سلام خسته نباشيد من در گذشته فردي بسيار مذهبي بوده ام به طوريكه يادم مي آيد زماني مثل آيت الله بهجت نماز مي خواندم.اما متاسفانه در اثر فراز و نشيب هاي زندگي نه تنها ايمانم را آرام آرام از دست دادم بلكه الان چند ماهي است كه به فردي بي خدا و مادي گرا تبديل شده ام. اما چيزي كه باعث شد اين نامه را بنويسم و از شما درخواست كمك كنم اين بود كه در اين چند ماه جز ضرر چيزي از بي خدايي نديدم.من نسبت به زيبايي هاي طبيعت منفعل و ناتوان شده ام همچنين با خانم ها مشكل پيدا كرده ام طوري كه به هر جايي كه خانم ها آنجا هستند مي روم دچار حالت تشويش شديدي مي شوم.چند روز پيش به همين دلايل و دلايل ديگري مثل احساس وجود نورانيتي كه در اثر انجام كارهاي مذهبي بوجود مي آيد و همينطور فكر كردن به مسئله تجربه هاي نزديك مرگ تصميم گرفتم ايمان خودم را بازسازي كنم.بلند شدم ونماز خوبي خواندم اما بلافاصله ياد مسئله اي افتادم كه باعث شد باز هم ايمانم را ازدست بدهم و آن آياتي از قرآن بود كه درباره شهابها هستند.من با خواندن اين آيات اينطور نتيجه مي گيرم كه اين قرآن ساخته خود حضرت محمد است.تازه آيات ديگري هم هستند مثل آياتي كه مي گويد خداست كه شب را در پرده روز و روز را در پرده شب مي پوشاند در حالي كه امروز مي دانيم كه اين اتفاق به علت گردش زمين است يا آيه اي كه مي گويد خداوند بادها را مي فرستد يا آيه ديگر كه مي گويد خداوند پرندگان را نگه داشته كه به زمين نيفتند و همينطور كشتي ها را كه غرق نشوند در حالي كه امروز مي دانيم اين ها به دلايل طبيعي اتفاق مي افتند. به نظر شما من چه كار مي توانم بكنم.آيا دوباره رنگ آرامش را در زندگيم خواهم دي

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
فارغ از فراز و نشيبي كه در زندگي پشت سر گذاشتيد و علل و عوامل آن كه فعلا در مقام بررسي آن نيستيم، بايد بگوييم كه بسيار از بازگشت مجددتان به سمت دين و معنويت خوشنوديم . اميدواريم كه در اين بازگشت دوباره، با رويكردي منطقي و عقلاني و حساب شده ، به چنان عمق و ثباتي در ايمان و عقايد بنيادين خود برسيد كه ترديد و تشكيكي در حريم آن راه نيابد .
البته حقيقت ايمان چيزي نيست كه بتوان آن را تنها با بررسي هاي عقلاني و برهاني به دست آورد ، اما مي توان گفت يقينا بخش مهمي از ثبات ديني و اعتقادي نيازمند تلاش عميق و دقيق فكري است . تلاش در منظر اديان الهي از هرتلاش و كوشش و جهادي ارزنده تر است ، زيرا به نهادينه شدن مهم ترين باورهاي انساني منتهي مي گردد . مسير بسيار خوبي را در پيش گرفتيد . در اين راه از هيچ سوال و ابهام و ترديدي فروگذار نكنيد. هر آنچه به ذهن تان خطور مي كند ،با جديت بپرسيد و به دنبال حل آن باشيد .
در اين مسير منصفانه و به دور از پيش داوري و البته در مسير صحيح و در ارتباط با كارشناسان خبره مسائل ديني به جستجوي حقيقت بپردازيد . از برداشت هاي سطحي و يا مراجعه به منابع غير معتبر و نظرات مغرضانه و همراه با پيش داوري دوري بجوييد . مطمئن باشيد كه در صورت تلاش و رعايت اين اصول به آرامشي وصف ناشدني خواهيد رسيد . ديگر دين را نه به خاطر آثار مثبت روحي و رواني كه به خاطر نياز دروني خود بدان خواهيد طلبيد .
اما در مورد سوالاتي كه مطرح كرده ايد بايد گفت :
آياتي در قرآن مجيد وجود دارد كه حاكي از امكان جنيان در نفوذ در آسمان و دست يابي به برخي از اخبار غيب بود ، اما بعد از زمان معيني اين امكان ازايشان سلب شد . خداوند به واسطه شهاب هايي مانع از اين استراق سمع ايشان گشت ؛ مفسران قرآن‌پژوه دربارة آيات مورد اشاره، سخن بسيار گفته و هر گروهي نظري داده‌اند :
برخي از انديشمندان بر اين نظرند که کلمة «سماء» در اين آيات اشاره به آسمان دنيا است . کلمة شهاب اشاره به سنگ هاي سرگرداني است، که از سيارات يا ستاره هاي در حال انفجار جدا شده و در پهنه فضاي آسمان وسيع در حركتند . گاه که در حوزة جاذبة سياراتي چون زمين قرار مي‌گيرند و به سوي آن کشيده مي‌شوند، بر اثر سرعت برخورد با جو زمين يا ديگر سيارات ، شعله‌ور و در نهايت خاکستر مي‌شوند.(1)
اما برخي از انديشمندان ديگر مانند علامه طباطبايي اين نظريه را صحيح نمي‌داند و در تفسير آيه مي‌گويند: منظور از آيه که مي‌فرمايد: «ما آسمان‌ها را از استراق سمع شيطان‌ها به وسيلة «شهاب» ها حفظ مي‌کنيم» از قبيل تشبيه، کنايه و ذکر مثال است . در اصطلاح جنبه سمبليک دارد. اين تشبيه و کنايه و مثال براي روشن شدن حقايق غير حسي در لباس حسي ذکر شده، همان طور که خدا در سوره عنکبوت، آيه 43 مي‌فرمايد: «اين ها مَثَل‌هايي است که براي مردم مي‌زنيم و جز دانشمندان و عالمان آن را درک نمي‌کنند» .
علامه طباطبايي در ادامه مي‌گويد:
منظور از آسمان در آية فوق (که جايگاه فرشتگان است) يک عالم ملکوتي و ماوراي طبيعت است که از جهان محسوس برتر و بالاتر است.منظور از نزديک شدن شيطان‌ها به آسمان براي استراق سمع و پرتاب کردن شهاب به سمت آن ها آن است که شيطان‌ها مي‌خواهند به جهان فرشتگان نزديک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده آگاهي يابند، ولي فرشتگان شيطان‌ها را با انواري معنوي که دارند مي‌رانند.
گروه سوم از مفسران جنبه تمثيلي را جدي تردانسته، بر اين عقيده‌اند که منظور از آسمان در آيه، آسمان حق و حقيقت است . شيطان‌ها مي‌کوشند که به اين آسمان راه يابند و استراق سمع کنند و مردم را فريب دهند. اما ستارگان و شهاب‌ها (که رهبران الهي و علما و دانشمندان هستند) با امواج قلم و گفتارشان شيطان‌ها را عقب مي‌رانند و طرد مي‌کنند.(2)
در هر حال اگر نظريه گروه دوم و سوم را بپذيريم، تفسير فوق با شهاب سنگ‌هاي دنيايي قابل جمع نيست .
داستان شهاب مبين و راندن شياطين از عالم ملكوت و مانع شدن در برابر امكان دست يابي ايشان بر اخبار غيب حقيقتي واقعي و قرآني است ، اما تطبيق آن بر شهاب سنگ ها و رخدادهاي شناخته شده فلكي امري است كه به هيچ وجه با شواهد و قرائن قرآني و عقلي قابل جمع نيست . در نتيجه با تفسير تمثيلي و غير نجومي اين واقعه تنافي و تعارضي بين دستاوردهاي علمي و نجومي و اين آيات وجود ندارد .
نشانه بارز اين امر آن است كه در برخي روايات اين ممنوعيت از زمان تولد پيامبر اسلام نقل شده است .در نتيجه بايد گفت پديده شهاب هاي آسماني تنها حادثه اي با قدمت كمتر از 1500 سال است ، در حالي كه اين امر با بديهيات نجومي و تاريخ نگاري هاي منجمان و همچنين بررسي هاي دانشمندان كنوني بر روي شهاب سنگ هاي يافت شده در زمين قابل جمع نيست .
اما مساله شب و روز و نگه داشتن كشتي و پرندگان و... هم اشكال عجيب و دور از انتظاري بود كه مطرح نموديد ، زيرا بر اساس مبناي روشن فلسفي علت حقيقي يك پديده مجموعه علل اربعه فاعلي و مادي و صوري و غايي او هستند كه علت تامه را تشكيل مي دهند . به علاوه فاعل اصلي و حقيقي هر حادثه اي غير از واسطه ها و مقدمات طبيعي رخ داد آن حادثه است .
فرض كنيد نور لامپ را به سمت صندلي مي تابانيد .در نتيجه سايه او بر ديوار نقش مي بندد ، در اين واقعه علت ايجاد سايه چيست ؟ صندلي ؟ نور لامپ ؟ جهت گيري نور به سمت صندلي ؟ تاريكي محيط ؟ يا شما كه اين فرايند توليد سايه را محقق كرديد ؟
ايجاد سايه نتيجه طبيعي قرار گرفتن صندلي در محيطي تاريك در مسير تابش نور لامپ است ، اما يقينا صندلي و نور فاعل اصلي ايجاد سابه نيستند ؛اگر كمي دقت كنيد مساله ايجاد شب و روز نيز همين گونه است ، يعني اين امر نتيجه طبيعي گردش زمين به دور خود و وجود خورشيد است ، اما در حقيقت فاعل اصلي اين ايجاد موجود برتري است كه اين مجموعه زمين و خورشيد و حركت زمين و تابش خورشيد و فرايند طبيعي انتقال نور و ده ها و صدها قانون طبيعي ديگر را در ساختار اين عالم رقم زده است .
در نتيجه فاعل حقيقي ايجاد شب و روز خداست ، چنان كه با ايجاد مانع در مسير حركت زمين مي تواند جلوي ايجاد شب و يا روز بعدي را بگيرد ، همين گونه است فاعليت خداوند در مورد نتايجي كه از قوانين بادها و نگهداري پرندگان در هوا بر اساس قوانين آيروديناميك و مانند آن يا استقرار كشتي بر روي آب حاصل مي گردد كه هر يك معلول ده ها قانون معين طبيعي است كه خداوند آن ها رادر ساختار نظام طبيعي عالم برقرار ساخته است .

پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير نمونه، ج 11، ص 46، به نقل از فخر رازي، در تفسير کبير؛ آلوسي در روح المعاني.
2. تفسير الميزان، ج 17، ص 187، به بعد، با تلخيص.