این روز ها صحبت از مرد زبان درازی است که به حضرت عایشه توهین کرده، البته مذهب شیعه مذهب توهین است و این دفعه اول آنها نیست و ما درباره حضرت عایشه بسیار نوشتیم اما امروز میخواهم از علمای شیعه بپرسم که مگر پیامبرما، از پیامبران دیگر چه چیز کمتری داشت....
که الله به همه پیامبران زنانی شایسته داد ولی بدترین زنان را نصیب پیامبر ما نمود؟!!
وقتی حضرت موسی از دست فرعون فرار کرد و بشهر مدین رفت دعا کرد که ای الله راه را از چاه بمن نشان بده: (قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یهْدِینِی سَوَاءَ السَّبِیلِ)(القصص/22)
و هنگامی که متوجه جانب مدین شد گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند!»
(فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ) (القصص/24) موسی عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!»
حالا شما چه فکر میکنید آیا ممکن است که بعد از این دعا، الله رسولش را؛ موسی را؛ از چاله به چاه بیاندازد و او را به زنی بد و فامیلی بد، آشنا کند؟! نه! هرگز!! از ظاهر آیه بر میاید که او میهمان خانواده صالحی شد و زن با حیایی را الله نصیب او کرد (فی الفور و بعد از دعا)
حالا چرا باید نصیب پیامبر ما خانواده های بدی (خانواده ابوبکر و عمر) و زنان بدی (عایشه و حفصه) بشوند مگر پیامبر ما پیش الله عزیز نبود؟
الله درباره زن زکریا میفرماید (وَزَكَرِیا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیرُ الْوَارِثِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یحْیى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا یسَارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَیدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ) (الأنبیاء/90 و 89)
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار؛ و تو بهترین وارثانی!»ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم؛ و همسرش را برایش صالح و سالم کردیم؛ چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام میکردند؛ و در حال بیم و امید ما را میخواندند؛ و پیوسته برای ما خاشع بودند.
درباره ایوب الله میفرماید: که به او خانواده هایی شایسته دادیم
درباره ابراهیم میگوید که زن نازنینی داشت و برکات و رحمت را بر اهلبیتش و بر همسرش نازل کردیم
(قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَیكُمْ أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ) (هود/73)
فرشته ها به همسر ابراهیم گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما اهل خانه است؛ چرا که او ستوده و والا است!»
پس چرا باید الله به تمام پیامبرانش زنانی شایسته و مایه روشنی چشم بدهد اما برسول آخرین که رسید خاری گلو گیر را به او هدیه بدهد؟!!
پس آیا این دعای پیامبر، قبول نشد؟:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا(الفرقان/74) «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!»
آری آری بر اساس ادعای شیعه الله به رسول الله زنانی که مایه روشنی چشم باشند نداد بلکه زنانی را داد که مایه هم و غم ایشان بودند!!!!
ببینید یکی دو پیامبری که زنانی ناشایست داشتند, الله آن زنان تحمل نکرد و کشتشان!
مثل زن نوح و زن لوط ! پس چرا الله به پیامبر ما بی اعتنا بود؟ و به زنانش نازکتر از گل نگفت بلکه این زنان را به لقب مهم ام مومنین، مفتخر کرد؟
(النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ)(الأحزاب/6) پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران مؤمنان محسوب میشوند؛
آیا مادر معنوی مومنان باید از بین منافقان انتخاب می شدند؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ابتدا ما انزجار خود را از کساني که به همسران رسول خدا از جمله ام المؤمنين عايشه تهمت مي زنند يا توهين مي کنند، اعلام مي داريم .
عايشه و ديگر همسران رسول خدا که به بيان قرآن "مادران مؤمنان" معرفي شده اند، واجب الاحترامند . همه مسلمانان موظف اند در زمان حيات و بعد از مرگ آنان، حرمت شان را حفظ کنند، ولي اين بدان معنا نيست که در تاريخ دخل و تصرف بيجا کنيم . اگر مرتکب خلافي شده اند، آن را کتمان کنيم و آنان را تقدسي بالاتر از آنچه داشته اند، ببخشيم .
قرآن که همسران پيامبر را "مادران مؤمنان" معرفي مي کند و آنان را واجب الاحترام مي شمارد، در مورد بعضي از همسران مي فرمايد:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم؛(1)
اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟! خداوند آمرزنده و رحيم است.
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَديثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِه؛(2)
(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد...
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ؛(3)
اگر شما (دو همسر پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دل هاي شما دو نفر از حق منحرف گشته . اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد). زيرا خداوند ياور اوست. همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.
عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكارا؛(4)
اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرتكننده، زنانى غير باكره و باكره!
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ؛ (5)
خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند، به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حال شان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند!»
در اين آيات به صراحت سخن از بعضي زنان پيامبر رفته که با سخت گيري بر پيامبر، ايشان را وادار کردند براي جلب رضايت شان عملا و با قسم ، حلال خدا را بر خود حرام کند که خدا به دفاع از پيامبر وارد شده و ايشان را به شکستن آن قسم امر مي کند .
همچنين صراحت دارد که ايشان رازي را با يکي از همسرانش در ميان گذاشته، ولي آن همسر راز پيامبر را افشا کرده است.
به صراحت مي فرمايد دو نفر از همسران رسول خدا از حق منحرف شده و عليه رسول خدا همدست شدند . خداوند اعلام مي کند که در قبال آنان، خودش و جبرئيل و صالح مؤمنان پشتيبان پيامبر است . آن دو را به توبه فرا مي خواند . به آن دو و بقيه همسران پيامبر که بر ايشان منت مي گذاشتند و طلبکارانه برخورد مي کردند، مي گويد اگر پيامبر شما را طلاق دهد، خداوند زناني دوشيزه و بيوه که مطيع و تسليم خدا و پيامبر باشند، روزي اش مي کند . در آخر هم براي هشدار به آن دو، دو نفر از همسران پيامبران پيشين يعني نوح و لوط را مثل مي زند که با اين که همسر پيامبر بودند ، ولي همسري پيامبر دردي از آنان دوا نکرد و از جهنميان گرديدند.
در آياتي ديگر باز هم خطاب به همسران رسول خدا مي فرمايد:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيما يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرا وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَريما يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه؛(6)
اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد ،بياييد با هديهاى شما را بهرهمند سازم . شما را به طرز نيكويى رها سازم! اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.» اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است. هر كس از شما براى خدا و پيامبرش خضوع كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت. روزى پرارزشى براى او آماده كردهايم. اى همسران پيامبر! شما هم چون يكى از زنان معمولى نيستيد . اگر تقوا پيشه كنيد ، به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، سخن شايسته بگوييد! در خانههاى خود بمانيد، همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، نماز را برپا داريد، زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد.
بنا بر اين از ديدگاه قرآن زنان پيامبر گر چه به خاطر انتساب به ايشان واجب الاحترامند، اما خودشان به خودي خود انسان هايي هستند که ممکن است خطا و گناهي مرتکب شده باشند . معصوم نيستند . بالاتر از چون و چرا نمي باشند . بيان تاريخ زندگي آن ها منجر به سخن گفتن از خوبي ها و بدي هاي آنان مي شود .
اما پرسش هاي هاي شما:
1. "مگر پيامبر ما، از پيامبران ديگر چه چيز کمتري داشت... که الله به همه پيامبران زناني شايسته داد، ولي بدترين زنان را نصيب پيامبر ما نمود؟!!"
تا آن جا که ما از قرآن سراغ داريم و نمونه اش را در بالا از سوره تحريم يادآوري کرديم ، اين گونه نبوده که همه همسران همه پيامبران، انسان هاي صالح و الگويي بوده باشند. بلکه قرآن به صراحت از همسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط ياد مي کند که به آن دو پيامبر خيانت کردند . خداوند فرمان جهنمي بودن آن دو را صادر کرد. اتفاقا اين يادآوري را به بعضي همسران پيامبر کرده و هشدارشان داده که مانند آن ها نشويد.
2. به دعاي حضرت موسي اشاره کرده ايد و اين که خدا دعاي ايشان را اجابت کرد . زن با حيايي از خانواده اي صالح نصيب او کرد . پرسيده ايد که مگر پيامبر ما محبوب خدا نبود، پس چرا نبايد چنين عطايي به او شود و نتيجه گرفته ايد. پس زنان ايشان از خانواده هاي صالح و با حيا و مومن بوده اند.
از چندين جهت در اشتباه هستيد:
1. همسر حضرت موسي زني مؤمن و با حيا و عفيف بود(7). ولي در آخر عمر و بعد از وفات حضرت موسي، آلت دست منافقان بني اسرائيل شد . در مقابل وصي حضرت موسي قد علم کرد . با او جنگيد . اسباب کشته شدن بسياري از مؤمنان را فراهم آورد و...(8)
2. درست است که همسر موسي در زمان همسر شدن زني مؤمن و پاکدامن بود و از خانواده نبوت بود و....، ولي دليل نمي شود که همه همسران پيامبر شبيه به ايشان باشند. ام حبيبه همسر پيامبر شد در حالي که از خانواده ابوسفيان بود که در آن زمان راس حزب قريش و سردمدار مخالفان رسول خدا بود . ابوسفيان و خانواده اش تا فتح مکه از هيچ اقدامي عليه پيامبر و مسلمانان خودداري نکردند . در فتح مکه به ناچار ايمان ظاهري آوردند.
صفيه همسر ديگر پيامبر از خانواده اي يهودي است که عليه اسلام توطئه کردند . در دشمني با پيامبر تا مرگ پايدار بودند و...
3. وقتي فردي زمان ازدواج ، مؤمن و پاکدامن است و خانواده اش صالح اند، معنايش اين نيست که ايمان و صلاح آنان تا ابد تضمين شده است. بسياري انسان ها تا نزديکي آخر عمر اهل ايمان و عمل صالح اند، ولي در آخر عمر فاسد و ظالم و کافر مي شوند، از جمله بلعم باعور که قرآن در سوره اعراف به او اشاره کرده (9) و عکس آن هم فراوان است.
عايشه زماني با پيامبر ازدواج کرد که خانواده اش و خودش ايمان آورده و در صف ياران رسول خدا بود . تا آخر عمر هم در اين صف بود، البته با ايرادهايي که داشت و آيات فوق هم ناظر به اين ايرادها بود.
4. به بعضي همسران پيامبران اشاره کرده ايد که زنان صالحي بوده اند و حرفي نيست. اما آيا لازمه آن، اين است که همه زنان پيامبر هم مانند آن ها مؤمن و صالح بوده و تا آخر عمر بر ايمان پاي فشرده باشند؟ آيا اگر بعض همسران پيامبر اين گونه بوده باشند و بعض ديگر ايراد هاي اساسي ايماني و رفتاري داشته باشند، اشکال دارد؟ مگر پيامبر با سيزده زن ازدواج نکرد ؟آيا همه آن ها در همه زمينه ها الگو بوده اند و اگر نباشند ايرادي دارد؟
5.نوشته ايد: بر اساس ادعاي شيعه الله به رسول الله زناني که مايه روشني چشم باشند نداد، بلکه زناني را داد که مايه هم و غم ايشان بودند!
کجا شيعه چنين ادعايي دارد؟ ادعاي شيعه اين است که همه زنان رسول خدا مايه روشني چشم ايشان نبودند ، ولي در بين همسران رسول خدا شخصيتي وجود دارد. مانند خديجه که يکي از چهار بانوي برگزيده جهان از اولين تا آخرين است . چه چشم روشني اي از اين بالاتر؟
شخصيتي مانند ام سلمه که به اقرار شيعه و سني از زنان مطيع و مؤمن و عالم به پيامبر بود . حالا اگر شيعه بگويد عايشه و حفصه مصداق آيات سوره تحريم هستند که خدا آنان را عتاب کرده و تهديد نموده و در اين ادعا از خليفه دوم تاييد بگيرد(10)، خلاف کرده است؟
6. نوشته ايد: "ببينيد يکي دو پيامبري که زناني ناشايست داشتند, الله آن زنان را تحمل نکرد و کشت شان! مثل زن نوح و زن لوط ! پس چرا الله به پيامبر ما بي اعتنا بود و به زنانش نازکتر از گل نگفت"
اولا: خدا آن زنان را نکشت . تا آمدن عذاب عمومي، آنان زنده بودند . عذاب عمومي که آمد ، همه کافران و منحرفان از جمله آن زنان به عذاب مردند.
ثانيا :اين که گفتيد:"خدا نازک تر از گل به زنان پيامبر نگفته" نشان از بي اطلاعي شما از قرآن يا تجاهل شماست. آيات فوق را يک بار ديگر مرور کنيد!
پرسشگر محترم !ما شيعيان به حکم قرآن همه همسران پيامبر را "مادر" و "واجب الاحترام" مي دانيم، گر چه به شهادت قرآن و روايات و تاريخ، بعضي از آنان مادران خوبي نبوده اند، ولي خوب نبودن مادر مجوز بي احترامي به او نمي شود. مؤمن بايد مادر را حتي اگر کافر باشد، احترام کند و با او به خوبي رفتار نمايد:
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا؛(11)
هر گاه آن دو، تلاش كنند كه تو چيزى را همتاى من قرار دهى، كه از آن آگاهى ندارى (بلكه مىدانى باطل است)، از ايشان اطاعت مكن، ولى با آن دو، در دنيا به طرز شايستهاى رفتار كن.
گر چه ام المؤمنين عايشه را مادر نامهرباني براي امت مي دانيم ، ولي خود را موظف به حفظ حرمت او دانسته ، کساني را که به ايشان يا هر کدام از ديگر همسران پيامبر بي حرمتي کنند، شايسته مذمت و محکوميت مي شماريم . اميدواريم شما هم در مورد ايشان و ديگر همسران پيامبر منصف باشيد . محبت و تعصب باعث نشود. آنان را در جايگاهي فوق آنچه استحقاق داشتند، قرار دهيد.
پي نوشت ها:
1.تحريم(66)آيه1.
2.همان،آيه3.
3. همان،آيه4.
4. همان،آيه5.
5. همان،آيه10.
6. احزاب(33)آيه28-33.
7. قصص(28) آيات23-29.
8.امالي صدوق،ص192 و کمال الدين، 153.
9. اعراف(7)آيه 175.
10.تفسير ابن کثير ،ج8،ص184 و تفاسير و کتب حديث اهل سنت ذيل آيات سوره تحريم.
11. لقمان(31)آيه15.