پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
بررسي اختلاف يا اشتراك زن و مرد در دو مرحله قابل بررسي مي باشد:
يكي در مرحله تكوين و اصل خلقت .
ديگري در مرحله تشريع و قانون گذاري.
در مرحله تكوين و خلقت، آنچه از معارف نقلي و عقلي به دست مي آيد، اين است كه مرد و زن در انسان بودن مشترك هستند . در اصل ويژگى هاى انسانى اشتراك دارند امّا دو صنفِ (صنف به اصطلاح علم منطق) متفاوت هستند. تفاوت هايي در نوع خلقت دارند . تفاوت ها براي همه انسان ها مشهود است . از اين جهت صنف مردان بر صنف زنان برتري هايي در زمينه تعقّل، تدبير، كار بدنى و اقتصادى و .. دارند ، چنان كه زنان هم در زمينه هاي ديگري همچون عواطف و احساسات انساني و جمال و ...بر مردان برتري دارند.
بحث عدالت يا ظلم در مرحله تكوين و اصل خلقت قابل طرح نيست زيرا فقط در جايى مىتوان از عدل و ظلم سخن گفت كه حقّى وجود داشته باشد. موجود، پيش از اين كه موجوديّت يابد، وجود ندارد تا حقّى داشته باشد. بنابراين هيچ موجودى نمىتواند درباره اصل آفرينش يا كيفيّت آفرينش خود اعتراضى داشته باشد، هيچ مخلوقى نمىتواند به خدا اعتراض كند كه چرا مرا آفريدى و از ديار عدم بيرون كشيدى، چرا مرا حيوان قرار دادى ،نه گياه، چرا مرا مرد قرار دادى، نه زن، يا به عكس. زيرا همه طلبكاري ها فرع بر اين است که طلبکار حقي داشته باشد درحالي که موجود، پيش از اين كه موجوديّت يابد، وجود ندارد تا حقّى داشته باشد.
بنابراين اعطاى وجود، تعيين حد و مرز و چگونگى وجود در اختيار خدا است . اوست كه براساس حكمت خويش و مصالحى كه فقط خود از آن ها آگاهى دارد، هرچه را بخواهد و به هرگونه كه بخواهد مىآفريند.
اختلاف هاى تكوينىِ اجناس، انواع و اصناف موجودات گوناگون، لازمه نظام تكوينى و به خير و صلاح همه آفريدگان است; در اصلِ آفرينش هر موجود و ويژگى هايى كه به آن داده شده است، سخن از حق، عدل، ستم و اعتراض نمىتوان گفت و آن جا جاى خير و مصلحتِ كلّ نظام آفرينش است .
اما مرحله دومي كه بحث اشتراك و اختلاف زن و مرد مطرح است ، در مرحله تشريع و قانون گذاري است. در اين مرحله اين بحث مطرح است كه چرا احكام و قوانيني كه براي زن و مرد وجود دارد ، تفاوت دارد.
احكام و قوانيني كه مربوط به اصل انسانيت است، براي همگان اعم از زن و مرد مشترك است، مانند اصل نماز و روزه و حج و ... اختلافي كه در برخي از احكام وجود دارد، ناظر به اختلافات تكويني است كه در دو صنف زن و مرد در اصل خلقت و تفاوت هاي جسمي و رواني وجود دارد.
در مرحله تشريع و قوانين، بحث عدل يا ظلم قابل طرح است . در اين مرحله سه نوع عدل و ظلم قابل تصور است:
1. در مقام تكليف.
2. در مقام داورى.
3. در مقام اعطاى پاداش و كيفر.
هر يك از آيه هاى قرآنى كه عدل را براى خدا اثبات و يا از او ظلم را نفى مىكند، به يكى از اين سه قسم اشاره دارد.
اگر خداوند، تكليفى را برعهده كسى مىگذاشت كه قدرت انجام آن را نداشت، يا تكليفى را بر دوش كسى مىنهاد، ولى در برابر آن تكليف، حقّى به او نمىداد، در مقام تكليف، ستم كرده بود..
خداوند كدام يك از اين سه قسم ظلم را بر زنان يا مردان روا داشته است؟!
با توجه به نكات مذكور پاسخ روشن مي شود زيرا «درجه» اي كه در آيه مذكور به مردان داده شده ، ناظر به برتري هاي صنف مرد در مرحله خلقت و تكوين است. برتري، باعث سنگين تر شدن قوانين و تكاليف مردان است كه اين تبعيض عين عدالت است ، زيرا تبعيض در شرايط يكسان ممنوع و مذموم است . در شرايط نابرابر، تبعيض، عين عدالت و تساوي، مساوي ظلم است.
بنابراين روشن مي شود كه متعادل و متوازن بودن حقوق و تكاليف زنان و مردان يك چيز است. تساوى و هم رتبه بودن زن و مرد چيز ديگر. قرآن كريم اوّلى را مىپذيرد و دوّمى را رد مىكند.(1)
درجه به معناي برتري در فضايل يا درجات معنوي نيست. درجات معنوي طبق آنچه افراد كسب مي كنند، ايجاد مي شود. برتري مورد نظر در آيه براي مواردي چون نيروي جسماني، نيروي مديريت ، اقتدار و... است . بر اساس همين برتري درجه، مديريت و تأمين معاش خانواده بر عهده مردان قرار داده شده است.
تفاوت خلقت زن و مرد لازمه خلقت است . تفاوت حقوق و تکاليف به جهت رعايت تفاوت هاي خلقتي و عدالت است . اگر با وجود تفاوت در توانايي ها و يکساني ويژگي ها در حقوق و تکاليف تفاوت نداشته باشند، اين ظلم و بي عدالتي است.
اگر در تفاوت ها تناسب هم رعايت نشود و در برابر هر حقي تکليفي و در قبال هر تکليفي حقي قرار نگيرد ، اين جا هم ظلم است اما اگر در وضع تکاليف و حقوق تناسب با توانيي ها و استعدادها رعايت شده و در برابر هر حقي تکليفي و در برابر هر تکليفي حقي وضع شود، اين عدالت است.
در بحث حقوق و تکاليف زن و مرد در اسلام اگر توجه کنيد هم تناسب ها رعايت شده و هم تقابل حق و تکليف . به همين جهت مي بينيم تکليف هر کدام از زن و مرد با استعدادها و توانايي هايش همخواني دارد. تقابل حق و تکليف هم در مورد هر دو رعايت شده است. اگر جايي براي زن يا مرد حقي قرار داده ،در مقابلش تکليفي نيز وضع نموده ؛ اگر در جايي زن يا مرد از حقي محرومند، در قبال آن بر دوش شان هم بار تکليفي هم نهاده نشده و اين عدالت است.
پي نوشت:
1. جلد پنجم کتاب «پرسش ها و پاسخ ها»، نوشته استاد مصباح يزدي ؛
«زن در آينه جلال و جمال» نوشته آيت الله جوادي آملي.
۱۳۸۹/۰۶/۲۲ ۲۲:۵۷
شناسه مطلب: 19123