سلام لطفا دلايل منحرف بودن فرقه صوفيه در اصول واعتقادات را خلاصه بنويسيد؟

پاسخ:
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
براي اين که يک انديشه و مکتبي را قبول و يا رد کرده و با آن مقابله کنيم، ابتدا بايد حقيقت آن انديشه و مکتب را خوب بفهميم . در مرحله بعد به نقادي عقل گذارده و اين که آيا با ضروريات علمي و عقلي منافات دارد يا خير . در مرحله سوم شخص صاحب مکتب و دين بايد ملاحظه کند که اين انديشه و مکتب آيا با حقايق قطعي دينش همخواني و سازگاري دارد يا خير؟
بررسي مکتب تصوف هم از اين قاعده مستثني نيست. بايد در مرحله اول تعريفي از اين مکتب ارائه کنيم. درباره طريقه تصوف که تقريباً از قرن دوم به صورت يک مسلک معيني درآمده و تا قرن هفتم رو به تکامل بوده و قرن هاي 7 و 8 اوج اين مکتب است و از قرن نُه تاکنون رو به نزول و انحطاط داشته ، اگر نگوييم که تعريفش غيرممکن است، بايد اعتراف کرد که بسيار مشکل است.
ابومنصور بغدادي حدود 1000 تعريف درباره تصوف جمع آوري کرده، (1) علت اين است که در تصوف در طول تاريخ دگرگوني هاي بسيار زيادي حاصل شده ، تصوف در اسلام از زهد ابتدائي شروع مي شود تا اوج عرفان که امروزه بعضي عرفان را تکامل يافته تصوف مي دانند. علاوه بر اينکه در هر دوره در تصوف فرقه هاي گوناگون که حتي گاه در مقابل هم بودند، پيدا شده اند که همين مکاتب متعدد گاه متضاد ،نشان مي دهد که تصوف واقعاً داراي چهارچوب منظم و قابل تعريف نيست . رد يا قبول کردنش به نحو مطلق درست نيست. بايد آرا و عقايد فرقه خاصي از صوفيه را که با آن مواجه هستيم ،مورد شناخت قرار دهيم تا بتوانيم به صورت مستدل قبول يا رد کنيم و حديث امامان در مذمت آنان ، بيش تر ناظر به فرقه هاي انحرافي و خلاف شريعت آنان است.
با تأمل و کنجکاوي در آثار و نوشته هاي صوفيه به دو نوع مطلب بر مي خوريم:
1. مطالب ساده و در خور مطالعه و احياناً سودمند که از مذاهب و اديان و انديشه هاي مختلف چه از اسلام، مسيحيت، بودا، زردشت و افلاطون و ديگران گرفته اند.
2. مطالبي نادرست و نابخردانه و خرافات آشکار و مطالب ضد دين و عقل و ادعاهاي عجيب و غريب که گاه به خواب پريشان بيش تر شباهت دارد ،مانند معراج نامه بايزيد بسطامي، شطحيات حلاج، برخي دعاوي ابن عربي و کرامات شيخ احمد جامي که بسياري از اين مفاهيم در صورتي که به ظاهر آن اخذ کنيم، با قرآن و حديث و عقل در تضاد هستند.
با اين چند سطر جواب نمي توان فرقه ها و عقايد و آداب و رسوم متصوفه را بيان کرد. براي اين که به صورت کامل پي به حقيقت اين فرقه ببريد، به منابعي مانند تاريخ تصوف در اسلام تأليف دکتر قاسم غني؛ کتاب جلوه حق ، تأليف آيت الله مکارم شيرازي، کتاب تلبيس ابليس عبدالرحمن جوزي و ريشه هاي عرفان در قرآن، نوشته داريوش احمدي و يا منايع ديگر مراجعه فرمائيد.
با اين حال به صورت مختصر بعضي کليات که تقريباً مورد قبول فرق گوناگون تصوف است ، ذکر مي کنيم و قضاوت را به شما وا مي گذاريم.
الف: التقاطي بودن اين مکتب
يکي از ويژگي هاي اين فرقه که همه محققين به آن اعتراف کرده اند، التقاطي بودن اين مکتب است. بدين معنا که مباني خود را از اديان و مذاهب و انديشه هاي گوناگون مانند اسلام، مسيحيت، هندو، بودا، زردشت گرفته ، از مزج اين ها تصوف ايجاد شده ، التقاطي بودن باعث ايجاد تضادهاي درون اين مکتب شده،(2)
اين که بعضي دعاوي آن ها با عقل و بعضي با دين و بعضي با هر دو در تضاد باشد ، به مواردي اشاره مي کنيم.
مخالفت با دانش و علم و مدرسه وچنا نکه جنيد بغدادي که از بزرگ ترين مشايخ تصوف است مي گويد: «خواندن و نوشتن سبب پراکندگي انديشه صوفي مي شود،» (3) شيخ عطار در حالات بشر حافي که از عرفاي بزرگ است ،نقل مي کند که هفت صندوق از کتب حديث داشت که همه را زير خاک پنهان کرد، (4) .به گونه اي تعليم و تعلم بين آنان زشت بود که به دست گرفتن قلم را ننگ مي دانستند، (5).
ب: شکستن حريم احکام دين:
در زمينه هاي گوناگون احکام صريح و قطعي اسلام را زير پا مي نهند مانند ترک نماز، رقص و سماع، ترک ازدواج، رياضت کشي هاي سخت عزلت و گوشه نشيني، ايجاد خانقاه، خرقه پوشي، خرد کردن شخصيت خود . در کتاب اسرار التوحيد در حالات ابو سعيد ابوالخير که از بزرگان صوفيه است ،نوشته شده :روزي بعد از دعوت به مهماني سماع کردند و شيخ ما را حالتي پديد آمد... مؤذن بانگ نماز ظهر گفت و شيخ همچنان در حال بود و جمع در وجد و رقص بودند. امام محمد قايني (ميزبان) گفت: وقت نماز است. شيخ گفت :ما در نمازيم و همچنان در رقص بود. امام ايشان را بگذاشت و در نماز شد.
در رياضت کشي هاي ايشان درباره ابوبکر شبلي از بزرگان صوفيه نقل شده : سال هاي دراز نمک در چشم کشيدي تا در خواب نشود و گويند که هفت من نمک در چشم کرده بود، (6) داستان معروف لُص (دزد) حمام که غزالي از يکي از شيوخ به نام ابن کزيني نقل مي کند که:
زماني وارد يکي از مناطق شدم و در آن جا حسن سابقه اي پيدا کردم. براي نجات از اين حسن شهرت روزي به گرمابه اي رفتم و لباس گرانبهائي را دزديده، از گرمابه خارج شدم .مردم دويدند. مرا گرفته جامعه هاي گرانبها از من برکندند. پس از اين واقعه در ميان مردم به دزد حمام مشهور شدم و به اين وسيله نفس من راحت شد!
غزالي هم اين عمل را تأييد کرده که باعث تعجب دانشمند بزرگي مانند ابن جوري شده که مي گويد: آيا هيچ راهي صحيح براي اصلاح قلب نبود که به اين گونه امور بپردازند ؟ آيا رواست که مسلمان بر خود نام دزد نهد؟ اين نهايت شکستن حريم احکام دين است.
حکم اين گروه از نظر دين:کتاب هايي در اين زمينه نوشته شده و به جمع آوري رواياتي که درباره صوفيه وارد شده پرداخته اند که از همه مهم تر دو کتاب است: حديقه الشيعه محقق اردبيلي و الاثني عشريه شيخ حر عاملي که هر دو از دانشمندان بسيار معروف شيعه هستند. براي نمونه فقط به يک حديث معتبر و صحيح که در هر دو کتاب ذکر شده بسنده مي کنيم.
بزنطي و اسماعيل ابن بزيع از امام رضا(ع) نقل مي کنند: «من ذکر عنده الصوفيه و لم ينکرهم بلسانه و قلبه فليس منا و من انکرهم فکانما جاهد الکفار بين يدي رسول الله(ص)؛ هر کس نزد او از صوفيه ذکري بشود و به زبان و دل ايشان را انکار ننمايد ، از ما نيست .هر کسي صوفيه را انکار کرد ،مانند کسي است که در راه خدا و در حضور رسول خدا(ص) جهاد کرده باشد.» (7)
به خاطر اين روايات و بعضي دعاوي بزرگان اين گروه و فتاواي خاص آن ها معمولاً علما و فقهاي شيعه با اين فرقه مخالفت کرده و به ابطال عقايد آنان پرداخته و در رد عقايد آنان کتاب نوشته اند مانند آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله شيخ حر عاملي و محقق اردبيلي و ... که بعضي از ادعاهاي بزرگان اين گروه را براي نمونه ذکر مي کنيم:
درباره با يزيد بسطامي که در ميان صوفيه مقام فوق العاده اي دارد ،به طوري که او را سلطان العارفين ملقب کرده اند، نقل شده: روزي مردي پيش او آمد. به يزيد گفت: کجا مي روي؟ گفت: به حج خانه خدا ،گفت: چه داري؟ گفت: دويست درهم. گفت: آن را به من بده که صاحب عيالم و هفت بار دور من بگرد و باز گرد که حج تو همين است!
علت اين که امام صادق ( ع) در آن روايت آنان را دشمن دانسته ،همان انحرافاتي است که به آن ها اشاره شد. برخي از صوفيه با آن انحراف ها وبدعت هايي که دارند ،خود را منتسب به امامان يا برخي از صحابه خاص آنان مي دانند .

پي نوشت:
1.تاريخ تصوف، دکتر مهدي زاده، ص 4.
2.جلوه حق، آيت الله مکارم شيرازي، ص 24.
3.آثار ادبي صوفيه، دکتر قاسم غني، ص 506.
4.تذکره الاولياء، جلد 11، ص 108.
5.نقد العلم و العلماء، ص 317.
6.تذکره الاولياء، شيخ قربه الدين عطار، جلد 2، ص 164.
7.الاثني عشريه، شيخ حر عاملي، ص 32 و حديقه الشيعه، محقق اردبيلي، ص 563.