با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز
از نظر قرآن كريم، دين خدا از آدم تا خاتم يكى است . اختلاف در دين وجود ندارد . چند دين نداريم که دنبال ويژگي هاي دين مطلوب بگرديد. در آيات قرآن كلمه دين به صورت مفرد آمده ، نه جمع . همه پيامبران به يك مكتب دعوت مى‏كردند. اصول مكتب انبيا كه دين ناميده مى‏شود، يكى بوده است. همه شكل‏هاى متفاوت و اندام‏هاى مختلف، يك حقيقت و به سوى يك هدف و مقصود بوده است . زيرا تمام دين‏هاى آسمانى از طرف خداوند نازل شده اند. بنابراين تفاوت پيامبران در دين نبوده ، بلكه در شريعت بوده است. يعني در اصول با هم اختلاف نداشتند ، بلكه تفاوت در فروع و احكام بود.
در عين حال اعتقاد به ديني مطلوب است که مجموعه اي کامل از اعتقادات و باورها و احكام و قوانين الهى باشد. اين مجموعه بايد ويژگي هاي ذيل را دارا باشد:
1- جامعيت:
جامعيت بدان معناکه در آن دين همه قوانين و مقرّرات مورد نياز انسان‏ها پيش بيني شده باشد. در آيات قرآن (1) و روايات(2) متعدّدي به اين ويژگي (جامعيت) اشاره شده است .
2- هماهنگي با مقتضيات زمان:
يکي از ويژگي‏هاي بسيار مهم دين همسويي آن با شرايط زمان است؛ يعني قوانين آن علاوه بر جامعيت به گونه‏اي تشريع شده که پاسخگوي نيازهاي انسان‏ها در همه زمان‏ها است؛ يعني بعد از گذشت چندين قرن بالنده و پويا ظاهر شده و در مقام پاسخ گويي نيازهاي مردم اظهار عجز نکند.
3- آميختگي دنيا و آخرت:
يکي از ويژگي هاي مهم دين برتردر آميختگي دنيا و آخرت ظهور پيدا مي کند. يعني نه با اصل دنيا و مواهب آن مبارزه کند و نه رهبانيت را پذيرفته باشد. چنين ديني در حقيقت دنيا را پل ارتباطي آخرت دانسته . اين در حالي است که برخي از اديان دنيا گريزي را مطرح کرده‏اند، چنان که برخي ديگر آخرت گريزي را مطرح کرده‏اند.
4- جهان شمولي:
يعني علاوه بر جامعيت و همسويي با شرايط زمان، جهان شمول باشد.
جهان شمولي بدان معنا است که آيين مذکور اختصاص به مردم و سرزمين خاصي نداشته باشد، بلکه ديني همگاني باشد. اين در حالي است که برخي از اديان هر کدام به امت و قومي اختصاص داشته‏اند.
دوست عزيز! با کمترين تامل و توجه قطعا به يک نکته مهم پي خواهيد برد که تمام اين ويژگي ها در دين اسلام جمع شده، يعني در اسلام همه قوانين و مقرّرات مورد نياز انسان‏ها پيش بيني شده است . نيز پاسخگوي نيازهاي انسان‏ها در طول تاريخ مي‌باشد، به خلاف ساير اديان که فقط پاسخگوي نيازهاي زمان خود بودند، نيز با شرايط زمان همسو است. همسويي اسلام با شرايط زمان بدان معنا نيست که قوانين اسلام با شرايط زماني تغيير يابد، بلکه معنايش اين است که هرگاه احتياجات و حوادث و مقتضيات زمان به اسلام عرضه مي‌شود، پاسخگو است. همچنين دين اسلام در آميختگي دنيا و آخرت ظهوري کامل دارد . دين دنيا را پل ارتباطي آخرت مي داند. از اين رو نخست تعريف دقيق از دنيا ارائه داده ،به زندگي انسان‏ها سمت و سو داده، همگان را به فعاليت در دنيا فرا خوانده است. از سوي ديگر اسلام مردم را به آخرت گرايي فراخوانده و از دنيا گرايي بر حذر داشته است
شهيد مطهري در اين خصوص مي‌نويسد: «در جامعه‏هاي کهن هميشه يکي دو چيز وجود داشت: يا آخرت‌گرايي و زندگي گريزي و يا زندگي گرايي و آخرت گريزي. اسلام آخرت گرايي را در متن زندگي گرايي قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگي و مسئوليت‏هاي زندگي دنيا مي‌گذرد». (3)
اسلام علاوه بر جامعيت و همسويي با شرايط زمان، جهان شمول است. از اين رو در قرآن خطاب به پيامبر اسلام(ص) آمده است: «و ما أرسلناک إلا رحمة للعالمين». (4) از برخي آيات(5) و روايات ديگر استفاده مي‌شود که در زمان حکومت جهاني امام زمان(ع) دين اسلام همه جهان را فرا گرفته و همگاني مي‌شود.
دين اسلام علاوه بر دارا بودن تمام ويژگي هاي دين مطلوب ويژگي ديگري نيز دارد که خاتميت آن است. البته خاتميت ريشه در ويژگي هايي دارد که بدان‏ها اشاره شد . بيانگر اين واقعيت است که دين اسلام کامل‏ترين دين است، زيرا اگر کامل‏ترين دين نبود، بايد خداوند جهت هدايت و تأمين سعادت انسان‏ها اديان و پيامبران ديگر ارسال مي‌نمود. در قرآن از پيامبر اسلام(ص) به عنوان خاتم پيامبران ياد شده که نشانگر کامل بودن دين اسلام است: «لکن رسول اللَّه و خاتم النّبيين؛(6) محمد رسول خدا و خاتم پيامبران است». در روايتي آمده است: «حلال محمّد حلال إلي يوم القيامه و حرامه حرام أبداً إلي يوم القيامة لا يکون غيره و لا يجي‏ء غيره». (7)
دين اسلام کامل‏ترين دين بوده و مورد پذيرش خداوند است: «انّ الّدين عنداللَّه الاسلام؛(8) هر کس ديني غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نمي‌شود». (9)

پي نوشت ها :
1. انعام (6) آيه 59.
2. کافي، ج 5، ص 83؛ بحارالانوار، ج 74، ص 145.
3. وحي و نبوت، ص 91؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 242.
4. انبيا(21) آيه 107؛ اعراف (7) آيه 158، توبه (9) آيه 28.
5. توبه (9) آيه 33.
6. احزاب (33) آيه 40.
7. اصول کافي، ج 1، ح 19.
8 و 9. آل عمران(3) آيه 19 و 85.