salam,chan vaghtiye k asheghe pesari shodam,yeki az ham kelasihame,albate masale havaso..in chiza nis,vagti ba kholghiate un bishtar ashna shodam az tarighe dustam..hata un baes shod namazo k modati tu khundanesh gheflat mikardamo ba hese jadidi k nesbat be khoda peida kardam bekhunam,khoda ham kheili in modat komakam kard,mozu ine k yebar az masalei dar morede un motmaen nabudam,uno be dustam k baradaresh ba un pesar dust bud dar miun gozashtam,va un az mozu narahat shod,hata bi mahal ba man barkhord kard,ama man manzuri nadashtam va nemikhastam in tor beshe,un masale hein bazgu shodanam dochare taghir shod,k dar har surat baraye man bad shod,komakam konid

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
مشکل وابستگي و نه دلبستگي که به آن دچار شده ايد، يکي از مشکلات نسبتاً رايج و تا حدي پيچيده جوانان ما مي‌باشد. اين گونه روابط عاطفي تا زماني که به عملکرد شما آسيبي نزند و به کاهش فعاليت شما منجر نگردد، تا حدي طبيعي است. اما اگر اين روابط احساس بدني يا رواني مبتني بر برانگيختگي جنسي در شما ايجاد مي کند، نابهنجار و شرعاً حرام است . بايد در صدد برطرف نمودن آن باشيد. گاهي نمي توانيد براي خودتان کاري انجام داده و بايد به يک متخصص مراجعه نماييد. آنچه به آن اشاره کرده ايد گاهي داراي چنان ساز و کار پيچيده اي است که به سادگي نمي توانيد نسبت به آن آگاه شويد . مراجعه به روانشناس و احياناً روانپزشک کمک مناسبي براي شما خواهد بود.
وقتي اين روابط عاطفي به صورت افراطي و فزاينده در مي‌آيند ، کم کم رنگ و بوي اختلال پيدا مي‌کنند، پس اين گونه روابط که برخي با عنوان عشق از آن نام مي‌برند، هنگامي که باعث کاهش عملکرد فرد در يک زمينه مثبت و سازگارانه شود و زندگي او را دچار اختلال کند، بايد در پي درمان آن بود. در هر صورت اميدوارم که با روانپزشک گفتگو کنيد تا با بررسي وضعيت زمينه بروز اختلالات ديگر را بررسي نمايد. البته در مورد دوست تان نمي‌دانيد که دقيقاً در چه وضعي قرار دارد، بهتر است او نيز با روانپزشک مشورت نمايد.
مکانيزم عشق به علت گوناگوني آن تا حدي پيچيده و ناشناخته است ، ولي رگه‌هاي سه اختلال اضطراب ، وسواس فکري و افسردگي را تا حدودي در آن مي‌توان رديابي کرد، هر چند هورمون‌هاي جنسي و تحولات دوران بلوغ نقش بسزايي در آن دارند. در هر صورت به چند نکته ذيل توجه فرماييد:
1ـ هر چيزي که اضطراب احتمالي شما را پايين بياورد.( از جمله ورزش منظم و تفريحات سالم) بسيار مفيد مي‌باشد؛ زيرا در افراد مضطرب شاهديم که براي کاهش اضطراب خود به چيزي پناه مي‌برند و از آن کسب آرامش مي‌کنند . در برخي موارد نسبت به آن شيء يا فرد شرطي مي‌شوند.
2ـ عشق در برخي موارد رفتار وسواسي اجباري محسوب مي‌شود، پس با از کار انداختن چرخه رفتار وسواسي کم کم و به تدريج اين روند معيوب را از فرايند زندگي‌تان حذف کنيد و ببينيد که هيچ اتفاق خاصي نمي افتد . بدين منظور اگر مثل يک فرد وسواسي عادت داريد که هر روز او را ببينيد، فاصله بين وهله‌هاي ديدارتان از هر روز به يک روز در ميان و به همين ترتيب فاصله وهله‌ها را افزايش دهيد.
پس از موفقيت در اين مرحله و به صفر رساندن ديدار (که البته بسيار سخت است) به آرامش دست خواهيد يافت. پس هرچه که تداعي گرايشان براي شما باشد، روز به روز بر کاهش عملکرد شما خواهد افزود. شک نکنيد که ترک تدريجي ديدار و به صفر رساندن آن کليد اين معضل بزرگ است.
3ـ سعي کنيد معناي جديدي براي زندگي خود بيابيد . اين فرد را تنها معنى زندگي خود ندانيد . اين وابستگي افسرده‌وار چيزي جز عميق‌تر کردن رگه‌هاي افسردگي در شما ثمره ديگري نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غير وابسته و همچنين يافتن معناهاي اصيل زندگي (که از هر گونه افسردگي و وابستگي به دور است ) زندگي مستقل عاطفي براي خود فراهم آوريد.
4ـ يکي از راه‌هاي تغيير مدرسه ،تغيير محل زندگي و هر گونه تغيير منطقي و عقلاني اثرات مثبتي بر روحيه شما خواهد داشت.
5ـ با کمک يک روان‌شناس مجرب و دين‌آگاه تلاش کنيد تا با تصاوير مبتني بر روابط منافي اخلاق در ذهن خود مقابله کنيد. اين نوع درمان ممکن است چند جلسه به طول بيانجامد؛ اما در رفع اين مشکل مؤثر خواهد بود. متقابلاً دوست شما نيز چنانچه به همين وضع مبتلا است، نياز به دريافت کمک تخصصي دارد.
6- بسياري از اين رفتارها در دوران نوجواني تشديد مي شود كه با گذشت زمان و حذف برخي از عوامل و عناصر، يا حصول جدايي در يك مدت زمان، روند درمان تسريع خواهد شد.