BA SALAM
PESARY DARAM 25 SALE KE DAR DANESHGAH BA 2KHTARY ASHNA SHODE KE MOGHAYAD BE HEJAB NIST VALY PEDARY MOTAGJHED VA NAMAZKHAN DARAD VA IN 2KHTAR KHODA RA GHABOL DARAD VALY AZ ROOYE SAHL ENGARY BE NAMAZ BY TAVAJOH VA BY TAFAVOT AST VA KHEILY RAHAT BA MARDHA ERTEBATE KALAMY BAR GHARAR MIKONAD VA SHOKHY VA KHANDE BA MARDHA BARAYASH ADY AST VA MAN BE ONVANE YEK MADARE DELSOZ HARCHE KARDAM NATAVANESTAM JOLOYE IN VASLAT RA BEGIRAM VA TARS AZ AN DARAM KE DAR SORATE GHATE RABETE PESARAM JAZBE MAVADE MOKHADER YA FESAD SHAVAD BE ESTELAH AZ CHALE BE CHAH NAYOFTAD DAR ZEMN MA KHOD YEK KHANEVADEH MAZHABY VA MOGHAYAD HASTIM LOTFAN BEFARMAID KE CHAREYE KAR CHIST VA CHE BAYAD KARD???
BA TAshakor
eltemase 2aye faravan

پرسش:
پسري دارم 25 ساله كه در دانشگاه با دختري آشنا شده كه مقيد به حجاب نيست. ولي پدري معتقد و نمازخوان دارد . اين دختر خدا را قبول دارد. ولي از روي سهل انگاري به نماز بي توجه و بي تفاوت است . خيلي راحت با مردها ارتباط كلامي بر قرار مي كند و شوخي و خنده با مر
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
یکی از مسایل مهم در انتخاب همسر، رعایت شرط همسان بودن در جهت مذهبی است. تفاوت در مذهب نیز در ایران به لحاظ جایگاه پر اهمیّت مذهب، نیزبه طور مضاعف باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین حتی نمی‌توان به وعده‌های پیش از ازدواج مبنی بر تغییر عقیده چندان اعتماد نمود؛ چرا که عوامل تثبیت‌کننده از چنان استحکامی برخوردار هستند که فرد کمتر می‌تواند در برابر آن‌ها ایستادگی نماید.
یکی از عوامل خانواده مرتبط با فرد هستند که فرد از سوی آن‌ها به شدّت تحت فشار قرار می‌گیرد. حتّی ممکن است خانواده مستقیماً فشاری را وارد نیاورند؛ امّا خود فرد نوعی ناهمخوانی را بین خود و خانواده‌اش احساس می‌کند و از این لحاظ تحت فشار قرار می‌گیرد. به ویژه اگر مرد باشد، احتمالاً احساس تحقیر می‌کند که چرا تحت نفوذ زن قرار گرفته است.
برخی مسایل نیز، اگرچه مستقیماً در زمره مسایل شرعی و دینی قرار ندارند. اما به طور غیر مستقیم به میزان تقید شرعی باز می گردند. مثلاً تقید به حجاب و نوع ارتباط با نامحرم از جمله مواردی است که به میزان تقید فرد به دین بازمی‌گردند و هر گونه اختلاف در این نوع پوشش یا ارتباط می‌تواند رضایتمندی زناشویی را در معرض مخاطره قرار دهد. همچنین مسأله برقراری ارتباط بیش از اندازه با نامحرم و شوخی با نامحرم نیز یکی از عوامل نارضایتمندی در بین زوج‌ها است که به اندازه کافی داری اهمیت است.
بنابراین با توجه به اهمیت مذهب و معنادار بودن آن در ایران، نباید آن را نادیده انگاشت. بر اساس تحقیقات زمینه‌یابی متعدد در میان دانشجویان و جمعیت‌های گوناگون، مهم‌ترین ملاک برای همسر گزینی از نظر دانشجویان دختر و پسر و افراد غیر دانشجو، «مذهبی بودن» معرفی شده است. وجود یک تفاوت و اختلاف بیش از اندازه در این زمینه می‌تواند به مشاجرات و اُفت کارکردهای اصلی خانواده گردد؛ این مسأله هنگامی شدیدتر می‌گردد که تفاوت در سطح دینداری به معنای زندگی کردن در کنار همسری باشد که از الکل استفاده می‌کند،
این تفاوت تنها بین مذهبی بودن یا نبودن خلاصه نمی‌شود. گاهی نوع دینداری نیز متفاوت است و این تفاوت برای هر دو خانواده معنادار یا یکی از دو خانواده‌ها معنادار است؛ به گونه‌ای که نمی‌توانند آن را نادیده انگارند و آن را به رُخ می‌کشند.
در برخی از موارد طرفین با آنکه می‌دانند آن ها دارای یک تفاوت بنیادین در مورد مذهب هستند و مذهب شان کاملاً متفاوت است، اما صرفاً به دلیل وابستگی تلاش می‌کنند تا مسأله را به نوعی مورد چشم پوشي قرار دهند و به وصال یکدیگر برسند. چنان که ممکن است دختر کاملاً مقید به مذهب باشد و پسر جزء افراد یک فرقه غیر رسمی باشد.
حتی گاهی ممکن است در یک توافق طرفینی به این نتیجه برسند که تربیت فرزندان بر عهده یکی از طرفین گذاشته شود . طرف دیگر در آن مداخله ننماید . تنها درگیر اعمال شخصی خودش باشد؛ متأسفانه باید بگوییم که مسایل تربیتی و سایر مسایل در یک زندگی مشترک، هرگز قابل مرز بندی و تقسیم بندی‌نیستند . پدر فاقد تربیت یا اخلاق مطلوب که در مجاورت کودک آینده قرار دارد، ممکن است از سوی کودک به عنوان الگو پذیرفته شود. بنابراین این قبیل تضمین‌ها هرگز اطمینان بخش نیستند. کودک به عنوان یک موجود مختار می‌تواند هر گونه رفتاری را بپذیرد.
اما در خصوص از چاله به چاه افتادن، که ممکن است در صورت جلوگیری، این احتمال وجود دارد که جذب موارد مخدر شود، پس این فرد مستعد خطرپذیری است و این خود نیاز به درمان دارد و نشان دهنده آن است که فرد هرگز صلاحیت ازدواج و همسر گزینی ندارد و باید مورد رسیدگی قرار گیرد. این ناکامی در هر مرحله‌ای از زندگی یک انسان می‌تواند رخ دهد و منحصر به این مورد خاص نیز نیست. بالاخره نباید فراموش نمود که یک فرد 25 ساله از حد بحران هویت و بی‌ثباتی هیجانی باید عبور کرده باشد.
در نهایت تا آن جا که به حیطه کاری شما به عنوان یکی از والدین مربوط می‌شود ، باید با استفاده از روش های همدلی فرصتی را در اختیار او قرار داده تا با شما و اطرافیان به گفتگو بپردازد ، نه آن که همیشه به نصیحت بپردازید. همچنین به منظور دور ماندن از رفتارهای تدافعی و مقاومت‌های فرزندتان می‌توانید از یک فرد بی‌طرف اما دارای صلاحیت مانند یک مشاور استفاده کنید. این زمینه‌ها می‌تواند منجر به یک تخلیة هیجانی شده و در صورت تداوم و گفتگو با یک کارشناس میزان مخاطره را کاهش دهد.