به نام خدا
با سلام
من یکی از مسؤلین بسیج هستم.یکی از بچه های بسیجی(پسر) که حدودا13 سال سن دارد چند وقتی است که وقتی به مسجد می آید در کناری مینشیند و بچه های کوچکتر از او هم به او نگاه می کنند و پیش او می نشینند و نماز نمی خوانند.(در صورتی که قبلا او به من میگفت که برای نماز صبح او را بیدار کنم تا به مسجد برویم)من چگونه او را راهنمایی کنم. آیا باید به والدین او اطلاع دهم؟؟خواهشمندم راهنمایی دقیق. با تشکر
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
اهتمام شما در تربیت دینی نوجوانان خصوصاً یاد دادن نماز به آن ها کاملاً ستودنی و قابل تقدیر است؛ تربیت دینی کودکان و نوجوانان در درجه اول بر عهده والدین آن ها و بعد از آن بر عهده معلمان و اولیای مدرسه و در نهایت بر عهده مسئولان فرهنگی و سایر اقشار مردم گذاشته شده است.
برای تربیت دینی و آموزش نماز به نوجوان مورد نظر شایسته است با والدین او هماهنگ و در یک راستا عمل کنید چرا که اتخاذ شیوه هماهنگ و منسجم شما را در رسیدن به هدف مطلوب کمک شایانی خواهد کرد. اگر هماهنگی رعایت نشود، ممکن است رسیدن به هدف مطلوب مدتی به طول بینجامد. از این روی با علم به این مطلب لازم است در برابر مشکلات صبر و استقامت از خود نشان داده و از سختی راه خسته نگردید و عقب نشینی نکنید .
اصولاً تربيت ديني بايد از ابتداي تولد آغاز گردد، از اين رو گفته شده والدين به هنگام تولد، به گوش راست كودك، اذان و به گوش چپ او اقامه گويند تا به محض تولد، زندگي خود را با نام خدا و ياد پيامبر و توجه به دين آغاز كند و تا آخر عمر معتقد به خدا باشد.
آموزش دين از سه سالگي آغاز ميگردد. تا هفت سالگي به سادگي آموزش برگزار ميشود. اما در مرحله اطاعت (از هفت سالگي به بعد) به صورت جدي آموزش دين بايد انجام گيرد.
والدين خوب است بعضي اوقات هدايا و جوايزي به خاطر انجام عبادات به فرزندان خود بدهند تا آنان از انجام عبادات خاطراتي خوش داشته باشند.
فرزند بيش از آن كه بشنود ميبيند. بنابراين توجه والدين به نماز و قرآن خواه ناخواه در فرزند تأثير ميگذارد و آنان را به نماز و قرآن سوق ميدهد.
بردن كودك به مجالس دعا و قرآن و حضور در مسجد و اماكن مذهبي و شركت در نماز جمعه و جماعت، عامل ديگر در جذب فرزندان به نماز و عبادت است.
گرايش كودك به پذيرش ارزش ها و يا دستورهاي ديني تنها در سايه احساس شخصيت و ارزشمندي خويش تحقق مي يابد. بنابراين كودكان نقش تعيين كننده اي دارند . والدين و معلمان در موقعيت هاي مناسب تنها زمينه ساز و هدايتگرند. متأسفانه گاهي اوقات والدين و مربيان مي كوشند مسائل ديني را در فرصتي كوتاه از طريق گفتاري مستقيم و با پند و اندرز و تذكرات مكرر، به كودكان منتقل و يا تحميل كنند، در حالي كه كودكان خود بايد ارزش ها را دارا شوند، دلايل آن را بپذيرند و با ميل آن را در صحنة عمل به كار گيرند، نه اين كه قواعد را به آن ها ديكته كرده و به اجبار بقبولانيم. امام علي(ع) مي فرمايد:
"فإنّ القلب إذا اكره عمي؛ اگر دل به كاري مجبور گردد، كور مي شود".(1) از اين رو چه بسا فرزندان در خانه پدر و مادر كه سلطه و اقتدار را ملاحظه مي كنند، نماز مي خوانند، ولي با تغيير موقعيت، آن را ترك مي كنند، چون ارزش هاي ديني براي آنان دروني نشده است. والدين بايد در تعامل گروهي با احترام دو سويه، به تبادل اطلاعات و احساسات بپردازند . فضاي دوستي را فراهم نموده و به آن ها فرصت و اجازه بحث و استدلال و سؤال كردن دهند. هيچ ارزش و اعتقاد و اصولي را قبل از آن كه زمينه لازم عاطفي و رواني آن براي كودك فراهم آيد و يا خود به آن متمايل شده باشند، نبايد به وي تحميل كرد.(2)
امام خميني(ره) با اينكه نسبت به انجام تكاليف شرعي فرزندانش بسيار مقيد بودند، اما از ايجاد تلخي در جان كودك پرهيز داشتند. يكي از فرزندان امام مي گويد:
"زماني همسري از روي عادت خانوادگي، صبح ها دخترم را از خواب شيرين بيدار مي كردند كه نماز بخواند. امام كه در جريان قرار گرفتند، پيغام فرستادند كه شيريني اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن و چقدر اين حرف به جا بود و تأثير عميقي بر روحيه دخترم گذاشت، به طوري كه بعد از آن خودش سفارش مي كرد كه براي نماز صبح حتماً بيدارش كنيم".(3)
يكي ديگر از فرزندان مي گويد:
"يك بار از آقا سؤال كردم كه: آيا اجازه دارم فرزندم را براي نماز صبح بيدار كنم، فرمودند: خواب را بر بچه تلخ نكن".(4)
در ادامه نظر شما را به راه هاي تربيت کودکان را از ديد دانشمندان و پژوهشگران امر تربيت جلب می کنیم . امید است که شما مسئول محترم و معلم دلسوز هنگام با پدر و مادر این نوجوان بسیجی در تربیت دینی او موفق باشید.
دانشمندان و پژوهشگران امر تربيت ، بهترين و مؤثرترين راهكار وصول به هدفهاي مطلوب تربيتي، به خصوص در امر تربيت كودكان را پنج چيز ميدانند:
أ) استفاده از روش الگويي يا آموزش رفتاري به جاي گفتاري
ب) تقويت روحيه برترگرايي يا كمال طلبي
ج) تشويق و تمجيد
د) استفاده از مكانهاي مقدس و شعاير مذهبي
ه') استفاده از طبيعت در بيدار سازي حس مذهبي
1) روش الگويي:
روش الگويي بهترين، مؤثرترين و طبيعيترين وسيله براي انتقال ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي در خانواده است. بايد به جاي گفتار و پند و نصيحت، با رفتار و عمل خويش آموزش دهيم و جوّ خانه را چنان كنيم كه زندگي در آن فضاي تربيتي به تربيت فرزندان كمك كند. چون فرزندان بسان درختاني هستند كه در آب و خاك خانه رشد ميكنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاك ميوه ميدهند.
تقليد والدين به نماز اول وقت، انجام عبادت در مكان مشخص و ثابتي در منزل، استفاده از سجّاده، پوشيدن لباس نظيف و معطر، باعث قداست و معنويت بيش تر عبادت و جذب و گرايش فرزندان به اين فريضه الهي ميگردد.
ب) معرفي الگوهاي برتر و تقويت روحيه برترگرايي:
يكي از ويژگيهاي فطري و اميال دروني انسان "روحيه برترگرايي" و يا "كمالطلبي و جمال گرايي" است. انسان به هر كاري، شغلي، علمي و مقصدي و حتي بازي علاقه داشته باشد به "برترينها و قرمانان" آن گرايش و علاقه دارد. با استفاده از ادبايت كودكانه انسان هايي را كه "عبادت" و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگي نان درتاريخ بشريت و محبوبيت آن ها نزد خدا و انسانهاي شريف شده است. معرفي كنيد.
ج) تشويق:
جهت خوشايندسازي دين و مفاهيم و رفتارهاي ديني بايد از ابزارهاي مختلف تشويق كلامي و غير كلامي به خصوص در نظار ديگران بهره جست. از این روی استفاده از تشويق و ارزش گذاري در آموزش و پرورش نقش بسزایی دارد؛ البته تشويق به عنوان كمك انگيزه مطرح است، نه اصل انگيزه، يعني بايد فرزند بفهمد كه عملش مورد توجه والدين است، ولي وابسته به تشويق نگردد كه اگر تشويقي نبود، عمل ترك شود. بديهي است كه كودك هرچه بزرگ تر مي شود، احساس نياز او به تشويق كم تر مي شود، ولي در اوايل لازم است اگر فرزند پسر است، براي او سجاده و تسبيح و كالاي مورد علاقه او را تهيه كرد. اما اگر دختر است، چادر نماز با سجاد و غيره به عنوان جايزه تهيه گردد. در اين جهت مي توان از مربيان مدرسه كمك گرفت.
د) استفاده از مكانهاي مقدس:
بردن كودك به مساجد و مجالس جشن مذهبي و عزاداري و شنيدن صداي قرآن با صوت دلنشين، و ديدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمههاي عاشقانه انسانها در تلطيف روح كودكان مؤثر است.
ه') استفاده از طبيعت در بيداري حس مذهبي كودك:
طبيعت سرشار از زيباييها و پاكيها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگيرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بيابان و دامن طبيعت نزديك شوند، به صفا و پاكي فطرت نزديك ميشوند. آنان با نگاه كردن به ستارگان و ماه و مهتاب و كوهها و صخرهها و آبشارها و جويبارها و حيوانات زيبا همانند پرندگان و ماهيان دريا، ضمن ديدن و آشنا شدن با نشانهها و نعمتهاي الهي، و پيدا كردن نشاط و سرور روحي و دست يافتن به لذتهاي طبيعي، از غفلتها و آلودگي هايي كه جامعه امروزي براي كودكان و نوجوانان و جوانان فراهم كرده است، دور ميمانند، در نتيجه فطرت خدا جويي آنان در مسير طبيعي رشد پيدا ميكند و با يك تلنگر و اشاره ميتوان آنان را به نماز و عبادت و تسبيح موجودات جهان براساس "يسبح للّه ما في السموات و الارض" آشنا و مأنوس كرد.
بازنگري در برخي مؤلفههاي ذكر شده والدين به خصوص مادران زيادي گلههاي خود را از فرزندانشان اين گونه بيان ميكنند: كودكان ما قبل از اين كه به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض ديني از ما پيشي ميگيرند، ولي وقتي به سن تكليف ميرسند، در انجام فرائض ديني دچار سستي شده و در مواردي از انجام آن خودداري ميكنند. وقتي بزرگ ترها از آنان ميپرسند كه آيا نماز خود را خواندهايد، متوسل به دروغ شده، ميگويند خواندهايم.
برخي به اين عقيدهاند كه اگر كودكان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگترها همه در انجام وظايف ديني اهتمام و مراقبت كافي داشته باشند، خود به خود كودكان از آنان تبعيت خواهند كرد.
اما بايد اعتراف كرد در خانوادههايي كه پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز ميپردازند ، نيز اين مشكل وجود دارد.
بررسيها نشان ميدهد كه در چنين مواردي مقصر اصلي والدين و خانوادهاند، زيرا آن چه را به فرزندان خويش آموختهاند، شكل ظاهري نماز خواندن بوده است.
بديهي است در دوره كودكي، اساس يادگيري كودكان بر پايه تقليد است.
كودكان در دوران كودكي، حركات پدران و مادران خود را تقليد ميكنند و انجام ميدهند و والدين گمان ميكنند آنها با علاقه و عشق به خواندن نماز ميپردازند. البته ممكن است با عشق و علاقه عبادت كنند. اما عشقي احساسي، عاطفي و بر پايه تقليد، نه مبتني بر معرفت و آگاهي. طبيعي است وقتي كودك دوره تقليد را پشت سر ميگذارد و در سنين بلوغ به تفكر و انديشه ميپردازد، همه اموري را كه قبلاً براساس تقليد انجام داده، يكي پس از ديگري رها ميسازد. پدر و مادر ناگهان احساس ميكنند كه كودك نماز خواندن ديروز، امروز از تمام خواندن خودداري ميكند. علت آن است كه پدران و مادران به جاي بيدار ساختن ديني و مذهبي در كودكان، به عقل تقليدي فرزندان خود دلشاد گشته و باور كرده بودند وظيفه خود را انجام دادهاند.
بديهي است اگر فريضه نماز در دوره كودكي براساس "بيدار حسي ديني" انجام شده باشد، كودك هرگز خواندن آن را ترك نميكنند.(5)
بنابراين اگر چه روشهاي الگويي و تقليدي و تشويقي در بُرههاي از زمان مفيد و مؤثر است، اما هميشه كارساز نيست، بلكه بايد در عرض يا طول آنها (به تناسب استعدادهاي متفاوت بچهها) و از راه بيان حكمتها و هدفهاي آفرينش و عبادتها با رعايت ادبيات كودكانه، حس ديني و مذهبي آنان را بيدار و آگاه ساخت.
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه، قصار 184، فيض الاسلام.
2. رضا فرهاديان، آن چه درباره كودكان و نوجوانان بايد بدانيم، ص 93 ـ 87، با تلخيص.
3. مجموعه مقالات، كنگره بررسي انديشه و آثار تربيتي حضرت امام خميني، ص 391.
4. همان.
5. مجيد رشيد پور، ماهنامه پيوند، ش 267، ص 23.