غلامعلی رجایی

در فرازهای آخر دعای ندبه، فراز قابل توجهی دیده می‌شود که از آن به آسانی نمی‌توان و نباید گذشت.
در این فراز آمده است: «این الطالب بدم المقتول بکربلا»؛ کجاست طلب کننده خون کشته کربلا؟ نخستین مطلبی که در این عبارت به صورت اشاره به آن پرداخته شده، انتقام‌گیری از قاتلان امام حسین و طلب خون بناحق ریخته مظلوم کربلاست و جالب اینجاست که در این عبارت، علاوه بر این که نامی به صراحت از امام حسین برده نشده، از آوردن عنوان بقیه شهدای کربلا هم در آن اثری دیده نمی‌شود. گویی، شهدای کربلا فانی در حسینند و به قول آن عارف بزرگ، همه آنان در روز عاشورا، بسته به مراتب وجودی‌شان به یک حسین تبدیل شدند، چه جز حسین ندیدند و جز از حسین نشنیدند و جز در راه او سر و جان نباختند.

در این میان، پرسش اساسی که به ذهن می‌رسد، این است که امام زمان (عج) که برای آینده بشریت و نه تنها مسلمانان ذخیره الهی است و بر همین مبنا در قرآن بقیه‌الله نام گرفته است، شخصاً طالب خون بناحق ریخته جد مظلومش حسین بن علی است و تا قیام ایشان همچنان پرچم خونخواهی مظلوم کربلا به دست با کفایت ایشان است، پس از گذشت قرن‌ها چگونه و از چه کسانی خون آن حضرت را مطالبه می‌کنند؟

در زمان ظهور آن حضرت، بنی‌امیه و آل زیاد و آل مروان به عنوان مسببان قتل سیدالشهدا، که در زیارت عاشورا آن همه لعن و نفرین ابدی نثارشان شده است، کجا هستند که آن حضرت تا خون جد اطهرشان را از آنان مطالبه کنند؟ پس از گذشت بیش از سیزده قرن، بر فرض که گفته شود قاتلان آن حضرت در کربلا، وارثان و فرزندانی دارندف آیا مطالبه خون شهید کربلا از ورثه و اولاد و نسل‌های پس از آنان با اصول حقوقی و شرعی سازگاری دارد؟

از این که بگذریم، پرسش مهم‌تر دیگر این که مگر نه مختار که رحمت خدا بر او باد در سال 64 از ابن سعد و حرمله و همه کسانی که به گونه‌ای دستشان به خون شهدای کربلا آغشته شده بود، به سختی انتقام کشید و هر یک را به تناسب جرمی که در کربلا مرتکب شده بودند، به شیوه خود آنان به مجازات رسانید و دعای خیر امام سجاد را برای خود خرید که خداوند رحمت کند مختار را که خانه‌های ما را آباد و فرزندان یتیم شهید و اهل بیت را شاد ساخت. آیا خونخواهی حسین در قضیه قیام مختار محقق نشده است که حضرت صاحب (عج) باید عهده‌دار این امر مهم شوند؟

در میان قبایل عرب از گذشته تاکنون، رسم چنین بوده و هست که اگر کسی در قبیله‌ای بناحق کشته شود و خاندان و قبیله او به هر دلیل، نتوانند خون کشته خود را از قاتلان وی بگیرند و یا قاتلان وی را قصاص کنند، بر سردر منزل آن کشته، پرچم سرخی به علامت یادمانی از خونی که از وی بناحق بر زمین ریخته، نصب و پس از انجام خونخواهی، پرچم سیاهی را به جای آن برافراشته می‌کنند که بر فراز گنبد مرقد امام حسین (ع) و گنبد حرم حضرت عباس (ع) و دیگر شهدای کربلا، اعم از حر در روستای حر و دو طفلان مسلم در روستای مسیب نیز چنین پرچم هایی دیده می‌شود که اشاره به این دارند که هنوز خون حسین می‌جوشد و وارث آن امام زمان (عج) به خونخواهی وی قیام نکرده؛ این است رمز و راز سرخی آن پرچمی که قرن‌هاست بر گنبد حرم حسینی، چشم عالم و آدم را مجذوب و مسحور خود ساخته است که حسین مظلوم کشته شده و هنوز که هنوز است خونخواه او در پی طلب خون مطهر اوست.

با این مقدمه و طرح چند مطلب، پرسش اصلی فراروی ماست که در عصر ظهور، که در آن شاید حتی اولاد یزید و معاویه نیز از رابطه نسبی با اجداد خود بی‌خبر باشند، این خون چگونه و از چه کسانی مطالبه خواهد شد؟
امویان عصر چه کسانی هستند و کمان‌های حرمله و تیغ‌های شبث بن ربعی و حکیم بن طفیل و عمرو بن حجاج و شمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث به دست چه کسانی سپرده شده است؟

با اندک تأملی پیرامون این پرسش و ارتباط آن با نهضت جهانی حضرت مهدی (عج) که امید و آمال و کعبه مقصود و وعده همه انبیای گذشته به ملت‌های خود بوده است، به خوبی می‌توان دریافت که مراد از خونخواهی حضرت امام حسین، مطالبه خون آن حضرت از وارثان و امتداددهندگان خط بنی امیه و بنی مروان و آل زیاد و آل مروان است؛ کسانی که در تداوم همان رذالت‌ها و قساوت‌ها و در پی بهره‌مندی از لذت‌های زودگذر دنیای فانی به قیمت استحکام حکومت‌های ظالمانه خویش به نابودی ارزش‌های الهی و محو فضایل اخلاقی که ثمره و نتیجه دعوت و بعثت تمامی انبیاست، کمر بسته‌اند و اگر سپاه کوفه به دستور ابن زیاد زنازاده، امام و نزدیک به یک‌صد و بیست تن از یارانش را به شهادت رساند، آنان از کشتن و نابودی صدها و هزاران برابر این تعداد در عصر حاضر ابایی ندارند که نمونه آن را می‌توان در جنایات حکومت‌های ننگین و ستمگر طالبان و حزب بعث صدامی در افغانستان و عراق و هم‌اکنون به دست پس‌مانده‌های آنان و با حمایت نیروهای اشغالگر در بغداد و بصره و کربلا و کاظمین و دیگر شهرهای عراق به خوبی دید و کیست که نداند اگر امام حسین اکنون در بین ما بود، همان‌گونه که در زمان خود حکومت جابر و جائر یزید و ابن زیاد را بر اسلام و مسلمین برنمی‌تافت بر ستمگران زمانه ما می‌خروشید و با نثار خون خود و جوانان و اصحاب فداکارش در سرنگونی حاکمیت ضد الهی آنان می‌کوشید و در همین زمانه، ندا می‌داد که اگر دین محمد جز با کشتن من بر پا نمی‌شود و بجا نمی‌ماند، پس ای شمشیرها من را در بر گیرید.
به عبارت دیگر، همه کسانی که به گونه‌ای با جنایات سپاه کوفه در کربلا همداستانند و به تعبیر «فرضیت به» زیارت وارث که راضی به انجام آن جنایات و ستم‌ها هستند، همان آل زیاد و آل مروان و بنی امیه معاصرند.

در کتاب شریف اصول کافی، حدیث جالبی نقل شده که کسی از معصوم پرسید: چرا کفار برای مثلاً شصت سال زندگی کافرانه خویش، باید در عذاب جهنم الهی مخلّد و جاویدان باشند و کجای این عقوبت با عدل الهی سازگاری دارد که امام در پاسخ فرمودند: این بدان جهت است که ملاک عذاب در نیت‌های آنان نهفته است، چه اگر اینها عمر جاودان داشتند در ادامه عمر خود، دست از جنایات و ستم‌هایشان بر نمی‌داشتند و در روایتی دیگر، وقتی حضرت علی (ع) در یکی از جنگ‌ها به اصحاب خود می‌فرمایند همه کسانی که دل و نیتشان با ما در این جنگ بود، ولی امکان حضور در صحنه را نداشتند و نیز آنهایی که هنوز از مادر متولد نشده‌اند، ولی دلهایشان با این پیروزی همراه هست، در ثواب جهاد ما شریکند، یکی از اصحاب با تعجب می‌پرسد: ما این همه زحمت کشیدیم، چگونه آنان در ثواب جهاد با ما بدون حضور در میدان جنگ سهیم و شریک هستند؟
حضرت پاسخ دادند: به دلیل نیّاتشان.

و اینک مهدی، فرزند اوست که در تداوم قیام جد مظلوم خویش، ندای «هل من ناصر ینصرنی» را در مقابله با ستمگران و یزیدیان زمان سر داده است و مسلمانان و آزادگان جهان را به مقابله با سپاه کین که در سرتاسر جهان به مصاف سپاه دین شتافته‌ و شهرهای آنان را اشغال کرده‌اند، فرا می‌خواند.

اینک جهان کربلا شده و همه روزها، عاشوراست و حسین مهدی است و استکبار در ایفای نقش سپاه کوفه به نابودی دین کمر بسته است و به جای حرمله که با تیر حلق کودکان و نوجوانان حرم امام حسین را هدف می‌گرفت، هزاران حرمله، مغز و فکر جوانان جامعه اسلامی را نشانه رفته‌اند و به جای آتش زدن خیمه‌های امام حسین، به یاری ابزار نوین رسانه‌ای به خانه‌های مسلمانان قصد تهاجم کرده‌اند و صد افسوس که چه تلفاتی هم وارد کرده‌اند. اگر گوش فرا دهیم، صدای استغاثه حسین از حلقوم مبارک فرزندش به گوش می‌رسد. آیا کسی هست که مهدی را یاری کند؟