با توجه به اينكه در قرآن اشاره شده است كه همگان پس از مرگ جسمشان از بين ميرود ميخواستم جواب اين سئوال رابدانم كه آيا شامل حال پيامبران و امامان هم ميشود يا خير
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
گرچه در قرآن در این باره که همه بدن ها بعد از مرگ در قبر می پوسند ، چیزی بیان نشده، ولی به طور طبیعی برخی از بدن ها از این گزند مصون اند . حال باید گفت پوسیده نشدن یا دیر پوسیده شدن بدن مرده موهبت محسوب میشود. یک نوع امتیاز است، زیرا به لحاظ فرایند طبیعی هر بدنی بعد از مرگ و جدایی روح از آن، نیروی حیات و نگاهدارنده و حافظ از پوسیدگی و تخریب خود را که روح و قوای آن است، از دست میدهد و در معرض پوسیدگی و متلاشی شدن قرار میگیرد.
اگر بدنی بر اثر احاطه و اشراف روح بعد از مرگ بر آن و یا پرتوی معنویت و اعمال صالح که در دنیا انجام داده ، آن را از پوسیدگی حفظ کند، بالاترین امتیاز محسوب میشود، از این رو امیر مومنان یکی از افتخارات اهل بیت را عدم پوسیدگی بدن شریف آنان ذکر نموده : «انه یموت من مات منا و لیس بمیت و یبلی من بلی منا و لیس ببال؛(1) هر که از ما میمیرد، در حقیقت نمرده است، و چیزی از ما کهنه و پوسیده نمیشود».
ائمه به دلیل این که بدن شریف آنان از پوسیدگی مصون است، این به عنوان امتیاز بزرگی برای آنها بیان شده، بنا بر این اگر عدم پوسیدگی بدن بعد از مرگ نصیب هر کسی بشود، موهبت و امتیاز است. روح گر چه بعد از مرگ رابطه تدبیری و صوری با بدن ندارد، ولی رابطه مادی و اشراف و احاطه بر آن همواره دارد. از این رو گفته شده:
ارتباط روح با بدن مادی و با قبر خاکی و توجه خاص آن به بدن مادی خود و به قبر خویش موجب میشود که بتوان از این طریق بهتر و کامل تر با روح رابطه برقرار نمود و به او توجه کرد. نیز توجه او را جلب نمود. مخصوصا در روزها و ساعات اول.
به همین لحاظ میبینیم در متون اسلامی تاکید شده که مومنان به زیارت قبور بروند. برای اهل قبور دعا و طلب رحمت و مغفرت کنند. پیداست که دعا و طلب مغفرت و تلاوت قرآن در هر جا و مکانی برای اموات خوب است. به آنان میرسد، ولی چه بهتر که بر سر قبر باشد، زیرا در این صورت رابطه باطنی با ارواح و با نظام برزخی بهتر و کاملتر بوده، ثمرات دعا و طلب مغفرت بیشتر عاید آنان خواهد شد.
علاوه بر این که ارواح بر اساس توجه و ارتباط خاصی که به بدن مادی و قبر خود دارند، با حضور مومنان در سر قبور سرور و شادی خاصی پیدا کرده و بیشتر محفوظ میگردند. (2)
اگر بدن نپوسد و یا دیرتر بپوسد ،موارد یاد شده بهتر تامین شده و تحقق مییابد. چون ارتباط روح با بدن سالم و نپوسیده بیش تر است تا بدن که متلاشی گردیده و پوسیده و جذب خاک شده و پراکنده گردیده است، بنابراین به دلیل مداوم بودن ارتباط مادی و اشراف و احاطه روح بر قبر و بدن، سالم بودن آن میتواند امتیاز و موهبت تلقی گردد.
گفتنی است که گرچه بسیاری از اجساد در قبر میپوسند ، ولی پوسیدگی دلیل منفی تلقی نمیگردد. نشانه آن نیست که صاحب آن بدن فردی ناصالح بوده است. چه بسا افرادی بدن شان بعد از مدتی متلاشی شده و بپوسد، در حالی که انسان های صالح بوده اند.
مقام روح و نفس غیر از شرایط حاکم بر بدن انسان است. جنازه چه در قبر بپوسد و چه نپوسد، بدن لباسی است که بعد از مرگ از روح جدا شده و در خاک قرار میگیرد . روح پاک در مقام شامخ خود متنعم به نعمتهای الهی میشود. چه بسا اجسادی از شهدا و علمای بزرگ در دنیا قطعه قطعه شده و آتش زده شده و خاکستر گردیده و مدتها بر سر چوبه دار بودهاند، ولی روح بلند آنان در نعمت و آسایش در برزخ بودهاند. ولی برخی از بدنهای افراد صالح سالها سالم میمانند. البته نه از روی تصادف بلکه بر اساس اسراری نهفته که بر ما پوشیده است. ارواحی که دارای عظمت و بزرگی خاصی هستند، ارتباط آن ها با بدن شان بعد از مرگ نیز به نوعی برقرار است.
بنا بر این برخی اجساد صالحان همواره از پوسیدگی مصون میماند. گرچه سالم ماندن بدن برخی صالحان دلیل بر عظمت آن هاست، ولی پوسیده شدن ابدان برخی دیگر از صالحان نشانة عدم عظمت روح و معنوی آن ها محسوب نمیشود، زیرا در این گونه امور اسراری نهفته است که درک جزئیات آن برای همگان مقدور نخواهد بود. طبق روایات برخی اعمال خاص می تواند موجب سلامت بدن خاکی در داخل قبر گردد.
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 87، بند 16. نشرموسسه امیر المومنین ، قم ،1380 ش.
2. محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 2، ص 252، نشر امیر کبیر، تهران، 1362 ش.