سلام وقتي بنده كتاب آذرخشي ديگر از آسمان كربلا از آثار استاد محقق مصباح يزدي را مطالعه ميكردم سوالات زير برايم مطرح شد كه خواهشمندم جواب دهيد تا خداي نكرده انحرافي در عقايدم بوجود نيايد متشكرم
در اين كتاب گفته شده ((بعد از اينكه وحى توسط انبياء(قبل از پيامبر اسلام) به مردم مى رسيد، ضمانتى وجود نداشت كه از تحريف در امان بماند اما خداى متعال براى قرآن چنين امتيازى را قرار داد كه پس از ابلاغ آن به مردم نيز آن را از تحريف حفظ كرده است.چون در مورد كتب پيشين چنين انتظارى بود كه بعد از وقوع تحريف در آنها، پيامبر ديگرى مبعوث شود و آن را اصلاح كند ولى در مورد قرآن و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) كه خاتم پيامبران بود چنين انتظارى وجود نداشت.))سوال اول اينكه اگر اين استدلال قابل قبول باشد ،با اين حساب تكليف مردمي كه بعد از تحريف تورات تا آمدن انجيل يا بعد از تحريف انجيل تا آمدن قرآن زندگي ميكردند چه مي شود؟آيا آنها تكليفي ندارند؟ يا بايد با همان كتاب تحريف شده سر كنند تا كتاب جديد بيايد؟پس با اين حساب تكليف اعمال و احكام مردمي كه در اين زمان ميميرند چه ميشود؟ در ضمن در صورتي كه قبول كنيم تحريف يك كتاب جايز است البته در صورتي كه قرار باشد در آينده دور يا نزديك كتاب كامل بيايد ،مثل اتفاقي كه براي تورات و انجيل افتاد ،پس ميتوانيم بگوييم قرآن اصلي وقرآن واقعي كه حضرت علي عليه السلام به دست خود جمع آوري كرده و دست به دست ائمه رسيده و الان در نزد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است پس اشكالي ندارد اين قرآن كه در دست مردم است مانند تورات و انجيل تحريف شود چون در آينده امام زمان تشريف خواهند آورد و قرآن واقعي را به مردم عرضه خواهند كرد مثل اتفاقي كه براي تورات و انجيل افتاد و آيه قران هم كه مي فرماييند «انّا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»4، ما اين قرآن را نازل كرديم و خود ما حافظ آن خواهيم بود – هيچ مغايرتي با اين مسئله ندارد ، اگر بخواهيم مثال بزنيم مثلا ما كتاب نفيسي در دست داريم و براي اينكه اين كتاب در دست ديگران خراب نشود ما از روي اين كتاب كپي ميگيريم و كپي آن را در اختيار مردم ميگذاريم و اصل آن را در نزد خود يا فردي معتمد ميگذاريم تا در صورت خراب يا مخدوش شدن كپي، اصل آن باقي باشد و ميگوييم ما با اين كار حافظ كتاب هستيم حال اگر هزار سال هم اصل كتاب را در اختيار ديگران نگذاريم و كپي مخدوش در دست مردم باشد باز ميتوانيم بعد از هزار سال كتاب اصلي را ارائه دهيم و بگويم ما حافظ كتاب بوده ايم
شاهد ديگري كه شايد بتوان بر تحريف قرآن موجود آورد اين است كه امام خميني در وصيت نامه خود ميگويند:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله :
انّى تارك فيكم الثقلين
كتاب اللّه و عترتى اءهل بيتى
فانّهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض
شايد جمله ((لن يفترقا حتّى يردا عَلَىَّ الحوض )) اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدّس رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله وسلّم هرچه بر يكى از اين دو گذشته است بر ديگرى گذشته است و مهجوريت هريك مهجوريت ديگرى است تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در حوض وارد شوند.
از اين استنباط امام خميني شايد بتوان برداشت كرد همانطور كه بعد از پيامبر اسلام يكي از ثقلين توسط مردم دنياپرست دچار تحريف شد و توسط همين مردم ،جايگاه ائمه واقعي با ائمه دروغين عوض شد و تا جايي كه نفرين به علي و اولادش عليهم السلام جزو واجبات دين شد و تا هم اكنون نيز اين مسئله تا آنجا ادامه دارد كه ميگويند هركس شيعه اي را بكشد بهشت به او واجب ميشود اين وضع تا زمان حال وتا ظهر حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف ادامه دارد پس بعيد نيست كه بنا بر اين حديث همين بلا بر سر ثقل ديگر هم آمده باشد چون ايندو ثقلين لن يفترقا مي باشند و وقتي امام زمان تشريف بياورند هر دو ثقل واقعي به مردم عرضه خواهند شد
با تشكر فراوان
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جواب در چند محور ارائه ميشود:
اولا آنان که در زمان فترت زندگي ميکردند، مثلا تورات تحريف شد و انجيل هنوز نازل نگرديده بود و يا انجيل نازل شد و قرآن هنوز نازل نشده بود، تکليفشان ممکن است شبيه تکليف کساني باشند که در زمان غيبت کبراي امام معصوم حضرت مهدي زندگي ميکنند و از دنيا ميروند، در اين عصر مومنان از نظر شرعي وظيفه دارند. طبق نظر مجتهد جامع الشرايط عمل نمايند و از آن ها در احکام ديني خود تقليد کنند، مومناني راستين در اديان پيشين نيز تکليفشان مراجعه به انبيايي تبليغي و علماي واقعي و برخي از اوليا و اوصيا بوده است که بيترديد از آن انبيا بودهاند چون حضرت موسي و عيسي و هر کدام از انبيا پيشين اوصيايي داشتهاند . آنان حجت الهي در ميان مردم و بيانگر شريعت پيامبري خاص بودهاند، مردم به آنان مراجعه مي كردند و تکاليف شرعي خود را ميپرسيدند و وظيفهاي بيش تر از آن نداشتهاند. بنابراين مومنان زمان فترت بيترديد تکاليفي در قبال آيين شان داشتهاند .تکليفشان عمل به گفتهها و برداشت اوصيا و علماي راستين اديان شان بوده و بيش تر از آن تکليفي متوجه آنان نبوده است.
دوم: آنچه در فراز ياد شده از کتاب آذرخشي ، آمده در واقع براي همين نکته است که چنين تصوري براي امثال پرسشگر محترم به وجود نيايد، يعني خداوند بر اساس آيهاي که در پرسش نيز ذکر شده ،حساب ويژه باز کرده و تصريح فرموده که در ميان کتابهاي آسماني تنها آخرين وحينامه خود را از هر گونه گزند تحريف و تغيير و نابودي حفظ ميکند، چون بعد از نزول قرآن تا قيام قيامت ديگر کتابي آسماني نازل نميشود . بشر تا ابد مهمان سفره قرآن کريماند، بنابراين طبق وعده صريح خداوند در آيه ياد شده هرگز قرآن کريم قابل مقايسه با تورات و انجيل نيست. به دليل همان نکتهاي که در فراز ياد شده در «کتاب آذرخشي ديگر» ذکر شده است.
سوم: قرآني را که امير مومنان (ع) جمع آوري فرموده و فعلا در دست حضرت صاحب الزمان (ع) است ، با قرآن موجود در دست مسلمانان تفاوتي ندارد . همين قرآن است و هيچ گونه تفاوتي بين آن دو نيست. از اين رو قرآن شناس و قرآن مدار بزرگ معاصر امام خميني تاکيد نموده: اين قرآن کريم که در دست مسلمين است، از اول تا آخر يک کلمه در او کم يا زياد نشده. (1)
در جاي ديگر نيز گفته است: اين کتاب آسماني که اکنون بي کم و کاست و بدون يک حرف کم و يا زياد به دست ماست ، همان قرآني است که بر پيامبر نازل گرديده. (2)
در کتاب «جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني» در اين خصوص ضمن تحليل مبسوط آمده:
اين که بر اساس روايات متعدد که شيعه و سني نقل کردهاند که امير مومنان بعد از رحلت پيامبر در خانه براي جمع آوري قرآن مشغول شد و جز براي نماز بيرون نميآمد، هيچ دليلي وجود ندارد که آن قرآن با قرآن موجود در دست ما تفاوتي داشته باشد. وگرنه حضرت با استناد به آن براي استيفاي حق خود استدلال مي کرد، در حالي که چنين چيزي هزگز نقل نشده است، گر چه قراني که توسط حضرت جمع آوري شده است، ممکن است به لحاظ تنظيم، ترتيب بندي سورهها و آيات و تفسير و تاويل و شان نزول ها تفاوتي با قرآني که ديگران جمع آوري نمودند، داشته باشد، ولي در اصول اساسا و مسايل فرعي و مقدار آيات هيچ تفاوتي با قرآن هاي ديگران نداشت و با قرآني که فعلا در دست مسلمانان موجود است، يکي بوده است. (3)
از اين رو امام خميني در اين خصوص مي گويد:
حتي قرآن که به خط حضرت امير مومنان يا به خط حضرت سجاد هم الان موجود است، در بين ما که همين است، غير از اين هيچ چيز نيست، همين قرآن است، هيچ تغييري نکرده است. (4) (5)
چهار: مقايسه بين قرآن کريم و آنچه را پرسشگر محترم کتاب نفيس خوانده و قرار است که کپي آن را حفظ کند، نميتواند هدف او را در جا انداختن مطلب مورد نظرش تامين کند، زيرا آيه ياد شده که فرمود خداوند قرآن کريم را از گزند تحريف و هر گونه نابودي حفظ ميکند، ناظر بدين معناست که خداوند قرار است که کتاب خود را در حالي که در ميان مردم است و همگان از فيض آن بهرهمندند و موظفاند که در آن تدبر و آن را تلاوت کنند، حفظ خواهد کرد ،نه به آن صورتي که امانت در فراسوي پرده غيبت به دست آخرين امام بگذارد . بعد از ظهور حضرت قرآن وارد جامعه بشري گردد، چون اين نوع حفظ کردن گذشته از آن که از مفهوم ظاهر آيه به دور است، سبب ميگردد که بشر مدتي بسيار طولاني از فيض آخرين وحينامه آسماني محروم بماند و حجت برآنان تمام نگردد. در حالي که ظواهر قرآن کريم و سنت متواتر در عصر غيبت امام معصوم (ع) تامين کننده نيازهاي بشر در ساحه امور ديني آنان است و از اين طريق حجت الهي بر همگان تمام است.
پنجم: با توجه به سخناني که از امام خميني قبلا ذکر شد، هرگز نميتوان کلمات ايشان در وصيت نامه را دليل بر تحريف قرآن تلقي کرد، به خصوص آن که ايشان با مسئله تحريف قرآن به شدت مخالف بوده و با آن مبارزه کرده است. بسياري از شاگردان ايشان اين مطلب از او نقل کرده که حضرت امام با صلابت شگفت انگيز با پندار شائبه تحريف قرآن مبارزه ميکرد . از اين که برخي به قرآن نسبت تحريف مي دهند، شديدا رنج مي برد. (6)
بنابراين اين فراز ياد شده در پرسش از کلام امام در صدد بيان مهجوريت قرآن و عترت است . نه بيان تحريف . هرگز نميتوان از آن شائبه تحريف قرآن را مطرح نمود. به ويژه آن که همان کلام و همان حديث ثقلين يکي از بهترين دليلها بر تحريف ناپذيري قرآن است، چون اگر قرآن قابل تحريف بود، مثل ساير کتابهاي آسماني، پيامبر از آن به عنوان چيزي که تمسک به آن مردم را از گمراهي حفظ ميکند ياد نميکرد. البته قرآن و عترت دچار مهجوريت شدند، ولي هرگز شائبه تحريف در ساحت قدس آن راه ندارد. ائمه نيز براي حفظ و بقاي قرآن آن همه مظلوميت و رنجها را تحمل نمودند . صبر و شکيبايي پيشه کردند، پس از آن جا که قرآن مثل تورات و انجيل از خطر تحريف مصون و پناه حفظ الهي است، به عنوان ثقلين اکبر و سند نبوت و امانت الهي در ميان بشر باقي و برقرار است، گر چه دچار مهجوريت ميگردد، ولي هرگز دچار تحريف نخواهد شد.
پينوشتها:
1.صحيفه امام، ج 18، ص 422، نشر آثار امام خميني، 1370 ش .
2.همان، ج 20، ص 92.
3.الميزان، ج 12، ص 119، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران، 1370 ش .
4.صحيفه امام، ج 4، ص 191 .
5.جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني، ص 159 - تا 166، نشر موسسه آثار امام خميني، 1388 ش .
6.همان، ص 159.