آیا خدا با همه ی بشر که قرار بوده در طی تاریخ به دنیا بیایندصحبت کرده یا گروه خاصی؟یعنی ما قبل از به دنیا آمدن وجود داشته ایم؟آیا در عالم ذر بودیم؟ یعنی فرزندان بشر که هنوز به دنیا نیامده اند در آنجایند؟مثل پرونده های بایگانی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
آيه ياد شده مربوط به عالم ذر است و درباره آن دين پژوهان نظرها، تحليلهاي بسياري دارند که تفصيل آن را در منبع ذيل جويا شويد. (1)
در اين جا به دو ديدگاه تفسيري درباره آن آيه اشاره ميشود:
1- برخي بر آناند هنگامي که آدم آفريده شد، فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتي بيرون آمدند (و طبق برخي روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آن ها داراي عقل و شعور کافي براي شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آن ها خطاب شد: «الست بربکم؛ آيا پروردگار شما نيستم؟ به ربويت الهي اقرار کردند.
سپس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) بازگشتند . به همين جهت اين عالم را عالم ذر و اين پيمان را «پيمان الست» مينامند. طبق اين تفسير پيمان مزبور يک پيمان تشريعي و قرار داد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.
2- برخي ديگر معتقدند منظور از عالم ذر و پيمان، همان عالم استعداد و پيمان فطرت و تکوين و آفرينش است، به اين ترتيب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتي بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آن ها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهي به صورت يک حس درون ذاتي به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به يک حقيقت خود آگاه.
بنابراين همه افراد بشر داراي روح توحيدند . سوالي که خداوند از آن ها کرده ،به زبان تکوين و آفرينش است . پاسخي که آن ها دادهاند نيز به همين زبان است. (2) گر چه ممکن است بر هر کدام از اين دو رويکرد تفسيري نقدهاي مطرح باشد. (3) ولي فارغ از آن از مجموع اين دو رويکرد اين نکته به دست ميآيد که همه آدميان از آغاز تا انجام مخاطب خداوند بوده، بر اساس فطرت و استعداد و يا به صورتي که در ديدگاه اول مطرح شده، با خداوند پيمان بستهاند که به توحيد ملتزم باشند.
پينوشتها:
1. محمد حسن قدر دان قرا ملکي، کلام فلسفي (تحليل عقلاني از آموزه ديني) ص 74 تا ص 95 نشر وثوق، قم، 1383 ش .
2. تفسير نمونه، ج 7 ص 5- 6، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران بيتا .
3. همان ،ص 7- 8.