سلام1 خداوند در قرآن میفرماید"یهدی من الیشاء ویضل من یشاء"یا" یغفرمن الیشاء ویعذب من یشاء" من منظور این ها رامتوجه نمیشوم پس اختیار چیست؟یعنی اگر کسی گنه کار شده یعنی این که خداوند خواسته و...؟ اگر ما میخواهیم خوب باشیم وخداوند نخواهد چه میشود؟( ویضل من یشاء)
2من مفهوم "تقدیر" را متوجه نمیشوم بازهم اختیار چه میشود ؟اگر همه چیز در کتاب محفوظ نوشته شده پس ما چه کاره ایم؟ لطفا کاملا توضیح دهید

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
در اين جا چون سخن از هدايت و ضلالت شده ، در نظر سطحي اين گونه برداشت مي شود که اسباب هدايت و ضلالت به دست خداي متعال است . اوست که طبق تشخيص خود ، هر که را بخواهد ، در مسير هدايت و يا ضلالت قرار مي دهد، در نتيجه ديگر تکليف انسان ها معنايي ندارد، اما در واقع چنين نيست ؛ در واقع رمز كار در تبيين درست حقيقت هدايات و ضلالت و اقسام آن است .
بايد دانست كه هدايت و گمراه كردن الهي بر دو قسم است:
1. ابتدايي.
2. جزايي (پاداشي و كيفري).
هدايت ابتدايي از اوصاف حضرت حق مي‏باشد، امري عمومي و همگاني است و شامل همه بندگان مي شود؛ همان طور كه خداوند مي‏فرمايد:
"ما راه را به او (انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!"(1) خدا راه راست و مسير صحيح را به انسان نشان مي‏دهد و به اصطلاح "ارائه طريق" مي‏كند. بر اين اساس وقتي خداوند از روي لطف و مهرباني خود درمقام هدايت همه است ، اضلال ابتدايي (گمراه كردن بي دليل بندگان) نمي‏تواند در حق او صحيح باشد.
منظور از گمراه كردن ابتدايي آن است كه خدا با وضع قوانين بد و باطل و عدم بيان حقيقت و رها كردن آدمي به حال خود، زمينه گمراهي انسان در طول حياتش را فراهم کند. بر اين اساس مي توان دريافت كه يقينا اضلال ابتدايي از جانب خداوند وجود ندارد . خدا انسان را در مسير سعادت راهنمايي كرده و راه خوشبختي و كمال را به او نشان داده و مي دهد(هدايت ابتدايي) .
اما قسم دوم از هدايت و ضلالت هدايت جزايي (پاداشي و كيفري) است. هدايت پاداشي آن است كه بنده بعد از هدايت ابتدايي كه از خداوند دريافت كرد، با حسن اختيار، حق را پذيرفته و به آن عمل كرده و ضمن ايمان به خدا، در مسير بندگي قدم بردارد. در مورد اين شخص خدا هدايتي ويژه با نام "هدايت پاداشي" دارد كه به معناي رساندن به هدف و مقصد نهايي مي‏باشد.
پس در حقيقت بنده با ايمان خود زمينه اين نوع هدايت را با اعمال صالح فراهم مي‏سازد. با اين توضيح منافاتي بين اين نحوه از هدايت الهي و اختيار انسان يافت نمي‏شود. خدا مي‏فرمايد: "كسي كه اهل تقوا و پرهيزگاري باشد و جزاي نيك (الهي) را تصديق كند، ما او را در مسير آساني قرار مي‏دهيم".(2)
در مقابل اضلال كيفري آن است كه انسان بعد از هدايت ابتدايي الهي و فرستادن كتب آسماني و پيامبران و امامان، باز كفر ورزيده و در راه الهي قدم برندارد و به حق رهنمون نشود. در اين صورت با اضلال كيفري الهي از اين شخص سلب توفيق شده و رحمت خاص الهي كه ويژه صالحان است، از او منع مي‏شود و اين دقيقاً معناي "يضلّ من يشاء" مي‏باشد. خدا مي‏فرمايد: "اما آن كس كه بخل ورزد و بي نيازي طلبد و پاداش (نيك) الهي را انكار كند، به زودي او را در مسير دشواري قرار مي‏دهيم". (3)
در حقيقت اين اشخاص با اختيار خود زمينه شقاوت و دوري از عنايت هاي ويژه براي هدايت و رسيدن به مطلوب را براي خود فراهم ساخته‏اند. (4)
در آيات زير دقت کنيد :
"في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا(5)در دل هاي شان مرضى است و خدا بر مرض شان افزود" .
"يضل به کثيرا و يهدي به کثيرا و ما يضل به الا الفاسقين(6)[خدا] بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را با آن راهنمايى مى‏كند [ولى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏كند" .
"کذالک يضل الله من هو مسرف مرتاب(7)اين گونه خدا هر كه را افراط گر شكاك است، بى راه مى‏گذارد" .
"يضل الله الکافرين(8) ؛ خدا كافران را بى‏راه مى‏گذارد ".
"فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم(9)؛پس چون [از حق] برگشتند ، خدا دل هايشان را برگردانيد و خدا مردم نافرمان را هدايت نمى‏كند " .
در همه آيات فوق اول گمراهي اختياري خود کافران ذکر شده، بعد گمراهي کيفري خداوند يادآوري گرديده . در مورد هدايت نيز همين گونه است . اول هدايت اختياري خود افراد و بعد هدايت پاداشي خداوند ، دقت کنيد:
"يزيد الله الذين اهتدوا هدي(10)؛ خداوند كسانى را كه هدايت‏يافته‏اند، بر هدايت شان مى‏افزايد" .
"و من يؤمن بالله يهد قلبه(11) ؛ كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد" .
"يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله يؤتکم کفلين من رحمته و يجعل لکم نورا تمشون به؛(12)اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت‏ خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد" .
"يثبت الله الذين امنوا بالقول الثابت(13)؛خدا كسانى را كه ايمان آورده‏اند در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‏گرداند" .
بنا بر اين خدا خواسته همه انسان ها به اختيار خود ايمان بياورند و همه را به راه ايمان هدايت کرده است . آنان که راه گمراهي پيش بگيرند ، عنايات خود را از آنان دريغ مي دارد . آنان به کفر بيش تر فرو مي روند . گمراه کردن، دريغ داشتن هدايت پاداشي و گمراه کردن کيفري و نتيجه سرپيچي از فرمان خداست، اما آنان که به دعوت خدا لبيک بگويند، به عنايات خدا نايل شده و بر ايمان شان افزوده گرديده و هدايت پاداشي دريافت خواهند داشت.
بعضي از مفسران در توضيح اين موضوع گفته‏اند: هميشه اعمال و كردار انسان، نتايج و ثمرات و بازتات خاصي دارد، از جمله اين كه اگر عمل نيك باشد، نتيجه آن، روشن بيني و توفيق و هدايت بيش تر به سوي خدا و انجام اعمال بهتر است. اگر دنبال زشتي‏ها برود، تاريكي و تيرگي قلبش افزون مي‏گردد و به سوي گناه بيش تر سوق داده مي‏شود و گاه به سرحد انكار خدا مي‏رسد ؛ بنابراين انتخاب راه خوب يا بد، از اول در اختيار ما است.
هدايت الهي قراردادن راه سعادت و خوشبختي و كمال در مسير كساني است كه به دنبال هدايت‏اند . ضلالت، بستن زمينه توفيقات و منع از هدايت هاي خاص و همچنين جلوگيري نكردن از راه گمراهي و باز بودن آن از طرف خداوند، براي كساني كه به دنبال ضلالت‏اند . چون هر چه در ملك الهي جريان دارد، به اراده خداوند است، پس ضلالت و هدايت كساني كه راه هدايت و ضلالت را انتخاب نموده‏اند، به اراده خداوند تحقق مي‏يابد.

پي‏نوشت‏ها:
1. انسان(76) آيه 3.
2. ليل، (92) 5 و 7.
3.همان، 8 و 10.
4. آيه الله جواي آملي، تفسير تسنيم ، ج‏2، ص 520.
5. بقره(2)،آيه 10.
6.همان،آيه26.
7. غافر(40)،آيه34.
8. همان،آيه 74.
9. صف(61)،آيه 5.
10. مريم(19)،آيه76.
11. تغابن(64)،آيه11.
12. حديد(57)،آيه28.
13. ابراهيم(14)،آيه 27.