سلام با تشکر از سایت خوبتون
من تابستون سال گذشته با یک پسر 4 سال کوچیکتر از خودم صمیمی شدیم و من تقریبا در اون تابستون به شدت بهش وابسته شدم و هنوز هم هنوزه دوریش رو به سختی تحمل میکنم اما خدا شاهده من اصلا به قصد لذت جنسی یا هر قصد بد دیگری باهاش رابطه برقرار نکردم و نیتم فقط دوستی بود.بعد بعضی اوقات هم به قولی وقتی میگن اون حس محبت گل میکنه میبوسمش در حالی که تحریکی در کار نیست این مشکلی داره؟و اون هم با این کار مشکلی نداره.من واقعا دوسش دارم و تابحال فداکاری های زیادی براش کردم ولی اصلا نمیتونم از این محبت خلاص بشم میخواستم ببینم اگه مشکلی داشت دیگه با هر بدبختی شده دیگه ادامه ندم هر چند حتی نمیتونم تصورش رو هم بکنم.لطفا اگه قراره دیکه ادامه ندم راه خوبی رو پیش روم بذارید طوری که اذیت نشم و بتونم دل بکنم.
قسمت دوم سوال:اگر با بوسیدن یا در بغل گرفتنش نه به قصد لذت جنسی اما تحریک اتفاق بیفته چی؟
منظورم اینه که اگر قصد لذت بردن جنسی نداشته باشم و یه موقع ببوسمش یا بغلش کنم و بعد از اون تحریک اتفاق بیفته تکلیف چیه؟
با تشکر
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
موقعیتی که شما در آن قرار دارید، صرفنظر از جنبة ارتباطی که دارای ارزش بحث است، از نظر وضعیت درونی و وضعیت روانشناختی خودتان نیز دارای ارزش بحث است. بنا بر این علاوه رعایت نمودن جنبه هایی خاص در زمینه برقراری روابط با دیگران، باید به این نکته نیز پرداخته شود که چرا به شخص دیگر وابسته میشوید؟ در نتیجه رسیدگی به این قضیه تنها از منظر روابط بین فردی ناتمام و ناقص است و مشکلات شما را حل نخواهد کرد.
در خصوص برقراری روابط و وابستگی به دیگران توجه داشته باشید که جذب شدن به افراد و تماس برای مجاورت با یک فرد خاص، الزاماً به منظور برطرف نمودن غریزه جنسی نیست، اما توجه داشته باشید که اگر هم چنین قصدی در کار باشد، امکان این که فرد آن را انکار نماید وجود دارد و نتیجتاً گاهی ممکن است ناهشیارانه اتفاق بیافتد. از آن بالاتر، این تلقی نیز صحیح نیست که الزاماً اگر یکی از اهداف بود که ما آن را مدّ نظر قرار دهیم، مسأله غریزة جنسی منتفی خواهد بود. اما پذیرش آن نیز نباید به احساس هراس و گناه منتهی گردد.
اگر چنین گرایشاتی در ما وجود داشته باشد، هر چند ما نسبت به آن ها کاملاً آگاه نباشیم و شخص روانشناس آن را تشخیص دهد، باز هم نباید به خود هراس راه داد و این گرایشات عمدتاً به دلیل وجود مشکلات و ضعفهای روانشناختی است که تغییر مسیر داده اند و به گرایشات جنسی مبدل گشتهاند. در نتیجه با انفصال یافتن اختلالات روانشناختی این گرایشات نامتناسب نیز از بین خواهند رفت.
پدیده دوستی نسبت به همسالان در سنین نوجوانی امری شایع است که باید نسبت به آن آگاه باشید و گاهی این روابط تا حدّ یک وابستگی کامل سوق داده میشود که متأسفانه آسیب رساننده بوده و میتواند ابعاد گوناگون زندگی شخص را با آسیب روبرو سازد و کنشهای خاصی مانند درس خواندن، فعالیتهای اجتماعی و مانند آن را مختل سازد.
آنچه به عنوان یک مسأله مهم میتواند مورد بررسی قرار گیرد، تلاش برای قطع نمودن وابستگی شما به این فرد یا هر فرد دیگری است. توجه داشه باشید که محبت داشتن به دیگران الزاماً به وابستگی به آنان منتهی نمیگردد. شما والدین خودتان را دوست دارید و شاید افرادی دیگر نیز باشند که آنان را دوست دارید، اما بدون آنکه احساس وابستگی خاصی نسبت به آنان داشته باشید، میتوانید آن ها را برای مدتی خاص ترک کنید و به مکانی دیگر بروید. در نتیجه دو مسأله دلبستگی و وابستگی از هم دیگر جدا هستند و نباید آن ها را با یک دیگر یکسان تصور نمود.
این که شما بتوانید او را ترک کنید یا نه، هرگز از ارزش اولیه برخوردار نیست و شما باید در ابتدا در صدد برطرف نمودن اختلال روانشناختی خود باشید؛ البته ادامه این روند میتواند زمینههای دیگر مانند گرایشات جنسی نابهنجار را در بر داشته باشد که در این خصوص نیز باید به صورت حضوری با یک روانشناس به گفتگو بپردازید. در هر صورت، افرادی که دارای شخصیت وابسته هستند، معمولاً با متمرکز شدن بر یک فرد در یک موقعیت، نمیتوانند از او دل کنده و جدا شوند. این وضعیت اغلب با تصور ناتمام بودن و حسی از نارضایتی در مواقع جدایی از ان فرد خاص رخ میدهد که باید با قطع نمودن تصور و ذهنگردانی از این وضعیت دور ماند.
مشکل شما يکي از مشکلات نسبتاً رايج و تا حدي پيچيده نوجوانان ما ميباشد. اين گونه روابط عاطفي تا زماني که به عملکرد شما آسيبي نزند و به کاهش فعاليت شما منجر نگردد، تا حدي طبيعي است. اما اگر اين روابط احساس برانگيختگي جنسي در شما ايجاد مي کند، نابهنجار است. بايد در صدد برطرف نمودن آن باشيد. وقتي اين روابط عاطفي به صورت افراطي و فزاينده درميآيند ،کم کم رنگ و بوي اختلال پيدا ميکنند. در نتیجه اين گونه روابط که برخي با عنوان عشق از آن نام ميبرند، هنگامي که باعث کاهش عملکرد فرد در يک زمينه مثبت و سازگارانه شود و زندگي او را دچار اختلال کند، بايد در پي درمان آن بود. مکانيزم عشق به علت گوناگوني آن تا حدي پيچيده و ناشناخته است، ولي رگههاي سه اختلال اضطراب، وسواس فکري و افسردگي را تا حدودي در آن ميتوان رديابي کرد، هر چند هورمونهاي جنسي و تحولات دوران بلوغ نقش بسزايي در آن دارند. در هر صورت به چند نکته ذيل توجه فرماييد:
1ـ هر چيزي که اضطراب احتمالي شما را پايين بياورد ( از جمله ورزش منظم و تفريحات سالم) بسيار مفيد ميباشد؛ زيرا در افراد مضطرب شاهديم که براي کاهش اضطراب خود به چيزي پناه ميبرند و از آن کسب آرامش ميکنند . در برخي موارد نسبت به آن شيء يا فرد شرطي ميشوند.
2ـ عشق در برخي موارد رفتار وسواسي محسوب ميشود، پس با از کار انداختن چرخه رفتار وسواسي کم کم و به تدريج اين روند معيوب را از فرايند زندگيتان حذف کنيد و ببينيد که هيچ اتفاق خاصي نمي افتد . بدين منظور اگر مثل يک فرد وسواسي عادت داريد که هر روز او را ببينيد، فاصله بين وهلههاي ديدارتان از هر روز به يک روز در ميان و به همين ترتيب فاصله وهلهها را افزايش دهيد.
پس از موفقيت در اين مرحله و به صفر رساندن ديدار (که البته بسيار سخت است) به آرامش دست خواهيد يافت. پس هرچه که تداعي گر ايشان براي شما باشد، روز به روز بر کاهش عملکرد شما خواهد افزود. شک نکنيد که ترک تدريجي ديدار و به صفر رساندن آن راهی برای حلّ مسأیل شما خواهد بود ولی باز هم به معنای درمان نخواهد بود.
3ـ سعي کنيد معناي جديدي براي زندگي خود بيابيد . اين فرد را تنها معنى زندگي خود ندانيد . اين وابستگي افسردهوار چيزي جز عميقتر کردن رگههاي افسردگي در شما ثمره ديگري نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غير وابسته و همچنين يافتن معناهاي اصيل زندگي (که از هر گونه افسردگي و وابستگي به دور است ) زندگي مستقل عاطفي براي خود فراهم آوريد.
4ـ يکي از راههاي تغيير موقعیت زیستی و بوم شناختی فرد است. تغيير محل زندگي و هر گونه تغيير منطقي و عقلاني در صورت امکان اثرات مثبتي بر روحيه شما خواهد داشت؛ هر چند به معنای درمان نیستند.
5ـ با کمک يک روانشناس مجرب و دينآگاه تلاش کنيد تا با تصاوير مبتني بر روابط منافي اخلاق در ذهن خود مقابله کنيد. اين نوع درمان ممکن است چند جلسه به طول بيانجامد؛ اما در رفع اين مشکل مؤثر خواهد بود. متقابلاً دوست شما نيز چنانچه به همين وضع مبتلا است نياز به دريافت کمک تخصصي دارد.
6- بسياري از اين رفتارها در دوران نوجواني تشديد مي شود كه با گذشت زمان و حذف برخي از عوامل و عناصر، يا حصول جدايي در يك مدت زمان، روند درمان تسريع خواهد شد.در خصوص مسایل شرعی نظیر احکام بوسیدن و مسایل دیگر باید با بخش فقه مرکز ارتباط نمایید و پاسخی تفصیلی را دریافت دارید.






