سلام ، حکم ختنه ی زنان در مذاهب مختلف اسلام خصوصا تشیع چیست ؟ و این که در ختنه ( چه زن چه مرد ) چرا با خلقت خداوند مخالفت می شود ؟ به عبارت دیگر اگر آن قسمت بدن زائد بود خداوند خودش آن را خلق نمی کرد . چه این که شیطان هم وقتی طرد شد قسم خورد که خلقت خدا را تغییر خواهد داد .
پرسش: ختنه در اسلام ؟ شرح :
حکم ختنه زنان در مذاهب مختلف اسلام خصوصا تشيع چيست ؟
پاسخ:
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
طبق مذهب شيعه ختنه كردن زنان واجب نيست، ولي جايز مي باشد، نزد علماي اهل سنت نيز مشهور عدم وجوب است . ابن قدامه در کتاب مغني تصريح کرده که قول علما ، عدم وجوب است. در حال حاضر در محيط اسلامي به اين امر عمل نمي شود. زيرا به اتفاق علماي شيعه جزء واجبات نيست. لزومي ندارد اقدام به چنين کاري کنند.(1)
پي نوشت :
1. آيه الله مکارم شيرازي، استفتاءات جديد، ج 2، سؤال 1103.
پرسش:
در ختنه ( چه زن چه مرد ) چرا با خلقت خداوند مخالفت مي شود ؟ اگر آن قسمت بدن زائد بود خداوند خودش آن را خلق نمي کرد . چه اين که شيطان هم وقتي طرد شد قسم خورد که خلقت خدا را تغيير خواهد داد .
پاسخ:
اولا ختنه مخالفت با خلقت خداوند نيست. بلکه عمل به دستور خدا و سنت پيامبر اوست که در آموزههاي ديني بر آن تاکيد فراوان شده است. (1)
ثانيا بسياري از چيزهاي ديگر نظير مويهاي زير شکم و زير بغل و يا ناخن هاي دست و پا در بدن است . خدا آن ها را در بدن انسان قرار داده ولي براي حفظ نظافت آن ها را بايد کوتاه نمود و يا تراشيد . اين هرگز مخالفت با خلقت تلقي نمي شود. بلکه شرعا و عقلا توصيه شده است. ختنه نيز از همين باب است . به لحاظ بهداشتي مفيد و از نظر شرعي تاکيد شده ، ختنه در پسرها براي جلوگيري از عفونتهاي مجاري ادرار از نظر علمي و پزشکي تاييد شده و از نظر شرعي لازم شمرده شده است . در زنها در روايات آمده که باعث زيبايي آنان ميگردد. (2)
شيطان سوگند خورد که خلقت خدا را درباره انسانها تغيير ميدهد و در قرآن کريم اين مطلب نقل شده (3) ربطي به ختنه و امثال آن ندارد. بلکه آن ماجراي معناي ديگر دارد. از اين رو گفته شده: اين که شيطان سوگند خورده خلقت خدا را تغيير ميدهد، اشاره به آن است که خداوند در نهاد آدمي توحيد و يکتاپرستي و هر گونه صفت و پسنديدهاي را قرار داده است، ولي وسوسههاي شيطاني انسان را از اين مسير صحيح منحرف مي سازد و به بيراهه ميکشاند.(4)
پينوشتها:
1. حليه المتقين، ص 127، نشر عصر جوان، قم 1384 ش .
2. همان، ص 128.
3. نساء (4) آيه 119.
4. تفسير نمونه، ج 4، ص 135، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران بيتا .