحسین که بی وفائی عراقیان و رنگ پذیری آنان را دیده بود ، به مختار پاسخ مساعد نداد . تنها تا آن جا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد ، کردار او را تصویب نمود؛ چنانکه مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت: «الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من أعدائی و جزی الله المختار خیراً ». (2)
یعقوبی مینویسد: مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین به مدینه فرستاد . به فرستاده خود گفت: بر در خانه او بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن اوست، تو هم به درون خانه برو! فرستاده چنان کرد، و چون داخل خانه شد بانگ برداشت: ای خانواده نبوت و معدن رسالت و محل نزول فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابو عبیده هستم و این سر پسر زیاد است، برای شما آوردهام. با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون امام سر عبیدالله را دید، فرمود : دوزخ جای او باد! بعضی گفتهاند: علی بن الحسین را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند. (3)
امام حسین (ع) در دعایی عرضه داشت: "پروردگارا، آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند . از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد..." . (4). امام باقر (ع) فرمود: "به مختار ناسزا مگویید، زیرا همو بود که قاتلان شهدای ما را کشت . انتقام خون ما را گرفت . بیوه زنان ما را شوهر داد . در تنگدستی به ما کمک مالی کرد. (5 از این روایت تا حدودی میتوان تأیید مختار را به دست آورد
مسعودی نوشته است: مختار نامهای به علی بن الحسین السجاد نوشت. در آن نامه او را امام دانست و خواست تا با حضرت بیعت کند و از او رخصت خواست تا دعوت خویش را آشکار سازد. پول فراوانی هم با نامه فرستاد. علی بن الحسین پول را نپذیرفت و نامه او را پاسخ نداد و در مسجد پیامبر او را ناسزا گفت. (6) ممکن است قسمت اخیر را ناخشنودان از مختار افزوده باشند، ولی مسلّم است امام در مورد دعوت برای رهبری شیعیان، روی خوش به مختار نشان نداد. (7)
در روایتی که از منهال بن عمرو است گوید: سالی به حج رفتم و علی بن الحسین را دیدم. پرسید: حرمله بن کاهل چگونه به سر میبرد؟ او را در کوفه زنده دیدم. امام دستهای خود را بالا برد و گفت: خدایا !گرمی آهن را بدو بچشان! خدایا گرمی آتش را بدو بچشان! چون به کوفه رسیدم حرمله را نزد مختار آوردند. وی دستور داد تا دست و پای او را بریدند، سپس او را با آتش سوزاندند. (8)
علامه مجلسى ، پس از نقل احادیث درباره مختار اظهار می دارد :
«این روایات جمع کننده و تلفیق دهنده میان احادیث مختلفى است که درباره مختار وارد شده است . با این بیان که مختار هر چند در مراتب ایمان و یقین کامل نبوده و از سوى امام معصوم اجازه صریحى در مورد اعمال خویش نداشته است ، لکن از آن جا که کارهاى شایسته بسیارى به وسیله او صورت گرفت و با برنامه هاى او قلب مؤمنان از جراحت هاى ستم التیام یافت ، فرجامش به خیر و نجات است . در حقیقت مختار مشمول این آیه از قرآن مى باشد که مى فرماید: دسته اى دیگر هستند که به گناهانش اعتراف کرده و عمل نیک و بد را به هم درآمیخته اند، امید است که خداوند ایشان را مورد آمرزش قرار دهد. اما من درباره مختار از کسانى هستم که از داورى کردن باز ایستاده اند، هر چند مشهور میان علماى شیعه این است که کارهاى او ارزنده و شخصیت او شایسته مدح است . (9)
بنا بر آنچه گذشت باید گفت : اظهار نظر قطعی در باره مختار مشکل است ؛ ولی مشهور این است که وی به اهل بیت (ع ) و شیعه خدمت کرده و ان شاء الله ماجور است .
پینوشتها:
1. البلاذرى.انساب الأشراف،تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959 ، ج3 ، ص35، بحارالانوار، ج44، ص 33؛ تاریخ طبری ، ج 4 ، ص122 ، مراجعة و تصحیح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء ، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ، بیروت ، لبنان .
2. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال ، تحقیق : السید مهدی الرجائی ، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ، 1404، ج 1 ، ص 341 ؛ المختار الثقفی، ص 124 .
3. یعقوبی تاریخ الیعقوبی، بیروت ، دار صادر ، ج 2 ، ص 259
4. العلامة المجلسی بحارالانوار، تحقیق : محمد الباقر البهبودی بیروت ، لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1403 - 1983 م ج45، ص 10
5. أبوالحسن على بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ پنجم، 1374ش. ج 2، ص .28
6. جعفر شهیدی تاریخ تحلیلی اسلام، ص 173 بی نام .
7. ابن شهر آشوب مناقب آل أبی طالب، نجف الأشرف،مطبعة الحیدریة ،1376 - 1956 م، ج 3 ، ص 276
8. جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین (ع)، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی،ص92
9. بحار الأنوار، ج 45 ، ص339 .