من معنی ظرفیت رو متوجه نشدم ، ادما یه ظرفیتی دارن که از اون بیش نمیتونن خوب باشن یا بد باشن . این ظرفیف رو مگه خدا به انسانها نداده ،نمیتونسته بیشتر بده . با مثال شاید بطونم منظور خودمو بهتر بنویسم براتون .
مثلا صد دام رو الان میگیم لایق جهنمه اگه حلال زاده بود ،اگه یه جای دیگه یا تو خونواده دیگه با فرهنگ وطرز تفکر دیگه به دنیا اومده بود و با یه اطرافیان دیگه ،بازم عاقبتش همین میشد .
ویا اینکه چه حکمت و چه خیری میتونه تو به دنیا اومدن یه دختر وجود داشته باشه که پدر مادرش معتادن مادرش خود فروشی میکنه و ودختره 10 ،12 ساله هم مجبور به این کار میکنن از طرف خونوادش حالا اون دختره با توجه به فشارایی که توشه خودشو بکشه ،حالا به نظر شما چه خیری از به دنیا اومدن این دختر بوده یعنی صلاح این دختره تو این بوده که پدر مادرش معتاد باشن واینو مجبور کنن خودشو بفروشه یعنی اگه تو یه خونواده با ابرو بود به صلاح دختره نبود .
صلاح به نظر من چیزیه که در نهایت ادما رو به بهشت برسونه وخوشبخت کنه ،برا کسی که میره جهنم با توجه به کارش هیچ صلاحی در نظر نگرفته شده، پس اینجا صلاح کی مد نظره ،کسی که میره جهنم از جاش راضیه میگه به صلاحم بوده اینجا باشم.
ممنون میشم جواب بدین اگه سوالمو بد مطرح کردم ببخشید .
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
امكان رشد و پيشرفت روحي و معنوي براي انسان ها محدود نيست . خداوند زمينه تكامل و پيشرفت معنوي را براي همه انسان ها قرار داده است . انسان مي تواند در محدوده وجودي امكاني خود به بالاترين درجاتي كه براي هيچ موجود ديگري ممكن نيست برسد . در اين امر هم تفاوتي بين افراد گوناگون بشر نيست.
در ضمن هيچ دليلي وجود ندارد كه صدام را حرام زاده بدانيم . ظلم و جنايت هاي او ارتباطي با حرام زادگي ندارد ، بلكه او حلال زاده اي جنايتكار و ظالم و جائر بود كه با سوء اختيار خود دست به چنين رفتارهاي ناشايستي زده ،چنين عاقبتي را براي خود رقم زد .
اما در خصوص تفاوت وضعيت تربيتي و محيطي افراد بايد گفت بله ؛ يقينا شرائط و موقعيت هاي خاص در زندگي و رشد و تربيت هر انساني مي تواند تاثيرات به سزايي در گرايش و عملكرد او در آينده داشته باشد . اين امر هر چند به طور مطلق عموميت ندارد. اما در بسياري از موارد ديده مي شود كه كودك متولد در فضاي تربيت ديني تبديل به انساني با گرايش ديني و مذهبي مي شود . فردي در فضاي بي ديني و بي توجهي نسبت به مسائل معنوي، بهره چنداني در اين حوزه نمي برد .
دليل اين تفاوت ها هم سنت خداوند در برقراري رابطه علّي و معلولي بين موجودات عالم است كه هر معلولي از علت خاص خود توليد شده و به وجود مي آيد . بر اين اساس ويژگي هاي ژنتيكي و محيطي و تربيتي و ...همه تاثيرات گوناگون خود را بر روح و روان فرزندان مي گذارند ؛ به عنوان مثال سلامت جسمي و زيبايي طاهري كودك نتيجه طبيعي سلامت جسمي و ژنتيكي والدين و رعايت شرايط مناسب انعقاد نطفه و تغذيه مناسب و... است .
به همين نسبت زيركي و ذكاوت و تيزهوشي و آرامش روحي و رواني و يا بلاهت و كند. ذهني و بيش فعالي و پرخاش گري هم معلول علل معين و شناخته شده خود هستند؛ در كنار اين حالات روحي گرايش به معنويات و امور الهي نيز معلول علل گوناگون خود است. همان گونه كه نبايد توقع داشت حتما نتيجه توالد و تناسل والديني مبتلا به اختلالات ژنتيكي فرزندي سالم باشد، نمي توان توقع داشت فرزند والديني معصيتكار و بي توجه به امور معنوي و گرايشات ديني حتما فردي داراي ظرفيت ها و گرايش بالاي معنوي باشد .
خداوند هيچ گاه به يك شكل و يك صورت از ما توقع عمل و انجام وظيفه ندارد؛ يكي از سنّت هاي الهي اين است که خداوند براي همه انسان ها به اقتضاي داشته ها و توانايي هاي فکري ، جسمي و محيطي و... ، مسئوليتها و تكاليف شان را تعيين مي نمايد . بنا بر توانمندي ها و ابزار و عوامل موفقيت از آن ها بازخواست خواهد کرد.
اين همان حقيقتي است كه با تعابير مختلف در قرآن به آن اشاره شده مانند: «لايکلف الله نفسا الا وسعها ؛ (1) هيچ کس را جز به اندازه توان او تکليف نمي کنيم ». اين عدالت خداوند در مقام تشريع و تكليف است . همچنين در مقام محاسبه و مطالبه و توقعات نيز چنين عدالتي با دقت تمام رعايت مي شود : «و نضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئاً؛ (2) ترازوهاى عدل را در روز رستاخيز مى نهيم , پس هيچ كس ستمى نمى بيند».
در آزمون دنيا شرايط مسابقه و ميدان عمل و نوع تکليف براي انسان ها يکسان نيست. زيرا کاملا روشن است که توان انسان ها در اوضاع نامساوي، نامساوي خواهد بود . خداوند نيز بر اساس اوضاع و با توجه به عنصر اختيار در وجود هر انسان بر او تکليف مي کند تا در ميدان مسابقه براي رسيدن به مقام قرب الهي به تلاش و کوشش بپردازد . به علاوه بر اساس تفاوت ها است که جزا و پاداش مي دهد، در واقع هرچند در ظاهر تفاوت هايي در امتحان بندگان به نظر مي آيد. اما در حقيقت عدالت و يكساني بي نظيري در جريان است ؛ مانند ميدان مسابقه دو و ميداني که در يک پيست دايره شکل جريان مي يابد و در مسافت هاي متوسط مانند دو هاي دويست و چهارصد متر، خط استارت دوندگان، با هم تفاوت مي كند؛ در حالي كه خط پايان همه، يك خط است. يعني در پيست دو و ميداني، فردي كه در قوس اول و كناري متمايل به داخل مي نشيند؛ از همه عقب تر است. فردي كه در قوس خارجي مي نشيند؛ از همه جلوتر استارت مي زند.
در اين جا براي ما شبهه پيش مي آيد كه فرد قوس داخل و خط اول، بايد بيش تر از همه بدود؛ فرد قوس خارج و خط آخر، كمتر مي دود. يا به عبارتي عدالت در مورد آن ها رعايت نشده است.
در حالي كه اين شبهه به خاطر آن است كه دقت نداريم در حركت دايره اي، مسير بر اساس شعاع دايره، كوتاه و بلند مي شود. يعني آن كه در خط اول مي دود؛ چون شعاع دايره او كوچك تر است؛ مسيرش كوتاه تر خواهد شد. آن كه در خط آخر مي دود؛ چون شعاع دايره اش بلندتر است؛ مسيرش بلندتر خواهد بود.
مسئولان مسابقات براي آن كه هر دونده اي 200 يا 400 متر خالص بدوند؛ با محاسبات دقيق به اين نتيجه رسيده اند آن كه در خط اول مي نشيند؛ بايد چندين متر از بقيه عقب تر باشد. آن كه در خط آخر مي نشيند؛ بايد چندين متر از همه جلوتر باشد.
وضعيت ما در برابر تكاليف الهي و توقعاتي كه از ما مي رود ،همين گونه است . يعني خداوند هرگز نگفته موقعيت هايي كه براي شماست، نسبت هاي مساوي دارند؛ بلكه خداوند نسبت هاي عادلانه براي آن ها قرار داده است. يعني اگر ظهر تابستان و در كنار تنور، شاطر و نانوا روزه بگيرد؛ روزه اش با روزه زمستان فردي كه از اذان صبح تا اذان مغرب خوابيده؛ يكسان نيست. فردي كه براي شركت در نماز جماعت، به مسجد كنار منزل مي رود؛ با فردي كه براي شركت در نماز جماعت بايد نصف شهر را بپيمايد؛ هرگز مزد و پاداش مساوي نخواهد داشت. پرهيز از نگاه به نامحرم در ايران و اروپا، يك پاداش را ندارد. زيرا محيط امتحان، محيطي مساوي نيست؛ از اين رو نمره هر امتحان، تفاوت مي كند.
در نظر بگيريد در يك شب، دو فرزند به دنيا مي آيند. يكي در خانه فردي دزد و معتاد؛ و ديگري در خانه يك مرجع تقليد. بايد بدانيم براي خداوند متعال مهم نيست در يك خانواده معتاد و دزد به دنيا مي آييد؛ يا در خانه يك مرجع تقليد. بلكه براي خداوند مهم است كه براي هر دو نفر، امتحاناتي متفاوت، با ارزش واقعي يكسان قرار دهد؛ تا بتوانند جوهره خويش را نشان دهند.
تصور كنيد فرزند مرجع تقليد به خاطر آبروي پدر و مثلاً از ترس او نماز مي خواند. نماز صوري او، در راه تكامل و انسان شدن، او را سانتي متر سانتي متر جلو مي برد. اما فرزند آن فرد معتاد براي نماز خواندن، بايد پنهان از چشم پدر نماز بخواند؛ تا كتك نخورد. نماز او، در راه تكامل و انسان شدن، او را كيلومتر كيلومتر جلو مي برد.
ماده امتحاني يكسان است(نماز). امتحان دهنده هم يكسان هستند (انسان) اما نمره اين ماده امتحاني، يكسان نيست. (شايد اين جلوه حقيقي رواياتي باشد كه حاكي از همسايگي و همنشيني انسان هايي بسيار معمولي با انبيا در بهشت است. زيرا هر دو (چه فرد عامي و چه پيامبر )در امتحان خود نمره بيست گرفتند !)
ممكن است گفته شود همه اين ها درست اما در اين آزمون درصد انحراف و نابودي مطلق فردي كه در فضاي نامناسب رشد يافته ، بسيار بيش تر و وضعيت او بسيار خطرناك تر از وضع فرد دوم است . اما در حقيقت اين امر ناشي از نگاه سطحي و نادرست ما به حقيقت عدالت خداوند است ؛ اصولا معيار و نتيجه گيري نهايي چيست ؟ به اينكه فلان فرزند رشد يافته در فضاي ديني نمازش ترك نمي شود، ولي آن فرزند متولد در بستر نامناسب فكري و فرهنگي در عباداتش چندان مقيد نيست ؟
اولا نبايد از ياد برد كه به رغم همه تفاوت ها در ميان انسان ها، عنصر اختيار در همه وجود دارد . به خاطر عنصر اختيار و حق انتخاب انسان ها است که مشاهده مي کنيم انسان ها در شرايط مساوي از نظر طبيعي، خانوادگي، ژنتيکي و... عملکرد هاي متفاوتي دارند. در يک خانواده، شخصي مانند کميل بن زياد نخعي از ياران خاص و از اصحاب سرّ اميرالمومنين (ع) قرار مي گيرد و برادر ديگر (حارث بن زياد نخعي) قاتل فرزندان مسلم بن عقيل مي شود.
هم چنين به واسطه عنصر اختيار است که پسر يزيد بن معاويه ، حاضر نمي شود خلافت بعد از پدر را برگزيند؛ اما عموي امام زمان و پسر امام معصوم (جعفر کذاب)، خود را براي غصب مقام امامت، جلو مي اندازد يا پسر پيامبر اولوالعزم الهي و شيخ الانبيا (حضرت نوح) جهنمي مي شود، اما فرزند دشمن پيامبر(ص) از ياران حضرت مي شود. از اين نمونه ها در تاريخ بسيار است. حتي امروزه هم كم نيستند افرادي كه در محيط سراسر كفر و بي ديني به سمت حقيقت و نور جذب شده ، خود را به مدد عقل و فطرت الهي شان به سوي حقيقت كشانده اند .
ثانيا : محاسبه خداوند در خصوص افراد گوناگون و عدالت لحاظ شده ، در اين فرايند از چنان پيچيدگي برخوردار است كه به راحتي نمي توان آن را دريافت ؛ اين امر تا حدي دقيق است كه حتي دو انسان با يك محيط رشد و شرايط زندگي و والدين مشترك را نيز نمي توان يافت كه امتحانات الهي ، تكاليفي كه از آن ها انتظار مي رود ، سختي و آساني مسئوليت هايي كه در زندگي بر عهده آن ها نهاده مي شود ، نمره قبولي آن ها و نحوه محاسبه الهي در قيامت در برابر اعمال شان يكسان باشد ؛ همه با محاسبه تفاوت هاي روحي و فكري و فرهنگي و محيطي و با دقتي بي نظير در مورد هر فرد ملاحظه و اعمال مي گردد.
واقعا معلوم نيست در فرداي قيامت مومنان به ظاهر درستكار كه ظاهر الصلاح بودند و متناسب با محيط پرورش خود متدين و معتقد گشته اند، اهل سعادت و نجات خواهند شد يا همان افراد به ظاهر كم ايمان و آلوده به برخي معاصي كه در نظر بسياري از ما از حيطه دين و ديانت خارجند ؛ آنچه بر ما روشن است ،آن است كه خداوند عادل است و چنان كه خود در قرآن فرموده ، به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما به كسي ظلم نمي نمايد .(3).
چه بسا همان دختر متولد در خانواده معتاد و مجبور به انجام گناه به واسطه عدم اختيار خود در بسياري از امور مورد عفو الهي قرار گرفته ، توجه كوتاه قلبي او به خداوند عامل سعادت ابدي او گردد ، ولي بسياري از ما گرفتار لغزش هاي كوچك خود باشيم .
در هر حال همه اختلاف موقعيت ها و تفاوت شرايط دليل نمي شود كه خداوند نعمت حيات را از افرادي سلب كرده، آنان را در موقعيت آزموده شدن و تجربه زندگي سخت يا آسان دنيا قرار ندهد و امكان دست يابي به سعادت بي نظير ابدي را از آنان دريغ نمايد .
پي نوشت ها :
1. بقره (2) آيه276.
2. انبيا(21)آيه 47.
3. نساء(4) آيه 124.