دلیل حضور امامانی مثل امام جواد امام هادی و امام عسگری در جامعه چه بوده است؟امامانی که نه حکومت کرده اند؟ نه مجلس درس داشته اند و نه نقشی در جامعه داشتند ؟ اصلا به طور دقیق و مستدل بگویید فائده حضور امام در جامعه چیست ؟ طوری پاسخ دهید که یک فرد بی دین یا غیر مسلمان نیز قانع شود

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
اگر مفهوم امامت و ضرورت وجود امام در عالم معلوم شود، حکمت آن عده از ائمه که موفق به تشکيل حکومت و داير کردن جلسه درس نشدند، به روشني به دست خواهد آمد.
تشکيل حکومت و ايجاد جلسه درس تنها بخشي اندک از وظايف امام است، امام معصوم ضرورت وجودش در عالم فراتر از اين امور است، از اين رو علامه طباطبايي بعد از بيان وظايف ظاهري امام ،درباره برخي از وظايف امام گفته است:
امام چنان که نسبت به ظاهر اعمال مردم پيشواي و راهنماست ، سمت پيشوايي و رهبري دارد . اوست قافله سالار کاروان انسانيت که از راه باطن به سوي خدا سير مي کند. براي روشن شدن اين حقيقت به دو مقدمه زير بايد عطف توجه نمود:
الف: به نظر اسلام يگانه وسيله سعادت و شقاوت (خوشبختي و بدبختي) واقعي و ابدي انسان، اعمال نيک و بد اوست، که دين آسماني تعليمش مي کند . هم از راه فطرت و نهاد خدادادي نيکي و بدي آن ها را درک مي کند. خداي متعال از راه آموزه‌هاي وحي آسماني متناسب با درک بشري ما براي ما بيان فرموده، بنابراين ميان اعمال نيک و بد و ميان آنچه در جهان ابدي از زندگي و خصوصيات زندگي هست، رابطه واقعي برقرار است که خوشي و ناخوشي زندگي آينده بخواست خدا مولود آن است.
در هر يک از اعمال نيک و بد، در درون انسان واقعيتي به وجود مي آيد که چگونگي زندگي آينده مرهون آن است. انسان در باطن اين حيات ظاهري حيات ديگر باطني (حيات معنوي) دارد که از اعمال وي سرچشمه مي‌گيرد و رشد مي‌کند . خوشبختي و بدبختي وي در زندگي آن سرا، بستگي کامل به آن دارد.
ب: بسيار اتفاق مي‌افتد که يکي از ما کسي را به امري نيک يا بد راهنمايي کند ، در حالي که خودش به گفته خود عامل نباشد، ولي هرگز در پيامبران و امامان که هدايت و رهبري‌شان به امر خداست،آن حال پيش نمي‌آيد، پيامبران و امامان خودشان به سوي حيات معنوي که مردم را سوق مي‌دهند، قبل از همه و بيش از ديگران عمل مي‌کنند . آن ها نيز داراي همان حيات معنوي هستند، زيرا خداوند تا کسي را هدايت نکند، هدايت ديگران را به دستش نمي‌سپارد و هدايت خاص خدايي هرگز تخلف بردار نيست.
با توجه به دو نکته ياد شده بايد گفت: کسي که رهبري امت را بر عهده دارد، غير از اعمال ظاهر (نظير تشکيل حکومت و درس) راهنماي مرحله حيات معنوي آنان نيز است . حقايق با رهبري عمل او سير مي‌کند. بر اساس آيات قرآن نظير آيه 73 سوره انبياء و آيه 24 سوره سجده معلوم مي‌شود که امام علاوه بر ارشاد و هدايت ظاهري، داراي يک نوع هدايت و جذبه معنوي است که از سنخ عالم امر و تجرد مي‌باشد . به وسيله حقيقت و نورانيت و باطن ذاتش در قلوب شايسته مردم تاثير و تصرف مي‌نمايد . آن ها را به سوي مرتبه کمال و غايت ايجاد جذب مي‌کند. (1)
بر اساس اين تحليل به دست مي‌آيد که گر چه غير از امير مومنان که موفق به تشکيل حکومت به مدت چند سال کوتاه شد و امام صادق (ع) که شرايط ايجاد جلسات درس و تبيين حقايق دين براي او فراهم شد، ساير ائمه از جمله امام جواد (ع) و امام حسن عسگري به دليل شرايطي خاص که از سوي حکومت عباسي بر آنان تحميل شد، موفق به تشکيل حکومت و ايجاد جلسات تبيين حقايق دين براي شان فراهم نگرديدند، ولي هدايت معنوي و رهبري دين همچنان به دست آنان بود . قافله سالار و رهبر حيات معنوي مردم بودند، تمام آنچه در مطالب ياد شده درباره نقش رهبري معنوي امام بيان شد، درباره آن ها وجود داشت . تفصيل بحث و تحليل نقش رهبري آن دو امام در حيات معنوي از حوصله اين پاسخنامه بيرون است. از اين تفصيل آن را در منبع ذيل جويا شويد. (2)
غير از رهبري ظاهري و باطني حيات بشري امام معصوم در نظام تکوين نيز نقش بي‌بديل دارد. از اين رو در روايات متعدد بر ضرورت وجود انسان کامل تاکيد شده :
«لو بقيت الارض بغير امام لساخت» (3) اگر زمين بدون امام باقي بماند از هم متلاشي مي‌شود.
در کلام امير مومنان (ع) در نهج البلاغه آمده: زمين هرگز از حجت حق که براي خدا قيام مي‌کند خالي نيست. حجت در حضور و مورد مشاهده همگان است و يا در حال غيبت به سر مي‌برد تا اين که حجت‌ها و دلايل حق ضايع نگردد. (4)
بنابراين ضرورت وجود امام معصوم به دليل نياز نظام تکوين نيز حقيقت انکارناپذير است. تفصيل اين مسئله را در منبع ذيل مطالعه فرماييد. (5)
در نتيجه اگر وجود مقدس امام جواد و امام حسن عسگري با اين رويکرد در نظر گرفته شود، نيز معلوم مي‌شود که وجود آنان در عصر و زمان خود به رغم اين که حکومت تشکيل ندادند و جلسه درس بر پا نتوانستند بر پا كنند، ضرورت ترديد ناپذير بوده است.
گرچه براي آن دو امام بزرگوار زمينه نظير زمان حضرت امام صادق فراهم نشد که درس و تفسير دين را آن گونه ارائه دهند، ولي به طور يقين شاگردان و اصحاب فراوان از راه‌هاي مختلف با آنان در ارتباط بودند . احکام و معارف قرآن و سنت را از آنان مي‌آموختند .
در يک جلسه پرسش و پاسخ حضرت جواد به سي هزار مسئله جواب داد، در حالي که در آن زمان سن ايشان ده ساله بود. در اين باره به منبع ذيل مراجعه شود. (6) همچنين در اين که حضرت امام حسن عسگري به سوال‌هاي برخي از خواص و عوام جواب مي‌داده و حقايق ديني را بيان مي‌فرمود ، مطالبي در منابع تاريخي ذکر شده. (7) بنابراين از اين نظر هم وجود آن بزرگوار مفيد و موثر بوده است.

پي‌نوشت‌ها:
1. شيعه در اسلام، ص 123- 124، نشر دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1348 ش .
2.سيره پيشوايان،ص542 و626 .
3.اصول کافي، ج 1، ص 462، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران 1388 ش .
4.نهج البلاغه، حکمت 147.
5.انسان کامل در نگاه امام خميني، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، قم، 1388 ش.
6. منتهي الآمال، ج 2 ،ص 583 ،نشر موسسه هجرت، 1378 ش .
7. همان ،ص 704.