سلام
سوالی داشتم درمورد سادات
میدونم که احترام سادات بر ما واجبه
الف=آیا هر سیدی امام زاده است؟
ب=آیا افراد ساداتی حلا به هر دلیلی حقی را از کسی ضایل نمودند تا چه حد مستحق احترام هستند ؟ و به صرف سید بودن باید همیشه و در همه حال به آنها احترام گذاشت
ج=نادیده گرفتن احترام سید در چه صورتی ایرادی ندارد؟
د=با توجه به گفته قرآن که فتنه از قتل بالاتر است آیا احترام به اینگونه افراد که فتنه به پا کرده اند لازم است؟(موسوی)
ه= من در گاهی موارد توهین هایی به (موسوی ) نموده ام البته از روی اینکه این همه اختلاف و فساد و متزلزل کردن ریشه اسلام دست زده است تکلیف من چیست؟
با تشکر

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
ظاهراً سؤال تان سياسي است و اين مرکز به اين گونه سؤالات جواب گو نمي باشد. اما در مورد احترام سادات لازم است بدانيد که:
سيادت عنوانى است اعتبارى، نه تكوينى و عنوانى است براى مردان و زنانى كه در طول نسب خويش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ دوم رسول خدا) مى‏رسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف يا فرزندان او برسد، سيد محسوب مى‏شود.
اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بنى هاشم مى‏گويند. برخى از اينان به عموهاى پيامبر مثل ابوطالب ، عباس و حمزه مى‏رسند. بنابراين فرزندان عباس عموى پيامبر كه اصطلاحاً به آنان بنى عباس مى‏گويند، سيد محسوب مى‏شوند. فرزندان ابوطالب به نام‏هاى طالب و عقيل و جعفر طيار و على(ع) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سيدند. پيامبر اسلام از جهت پسرانش (طيب و طاهر و قاسم و ابراهيم) چون در كودكى از دنيا رفتند، نسلى ندارد و فقط از طريق حضرت فاطمه زهرا(س) نسلش ادامه پيدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا به نام‏هاى حسن و حسين و زينب و ام كلثوم از طريق پدرشان على(ع) سيد بودند.
تمامى ائمه معصومين و فرزندان شان از طريق على(ع) به هاشم مى‏رسند و سيد هستند.
بنابراين سيادت تنها انتساب به پيامبر نيست، بلكه از جهت انتساب به طالب و على و عقيل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهاى پيامبر نيز سيادت حاصل شده و حضرت على(ع) سيد بوده است و فرزندان او نيز سيد هستند.
گاهي انتساب به شخصيت‏هاي الهي مسئوليت را بيش تر مي كند.شايد انجام برخي اعمال از انسان‏هايي كه به شخصيت‏هاي الهي منسوب نيستند، لغزش به حساب نيايد يا كمتر به حساب مي آيد، حال آن كه انجام آن از انسان‏هايي كه به بزرگان دين منتسب هستند، لغزش محسوب گردد، مانند انجام برخي رفتارها از همسران پيامبر. خداوند خطاب به همسران پيامبر فرمود: "هر كدام از شما گناه آشكاري انجام دهيد، عذاب‏تان دو چندان خواهد شد".(1)
پس سادات احترام دارند. اما لزوم احترام گذاردن بر آن ها دليل بر رتبه و مقام معنوي آن ها نيست.
نسبت به مسئولاني که در پست‏هاى حسّاس اجتماعي مي خواهند قرار بگيرند ، چنانچه نقطه ضعف‏هايى پنهانى در آن ها وجود داشته باشد كه در سرنوشت جامعه مؤثر است، افشا كردن آن ها گرچه در حدّ ذات مشمول عنوان غيبت است، ولى به خاطر اهميت حفظ نظام جامعه اسلامى گفتن همان عيب اشكالى ندارد، بلكه گاهي گفتن آن واجب مى‏شود .
اگر چنين عيب و نقصي در امور اجتماعي وارد نشود و مجوز ديگري هم براي غيبت نباشد، گفتن عيب ديگران حرام و از گناهان کبيره مي باشد.(2)
در مورد اهانت، اسلام حتي اجازه نداده است به غير مسلمانان توهين و فحش داده شود. در آيه 108 سوره انعام مي خوانيم: شما مومنان آناني که غير خدا را مي خوانند دشنام ندهيد، مبادا‌ آنان از روي دشمني و ناداني خدا را دشنام دهد» . رفتار ما بايد نسبت به مخالفان ولايت فقيه مبتني بر اخلاق اسلامي و دور از هر گونه توهين و اهانت باشد.
انسان اگر عليه شخصي غيبت كند، يا نسبت بدي بدهد كه در او وجود نداشته باشد و وي را متهم كند، لازم است از خدا در مورد گناهي كه انجام داده، استغفار و توبه كند.
امام خميني(ره) در مورد توبه از غيبت مي گويد: "جلب رضايت فرد غيب شده لازم نيست، ولي بايد توبه كند".(3) بسياري از فقها فرموده اند: "اگر انسان غيبت مسلماني را بكند، احتياط مستحب آن است كه اگر مفسده اي پيدا نشود، از او خواهش كند وي را حلال نمايد و چنانچه ممكن نباشد، براي او از خدا طلب آمرزش كند".(4)
پي نوشت‏ها:
1. احزاب (33) آيه 30.
2. گناهان كبيره، ج 2، ص 277 - 288 .
3. امام خميني، استفتائات، ج 2، ص 620.
4. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 692.