با سلام .1-چرا در کشور ما که حجاب اجباری است و تعداد زنان با حجاب هم زیاد است و خلا صه خیلی از چیز های دیگر هم محدود شده است باز هم مردان حریص هستند.اگر می گوییم که برای حفض کانون خانواده است پس چراایران از لحاظ طلاق سومین کشور جهان است؟ایا فقط 2 کشور در جهان است که از ما بد حجاب تر هستند؟
2-ایا میتوان گفت که مردان عادت میکنند.چونمن واقعا فردی را می شناسم که در خوانواده راحتی بزرگ شده ولی از یه ادم مذهبی چشم پاک تر است.یا افرادی که رفتن خارجو می گویند فقط 10 دقیقه اول سخت بد عادت می کنند.لطفا سریع و صریح جواب دهید.
سپاس.
پاسخ:
با عرض سلام و تشکر
طرفداران اخلاق جنسي معتقدند: آتش ميل و رغبت بشر در اثر منع و محدوديت فزوني مي گيرد و مشتعل تر مي گردد اما در اثر ارضا و اشباع، كاهش مي يابد و آرام مي گيرد. براي اين كه بشر را از توجه دائم به امور جنسي و عوارض ناشي از آن منصرف كنيم، يگانه راه صحيح آن است كه هر گونه قيد و ممنوعيتي را از جلوي پايش برداريم و به او آزادي بدهيم.(1)
فرويد و پيروان وي بر اين اساس معتقد به آزادي غريزة جنسي شده اند اما استاد مطهري مي گويد:
"اشتباه فرويد و امثال او در اين است كه پنداشته اند تنها راه آرام كردن غرايز، ارضا و اشباع بي حد و حصر آن ها است. اين ها فقط متوجه محدوديت ها و ممنوعيت ها و عواقب سوء آن ها شده اند. طرح شان اين است كه براي ايجاد آرامش اين غريزه بايد به آن آزادي مطلق داد. اين ها چون يك طرف قضيه را خوانده اند، توجه نكرده اند همان طور كه محدوديت و ممنوعيت، غريزه را سركوب و توليد عقده مي كند، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن، آن را ديوانه مي سازد و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواسته اي براي هر فردي برآورده شود، بلكه امكان ندارد همة خواسته هاي بي پايان يك فرد برآورده شود، غريزه بدتر سركوب مي شود و عقدة روحي به وجود مي آيد".(2)
به نظر استاد مطهري براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: ارضاي غريزه در حد نياز طبيعي و ديگري جلوگيري از تهييج و تحريك آن.(3) اما اين كه مي گويند: انسان نسبت به چيزي كه از آن منع شود حريص است، مطلب صحيحي است، ولي نيازمند به توضيح است. انسان به چيزي حرص مي ورزد كه هم از آن ممنوع شود و هم به سوي آن تحريك شود. به اصطلاح تمناي چيزي را در وجود شخصي بيدار كنند اما او را ممنوع سازند. اگر امري اصلاً عرضه نشود يا كم تر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان كم تر خواهد بود.(4)
"فرويد" كه طرفدار سرسخت آزادي غريزة جنسي بود، متوجه شد خطا رفته است، از اين رو پيشنهاد كرد بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگري منحرف كرد. "راسل" نيز كه به آزادي جنسي معتقد است، اعتراف كرده كه عطش روحي در مسائل جنسي غير از حرارت جسمي است. آن چه با ارضا تسكين مي يابد، حرارت جسمي است، نه عطش روحي. يعني روح انسان سيري ناپذير است . اگر چه شايد از نظر حرارت جسمي در زماني ارضا شود، اما چون انسان روح سيري ناپذير دارد، به آن حد قناعت نمي كند و مي خواهد از آن هم بالاتر رود. پس بايد گفت: آزادي در روابط زن و مرد و يا بي توجهي به حجاب، از حرص و ولع نسبت به شهوت، پيشگيري نمي كند، بلكه سبب شعله ور شدن شهوات مي گردد. آمار موجود در جهان گوياي اين واقعيت است. ره آورد آزادي جنسي در عصر حاضر، رفتارهاي خشونت آميز در روابط جنسي و استفاده قهر آميز از زنان و آزار جنسي در محل كار و بيماري هاي مقاربتي از جمله ايدز است. در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دورة زندگي شغلي خود به مدت طولاني دچار آزار جنسي مي گردند. در مورد تجاوز جنسي نيز بررسي ها در لندن آشكار ساخت كه از هر شش تن يك تن مورد تجاوز قرار گرفته بود.(5)
بر اين اطلاعات بايد آمار همجنس بازي ها و كشانده شدن به راه هاي ديگر را اضافه كنيم كه همه نشان از آن دارد كه عطش روحي هيچ گاه سيري پذيري نيست. اگر آزادي جنسي و روابط آزاد زن و مرد، حرص و ولع را كاهش مي دهد، پس اتفاقات در غرب ناشي از چيست؟ بهتر است بگوييم آن قدر پيامدهاي بد زياد است كه نسبت به آن بي اهميت شده اند، نه آن كه ديگر تجاوزات و راه هاي انحراف مانند همجنس بازي ديگر وجود ندارد. مانند اين كه كسي به خانه اي وارد مي شود و مي بيند بچه هاي خانه ديوار را خراب كرده، فرش ها را پاره كرده و ظرف ها را شكسته، آن وقت مي بيند مادر خانه اصلاً ناراحت نيست يا توجه نمي كند. عدم توجه مادر، نشان آن نيست كه وضع خانه به هم ريخته و خراب نيست، بلكه ناشي از بي توجهي مادر به وضعيت است. اسلام نه به صورت مطلق، غريزة جنسي را محدود و سركوب كرده و نه آن را به طور مطلق آزاد گذارده است. به نظر مي رسد راه ميانه اي را مطرح كرده است و آن عبارت است از: ارضاي غريزة جنسي به صورت طبيعي و قانونمند با حفظ كرامت انساني و امنيت رواني جامعه؛ پرهيز از تحريك و تهييج غريزة جنسي و تأكيد بر آسان گيري در ازدواج.
فلسفة اصلي پوشش، حيا و عفت است كه خصلت بشري است و تمامي انسان ها آن را پذيرفته اند. البته نتايج ديگري نيز بر پوشش مترتّب است، مانند سلامت جامعه و حفظ اصالت خانواده.جهت مطالعة بيش تر، كتاب مسئلة حجاب از استاد مطهري، كتاب زن از مهدي مهريزي را معرفي مي نماييم.اما اين سخن که « ايران از لحاظ طلاق سومين کشور جهان است » مستند شما چيست ؟ کدامين جامعه آماري معتبر چنين آماري را ارائه داده است ؟
ثانيا اگر چه وضع حجاب در جامعه نقش موثري در کاهش ناهنجاري هايي از قبيل طلاق و مفاسد اجتماعي دارد اما چنين نيست که فقط با رعايت حجاب آمار طلاق نيز کاهش پيدا کند بلکه گسترش طلاق در جامعه بستگي به عوامل متعددي دارد. بنابراين نمي توان مدعي شد آمار رو به رشد طلاق در ايران به جهت محدوديت هايي است که در خصوص رعايت حجاب وضع شده است .
در سوال دوم نوشته ايد :
« آيا مي توان گفت که مردان عادت مي کنند. چون من واقعا فردي را مي شناسم که در خانواده راحتي بزرگ شده ،ولي از يک آدم مذهبي چشم پاک تر است.يا افرادي که رفتند خارج و مي گويند فقط 10 دقيقه اول سخت بد عادت مي کنند.»اگر منظورتان عادت مردان به چشم چراني و هوس بازي است که نتيجه اش کم بودن طلاق در کشور هايي است که حجاب در آن ها رعايت نمي شود ، براي روشن شدن پاسخ توجه شما را به گوشه اي از پيامدهاي روابط آزاد در کشورهاي غربي جلب مي کنيم .آن جا که افرادي چون شما گمان ميکنند، اين مشکلات براي آن ها حل شده يا حساسيت نسبت به اين موضوع ندارند . در نتيجه آمار طلاق نيز کاهش يافته است . اگر چه در آن جا اين مشکلات به جهت روابط آزاد بيش از حد، بسيار است، اما متاسفانه جامعه ما نيز کم و بيش با بسياري از اين مشکلات روبرو است.
نظريات روانکاوي از جمله نظرية "هورناي" بر اين حقيقت تأکيد ميکند: "در اجتماعاتي که روابط جنسي آزاد است، بسياري از احتياجات رواني،شکل تمايلات جنسي پيدا ميکند و به صورت عطش جنسي در ميآيد".
نشريه آمريکايي "ايدرز دايجست" دربارة روابط پيش از ازدواج دختران و پسران مينويسد: "هرساله 350 هزار دختر نوجوان امريکايي در سنين 15 تا 19 سال ـ دورة دبيرستان ـ به سبب ارتباطهاي نامشروع، آبستن شده و فرزندان غير قانوني خود را به دنيا ميآورند.... اين دختران با رؤياهايي چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يک زندگي ايده آل و دست يابي به يک شغل مناسب،به اين ارتباط غير قانوني روي ميآورند. اما بسيار زود پردههاي سراب گونه اين اوهام به کنار رفته و واقعيت زندگي روي خود را نشان ميدهد و متأسفانه، اين بيداري درست در زماني به دست ميآيد که اين دختران نوجوان ديگر شانسي براي برخورداري از يک زندگي سالم و ايده آل ندارند".
اين روزنامه در ادامه علت بروز اين نابهنجاريهاي جنسي را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طي گفتگويي با تعدادي از اين دختران، به نقل از يکي از آنان مينويسد:
"اي کاش زمان به عقب بر ميگشت! اي کاش به عنوان عضوي از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم. اي کاش هنگامي که زمينههاي ايجاد يک ارتباط نامشروع برايم فراهم شده بود، کمي هم به زندگي آينده ام ميانديشيدم و اين گونه به پايان خط نميرسيدم".
در ذيل به برخي از آن آثار که در نتيجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربي پيدا شده اشاره ميکنيم:
1ـ افزايش روابط جنسي نامشروع:
تحقيق نشان ميدهد که آمار روابط نامشروع جنسي که ناشي از روابط آزاد دختر و پسر است،در امريکا و در تمامي جامعة اروپا رو به افزايش است، به گونه اي که در سال 1993 در امريکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسي تبديل شده است.
2ـ آبستنيهاي ناخواسته:
آميزش جنسي نامشروع و افزايش آبستنيهاي غير رسمي و زود هنگام يکي ديگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره ميشل در اين باره مينويسد: "بيش از چهل درصد زنان امريکايي که پيش از بيست سالگي ازدواج ميکنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دختراني که در سن کمتر از هيجده سال ازدواج ميکنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نيز همين مطلب صادق است".
3ـ ازدياد غير قابل کنترل آمار سقط جنين:
متناسب با افزايش نرخ آبستنيهاي ناخواسته، آمار سقط جنين در کشورهاي غربي که دختر و پسر پيش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزايد است. از يک ميليون زن و دختر نوجواني که هر ساله در امريکا به طور ناخواسته باردار ميشوند، 53% فرزندان خود را سقط ميکنند. اين درحالي است که به علت برخي محدوديتها که بعضي ايالات در مورد سقط جنين وضع کرده اند،اکثر سقطهاي جنين گزارش نميشود.
به ادعاي يک پزشک امريکايي که در يکي از زايشگاههاي اين کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله اي نوشته است،در حدود 47% از زايمانهاي تحت نظر وي مربوط به مواليد نامشروع بوده است. به ادعاي وي اکثر مواليد،مربوط به زنان پايين تر از بيست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.
4ـ افزايش خانوادههاي تک والديني:
افزايش شمار وصلتهاي غير رسمي،باعث کاهش در ميزان ازدواج را ترسيم ميکند که يکي از پيامدهاي آن افزايش تعداد خانوادههاي تک والديني است؛ يعني خانواده هايي که فرزندان در آنها محکومند تنها با يکي از والدين خود زندگي کنند.آندره ميشل ميگويد: "زندگي فرزندان نامشروع در بيش از 90% موارد با مادران است. اين گونه مادران که تقريباً از سوي جامعه به ويژه والدين و آشنايان خود طرد ميشوند،براي گذراندن زندگي با مشکلات شديد اقتصادي و فقر و فلاکت مواجهند.
5ـ روسپيگري:
پديدة شوم روسپي گري به ويژه در بين دختران جواني که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده اند، در جوامع غربي شايع است، زيرا فرزندان ناخواسته، فرصتهاي اشتغال و تحصيل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براي تأمين هزينههاي زندگي و رهايي از فقر، به هر کاري رو آورند.
6ـ گسترش بيماريهاي مقاربتي:
روابط آزاد دختر و پسر، در نتيجه روابط آزاد جنسي، سکوي پرش روسپي گري و افزايش بيماريهاي عفوني و مقاربتي است. در اين باره کافي است بدانيد که: در هر 13 ثانيه يک نفر در آمريکا به ويروس مهلک بيماري ايدز مبتلا ميشود. قربانيان اين ويروس که عمدتاً از طريق بي بندو باري جنسي مبتلا ميشوند، از اين بيماري عفوني هلاک ميگردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخي پيامدهاي روابط آزاد دختر و پسر پيش از ازدواج است. عوارض ديگري چون جنون،عقدههاي رواني، تزايد جنايت و آدم کشي از ديگر نتايج آن روابط است. (6)
پي نوشت ها:
1. استاد مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و غرب، ص 26.
2. همان، مسئلة حجاب، ص 130 ـ 140.
3. همان، ص 104.
4. همان، ص 105.
5. مجلّه كتاب نقد، ش 17، ص 275.
6. آمار و نقل قولها عمدتاً از کتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، تدوين دفتر مطالعات و تحقيقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است. در اين موضوع ميتوانيد کتابهاي زير را مطالعه کنيد:
جامعه شناسي خانواده،از دکتر شهلا اعزازي.سيماي زن در جهان ـ امريکا، از مرکز امور مشارکت زنان رياست جمهوري.درّ و صدف، از محمد شجاعي، انتشارات محيي، شهرري.