با سلام و عرض خسته نباشید
استاد ما میگفت که فلان روزی که من روزه بودم با چند تا از اساتید دیگر به بازدید علمی در 30 کیلومتری شهر رفته بودیم و قبل از اذان نتوانستیم به شهر بر گردیم و یکی از همراهان گفت که روزه ما شکسته شده و باید افطار کنیم اما من اصرار کردم که اصلا خبری نیست ما چرا باید روزه مان را بشکنیم به خاطر این که فقط پشت ماشین و جلو کولر نشسته ایم و از شهر 30 کیلومتر دور شده ایم !!!!
اون حکم که میگفتند فلان کیلومتر از محل دور شی و بری سفر باید روزت را بشکنی به خاطر سختی سفر و اذیت شدن در مسیر بود اما حالا جلو کولر و ... با راحتی تمام ادم هرجا بخواد بره میره و بر میگرده بدون شکستن روزه و نماز !!!!
سوال : واقعا چرا حرف استاد اشتباست ؟؟
پاسخ:
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
روزه شما در آن سفر درست نيست.
گرچه احكام اسلام همهاش داراى مصالح مى باشد و در قرآن و روايات به فلسفة بعضى از احكام اشاره شده است، ولى ما موظفيم همة عبادات را از روى تعبد و تسليم در برابر اوامر الهى انجام دهيم، گرچه به فلسفة عبادات آشنا باشيم. پس چون دستور اسلام اين است كه مسافر نماز را شكسته بخواند، در حال سفر با شرايط خاص نماز هاى چهار ركعتى را شكسته مى خوانيم.
از آياتي كه دربارة نماز و روزه نازل شده استفاده مي شود كه اين احكام از مسافر، به جهت آسان گرفتن و آسايش وي بوده . در آية 185 بقره آمده است:
«...فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ.. ...
پس هر كس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، بايد روزه بگيرد . هر كس بيمار يا مسافر باشد، در ايّام ديگر روزه بگيرد. خدا آساني را براي شما اراده كرده و مشقت و سختي را از شما نخواسته است...».
نيز در مورد نماز در سوره نسا آيه 101 آمده است : وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ ....؛ هنگامي كه سفر كنيد گناهي بر شما نيست كه نماز را كوتاه بخوانيد.
خداوند منّت گذارده و حكم امتناني براي مسافر وضع و هديه كرده است. رد كردن و برگرداندن هدية الهي،خلاف ادب است. بنابراين عقل سليم تجويز نمي كند كه بر خلاف خواستة خداوند در سفر نماز را تمام بخواند و يا روزه بگيرد . اگر كسي بر خلاف اين حكم عمل كند،يعني مسافر در سفر نماز را چهار ركعتي بخواند و يا روزه بگيرد، صحيح نيست، به دليل رواياتي كه وارد شده است كه كوتاه خواندن نماز در سفر يك نوع تخفيف الهي است و ادب اقتضا مي كند كه انسان اين تخفيف را رد نكند و نسبت به آن بي اعتنايي به خرج ندهد .
در روايات اهل سنت از پيغمبر نقل شده كه درباره نماز قصر فرمود : صدقة تصدق الله بها عليكم فاقبلوا صدقته ؛ (1) هديه اي از خداوند است. آن را بپذيريد .
نظير اين حديث از طريق شيعه نيز آمده است . امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل مي كند : «افطار در سفر و نماز قصر از هداياي الهي است. كسي كه از اين كار صرف نظر كند ،هديه الهي را رد كرده است» .(2)
امام باقر(ع) فرمود: «گروهي با پيامبر در ماه مبارك رمضان در سفر بودند. پيامبر در سفر روزه نگرفت، ولي برخي از همراهان روزه گرفتند. پيامبر فرمود: « اينان تا روز قيامت از نافرمانان خواهند بود».(3)
امام صادق(ع) فرمود: «خدا تصدّق كرده بر مريض و مسافر كه روزه نگيرند. آيا پسنديده است كه صدقة خدا برگردانده شود؟!»(4)
امّا اين كه در زمان ما مسافرت ها آسان شده و در مدت كمي يك مسافرت هشت فرسخي انجام مي شود و هيچ خستگي در مسافر احساس نمي شود، بنابراين روزه گرفتن در مسافرت مشكل نيست،جوابش اين است :
علّت و فلسفة واقعي احكام شرعي بر ما معلوم نيست. در روايات حكم تقصير(شکسته شدن) نماز و روزه نگرفتن را بر سفر هشت فرسخي مبتني كرده، چه مسافر خسته شده و چه خسته نشده باشد. بنابراين ملاك در قصر و اتمام و افطار روزه، خستگي و عدم آن نيست، گرچه نوع سفر حتي با وسايل سريع السير خسته كننده است. ملاك مقدار مسافت است. اگر ما ملاك را خستگي و عدم خستگي بگيريم، چه بسا افرادي با شتر مسافرت بيست فرسخ انجام مي دهند، ولي خسته نمي شوند؛ برعكس افرادي دو فرسخ مسافرت مي كنند و خسته و كوفته مي شوند. پس ملاك بر اساس روايات پيمودن مسافت شرعي يعني هشت فرسخ است.
هر كس اين مقدار مسافت را چه در يك روز يا در چند دقيقه بپيمايد، نمازش شكسته خواهد بود و روزه را بايد افطار كند.(5)
به عبارت ديگر: گرچه يكي از عوامل اين حكم آسان گرفتن بربندگان است، امّا قرائن نشان مي دهد كه اين عامل، تنها عامل نمي باشد،زيرا كسي كه با خستگي زياد به مقصد رسيده، در همان زمان كه به مقصد مي رسد، اگر قصد ده روز اقامت كند، نمازش تمام است و روزه هم در شرايط وجوب ، واجب خواهد بود. پس ملاك در سقوط روزه و شكسته شدن نماز تنها خستگي نيست.
پينوشتها:
1. سنن بيهقي، ج 3، ص 134 .
2. تفسير نمونه، ج4، ص 97، به نقل از وسايل الشيعه، ج 5، ص 540 .
3. وسائل الشيعه، ج 7، ص 124.
4. همان.
5. تفسير الميزان، ج 2، ذيل آيةبقره،ص 11.






