سلام
من حدود 2 سال هست که درباره خدا یه سوالاتی برام به وجود اومده و الان تبدلیل به یه شک اساسی شده و الان در یک اتاق هزار در هستم
(قابل توجه که من وسواس فکری هم دارم)
خب یکی از سوالاتی که من رو خیلی مشغول کرده اینه :
من یه کتابی میخوندم که داشت اثبات میکرد که حتما باید یه ماورایی وجود داشته باشه ، یعنی ماورایی برای ماده باشه ، و ما عقلمون به ماورا نمیرسه...
خب حالا از کجا معلوم که این ماورا خدا ست؟
هزار حالت وجود داره؟
خب ما که عقلمون به ماورا نمیرسه ، و هر چیزی امکان داره باشه ، دقیقا مثل اینکه میگیم خدا از ازل بوده ولی ما عقلمون نمیرسه پس بنا بر این هزاران هزار حال دیگه وجود داره
حال ما از کجا بفهمیم که این ماورا خدا بوده
ما قبول داریم که یه ماروای ماده ای است ، حالا از کجا معلوم ماورای ماده خدا باشه ، ماکه عقلمون محدود هست ، و هر دلیل علمی که بیاریم میتونیم بگیم که : ماورای ماده ، در عقل ما نمیگنجه ، پس امکان داره این مطلب هم صحیح باشه
امکان داره در ماورای ماده اتفاقاتی افتاده باشه ، و خود این ماورایی که ماعقلمون نمیرسه ، توسط یه ماورای دیگه درست شده باشه و بینهایت حالت دیگه
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
ديدگاه معرفتي ما نسبت به هرچيز از جمله خداوند ، يك ديدگاه منسجم و مرتبط با ابعاد و زواياي گوناگون فكري و معرفتي است. در نتيجه نوعي منظومه معرفتي را براي ما رقم مي زند ؛ اما براي رسيدن به ضرورت وجود خداوند و درك حقيقت وجودي او نيازي به اثبات ماورا و مانند آن نداريم .
سير معين و مشخصي را در مباحث عقلي و بديهيات برهاني طي مي كنيم . در نتيجه و از روي ضرورت به وجود موجودي متعالي مي رسيم كه با صفات و ويژگي هايي كه در اديان آسماني از خداوند ارائه شده ،مطابقت و همخواني دارد .
در تفكر فلسفي پس از پذيرش اصل وجود و هستي در عالم و بر اساس اصل عقلي عليت به دنبال علت وجودات مسيري عقلي را طي مي كنيم كه در انتها به وجودي مي رسد كه هيچ نيستي در حريم وجودي او راه ندارد . وجود مطلق است .از آن جا كه وجود را مساوي كمال مي دانيم ، آن موجود را كمال مطلق و بي حد و مرزي مي دانيم كه از هر نوع شائبه نيازمندي به دور است و وجود ذاتي اوست .
البته با شواهد و قرائن بسيار هم مي توان درك كرد كه حقيقت هستي منحصر در امور مادي و عناصر طبيعي نيست . امور و موجودات ماوراي ماده هم در عالم هستي حضور دارند ، اما ضرورتا براي اثبات خداوند نيازمند به تامل در حقيقت ماورا و موجودات ماورايي نيستيم .
اگر سلسله موجودات را به موجودي ماورايي قبل از خود نسبت بدهيم، بر اساس اصول مسلم و روشن عقلي اين زنجيره نيازمند رسيدن به موجودي است كه داراي عليت بي معلوليت باشد .خود در وجود نيازمند هيچ موجود مادي يا مجردي غيراز خود نباشد . اين داستان به حقيقت واجب الوجود و خداوند متعال منتهي مي گردد .