يك تعريف جامع ازوحي ارائه دهيد
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
وحي داراي دو معنا است :
يکي به معناي عام که شامل پيامبران، اوليا و موجودات ديگر ميشود. مانند وحي بر مادر موسي، حضرت مريم، و وحي بر آسمان و زمين که در آيات قرآن بيان شده است.
وحي در اين موارد، هدايتي است خاص که پنهان از ديگران است. اين معنا از وحي شامل امامان نيز ميشود.
اما معناي خاص از وحي تنها در مورد پيامبران الهي است . در اين معنا بر امامان نيز وحي نميشود . ظاهراً مقصود از سوال نيز همين معنا است.
اين صورت از وحي، اختصاص به پيامبران دارد، زيرا آن ها داراي شريعت و آئين هستند. خداوند برنامه زندگي انسانها را در قالب يک شريعت و آئين جديد بر پيامبران وحي مينمود . آن ها برانسانها ابلاغ ميکردند.
بنابراين وحي اختصاصي پيامبران، برنامه خاص زندگي انسانها است . چيزي که لفظ و معناي آن کلام خدا است، اما الهام، حقايق و علوم و دانش هايي است که به صورت مستقيم يا غير مستقيم از طرف خداوند بر قلب انسان کامل مانند امام معصوم نازل ميشود . اين حقايق لزوماً به صورت الفاظ و کلمات نيست، آن گونه که در وحي بوده است.
اين الهام نظير الهامي است که به حضرت خضر و ذوالقرنين و حضرت مريم و مادر موسي(ع) شده است (1) . بعضاً در قرآن کريم، تعبير به وحي گرديده که البته منظور از آن، وحي نبوت نيست. الهامات غيبي همان گونه که براي امام معصوم و برخي انسانهاي ديگر هست، براي پيامبر نيز وجود دارد، اما الهام غير از آن وحي خاص است.
امام رضا(ع) ميفرمايند: فرق ميان پيامبر و رسول و امام در اين است که رسول فرشته وحي را ميبيند . صدايش را ميشنود . وحي بر او نازل ميشود، گاه در خواب ميبيند. چنان که حضرت ابراهيم ديد . پيامبر سخن فرشته را ميشنود . گاه باشد که خود فرشته را ببيند، نه اين که تنها صدا را بشنود . امام کسي است که فرشته را نميبيند. اما سخن او را ميشنود. (2)
البته بنا بر برخي تفاسير، شنيدن معصوم عقلي است به اين معني که امام سخن فرشته اي را با گوشش نميشنود، بلکه مقصود از شنيدن آن است که باطن امام، تعاليم و الهامهاي الهي را فرا ميگيرد و ميپذيرد.(3)
حضرت رضا(ع) در ضمن حديث مفصلي درباره امامت فرمود: هنگامي که خداي متعال کسي را به عنوان امام براي مردم برمي گزيند، به او سعه صدر، عطا ميکند . چشمههاي حکمت را در دلش قرار ميدهد . علم را به وي الهام ميکند تا براي جواب از هيچ سؤالي در نماند . در تشخيص حق سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تأييد و توفيق و حمايت الهي بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود.(4)
در قرآن کريم خدا سخن گفتن خدا با بشر را به سه نوع و سه روش بيان مي کند :
« وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ ؛ (5)
خدا با بشر سخن نمي گويد. مگر به سه طريق: به طريق وحي يا به واسطه حجابي و يا به اين صورت که رسولي بفرستد. پس فرشته به اذن خدا هر آنچه خدا مي خواهد، به پيامبر وحي کند .
پس را ه وحي سه راه است :
1- وحي « به معناي رساندن سريع و مخفيانه پيام به ديگري».
2- به وسيله حجابي و از ماوراي حجابي( مثل سخن گفتن خدا با حضرت موسي) از طريق درختي در وادي ايمن :«فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين ».(6)
3- به وسيله فرشته اي . « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنين ».(7)
بنا بر آنچه ذكر شد پس وحي، دو اصطلاح دارد :
1- هر گونه سخني که خدا با انسان دارد که همان سه قسمي است که گذشت .
2- سخن اشاره اي و سريع و پنهاني بدون واسطه که يک قسم از اقسام وحي به اصطلاح اول است .
پينوشتها:
1. کهف (18) آيات 65 - 98؛ آل عمران (3) آيه 42؛ مريم (19) آيات 17 - 21؛ طه (20) آيه 38 و قصص (28) آيه 7.
2. اصول کافي، حديث 435.
3. صدرالمتألهين، شرح اصول کافي، کتاب حجت، باب 3، حديث اول.
4. اصول کافي، ج 1، ص 198 - 203.
5. شوري(42) آيه 51.
6. قصص(28) آيه 30.
7. بقره(2) آيه 97.