من يك سال هست كه از خدا موردي را در خواست كردم امما خدا نه به من ندايي ميدهد نه در اين مورد كمكم ميكند با اين كه از خدا خواسته ام كه مصلحت را كنار بگذارد مي خواهم دليل اين مورد را بدانم؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اصلي ترين عامل بروز چنين سوال و ابهامي به اشتباه ما در فهميدن معناي استجابت بر مي گردد . از نظر تعاليم ديني ما استجابت همواره به معناي برآورده شدن و عملي شدن آنچه ما خواسته ايم نيست . اين امر معقول و پذيرفتني نيست . با ساير سنت هاي قطعي الهي در عالم همخواني ندارد . فرض كنيد اگر در شب قدري مادري براي سلامت و بازگشت فرزند رزمنده اش از ميدان جنگ دعا كند و فرزندش براي شهادت ،تكليف چيست ؟ آيا مي شود اين رزمنده هم شهيد بشود و هم نشود؟ بسياري از دعاها مانند اين موارد كه با هم در تعارض و تنافي هستند ؛ به علاوه لازم مي آيد همه نظام دقيق عالم به واسطه دعاهاي گوناگون بندگان در شرائط خاص استجابت به هم بريزد . ساختار عالم وحوادث آن هر روز بسته به دعاهاي بندگان شكل جديدي به خود بگيرد كه اين امر معقول و منطقي نيست.
معناي درست استجابت همان است كه از روايات استفاده ميشود كه به ما گفته شده : هيچ دعايي بي اثر نيست . هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. هر دعاي مقبولي يقينا به استجابت ميرسد ، اما گونههاي استجابت مختلف است.
امام سجاد(ع) ميفرمايد: «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد: براي او ذخيره ميگردد يا در دنيا برآورده ميشود يا بلايي را كه ميخواست به او برسد،از وي ميگرداند».(1)
البته چنان كه از روايات برمي آيد، برخي از دعاها مورد توجه خداوند قرار نمي گيرند كه از آن ها به تعبير «دعاي غير مسموع » نام برده مي شود . اما دعا با شرائط خاص ودر موقعيت هاي ويژه اي كه به ما گفته شده و مواردي از آن ها را ذكر كرديد،شرايط استجابت و قبولي را دارا مي شوند. اما بر همان اساس كه حكمت هاي الهي و مصلحت هاي خداوند اقتضا مي كند .
در نتيجه همه اين موارد و روايات مي تواند درست باشد و دعاي ما در اين شرائط و موقعيت ها مستجاب بشود اما به معناي عام استجابت . هر چند در موارد بسياري ديده شده كه در همين موقعيت ها دعا به معناي خاصش هم مستجاب شده و آنچه انسان خواسته ،به او عطا شده است اما اين امر هيچ گاه كليت ندارد . زيرا آنچه در عالم حرف اول و آخر را مي زند ،حكمت و علم و اراده مطلق خداوند است . هر چند خداوند فرموده : « به سوي خداوند از وسيله هايي بهره بگيريد »(2) دعا و توسل به امامان از جمله اين وسائلند اما معصومين فرموده اند « وسيله ها حكمت خدا را بر نمي گردانند » (3).
راز عدم استجابت در اين واقعيت نهفته است که از باطن هستي و مصالح حقيقي خود و جهان بي خبريم. به همين دليل گاهي ميپنداريم خير و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتي يا دفع و رفع مشکل و مانعي است. بر اساس اين پيش فرض وقتي ميبينيم خواسته ما بر آورده نميشود، رنجيده خاطر ميشويم! در حالي که اگر حجاب از روي «حقيقت باطني» عالم کنار رود و آينده و نتيجه برخي خواستهها براي ما حاضر و روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف ميشويم و خدا را شکر ميکنيم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن گونه كه مي خواستيم برآورده نکرده است.
خداوند نسبت به بندگانش مهربان است . خير و خوشبختي مؤمنان را ميخواهد، از اين رو اگر خواسته آنان به ضررشان است ، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را ميخواهند، اجابت نميکند. اما چنان كه گفتيم اصل دعاي او بي اجابت و بي اثر نخواهد بود.
به علاوه عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نميشود. امام صادق(ع) ميفرمايد:
«روز قيامت خداوند ميفرمايد: اي بنده من! مرا خواندي و من اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو ميکند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نميشد، براي ثواب و پاداش نيک که ميبيند».(4)
مهم تر از هر دعا و اجابتي در دنيا سنت آزمايش خداوند از بندگان است . حقيقتي كه همه بندگان خدا از بزرگ ترين انبيا تا كم ترين افراد از آن مستثنا نشده اند . چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خداست .
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مييابيم كه اگر خواستههاي انسان بر آورده نميشود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواستههاي او را اجابت ميكند. در دعاي افتتاح ميخوانيم:
«اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب كردم، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم برايم بهتر بوده است، زيرا به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه ميكند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس ميكند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشتهاند.
اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: «دير اجابت نمودن خدا، تو را نااميد نكند كه بخشش،بسته به مقدار درخواست است . چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولانيتر گردد و بخشش خدا كاملتر شود. چه بسا چيزي را خواستهاي و تو را نداده و بهتر از آن را در دنيا يا آن دنيا داده و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو ميداد،تباهي دين و دنياي خود را در آن ميديدي».(5)
توجه به اين امور از جمله اينكه عدم استجابت ظاهري مي تواند آزمايشي براي من باشد و در نااميد نشدن انسان و استوار بودنش در مسير طلب بسيار مفيد است ، به علاوه در تاخير ها چنان كه در روايات آمده دلايل گوناگون ديگري نيز متصور است كه همه دليل بر محبت بيش تر خدا است، نه بي توجهي وناراحتي او از ما ؛ امام صادق(ع) ميفرمايد:
«وقتي كه مؤمني دعا ميكند،خداوند به ملائكه ميفرمايد: «دعايش را مستجاب نمودم، ولي آن را نگه داريد و عطا نكنيد كه دوست دارم صداي بنده مؤمن را بشنوم. بندهاي هم هست كه دعا ميكند و خداوند ميفرمايد: زود حاجتش را بدهيد كه آوازش را دوست ندارم».(6)
علاوه بر مطالب ياد شده، دعا ، مطلوبيت ذاتي دارد . فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ويژه خواستههاي دنيوي نيست، بلكه دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت يا عدم اجابت، موضوعيت دارد و به اصطلاح طلب مهمتر از مطلوب است.(7)
ما به دعا كردن امر شدهايم و بايد به اين وظيفه عمل كنيم و نتيجه را به خداوند واگذار نماييم.
در عين حال نبايد از ياد ببريم كه در بسياري از موارد عدم استجابت دعاهاي ما به خاطر وجود موانعي است كه خود از آن ها بي خبريم .گمان مي كنيم كه همه عوامل و زمينه هاي استجابت را فراهم كرده ايم . شخصي خدمت امام صادق(ع) عرض كرد:
دو آيه در قرآن است كه تأويل و معناي آن را نميدانم. يكي «ادعوني استجب لكم» است، كه ما هر چه دعا ميكنيم، اجابت نميشود.
حضرت فرمود: « سر عدم اجابت دعاي تان را به شما ميگويم. اگر خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت كني و آن گاه او را بخواني، دعايت را اجابت ميكند، ولي با (دستورهاي) او مخالفت كرده، نافرمانياش ميكني. او نيز اجابت نميكند. با اين حال، اگر خدا را از راهش بخواني - اگر چه گناهكار باشي - خدا دعايت را مستجاب ميكند».
پرسيد: راه دعا چيست؟ فرمود: «نماز(8) كه خواندي، ابتدا خداوند را ستايش كرده، او را به بزرگي ميستايي . به هر نحو كه ميتواني، حمد و ستايش او را ميكني، سپس بر پيامبر و آلش درود ميفرستي . به تبليغ رسالتش گواهي ميدهي، بر ائمه هدي سلام ميدهي، آن گاه نعمتهاي خدا را بر خود ميشماري . او را به خاطر آن ها ستايش و شكر ميكني. بعد به گناهان خود يكايك اعتراف ميكني و هر كدام را كه به يادداري، اقرار مينمايي.
هر كدام را به خاطر نداري، به طور سربسته به زبان ميآوري . از همه گناهان به درگاه خدا توبه ميكني . تصميم ميگيري كه ديگر گناه نكني.از روي پشيماني و صدق نيت و خلوص، و در بيم و اميد از آن ها استغفار و طلب آمرزش ميكني، سپس ميگويي:
اللهم اني أعتذر اليك من ذنوبي و استغفرك و أتوب اليك. فأعني علي طاعتك و وفّقني لما اوجبت عليّ من كلّ ما يرضيك فانّي لم أر أحداً بلغ شيئاً من طاعتك الا بنعمتك عليه قبل طاعتك، فأنعم عليّ بنعمة أنال به رضوانك و الجنةَ.
بعد از رعايت اين مراتب، حاجت خود را بخواه، كه اميدوارم خدا نااميدت نكند و حاجتت را برآورد.(9)
درپايان تذكراين مطلب را سودمند مي بينيم كه:
گاهي دعا به اجابت ميرسد، اما مقدمات تحقق آن فراهم نيست و يا مصالحي اقتضا ميکند انجام آن به تأخير بيفتد. حضرت موسي(ع) به خدا عرض كرد : «پروردگارا، به فرعون و طرفدارانش زيورها و مال فراوان داده اي. او مردم را از راه تو گمراه ميکند.
خدايا! اموال شان را نابود ساز و آنان را به عذاب دردناک گرفتار نما! » خداوند در پاسخ فرمود: موسي دعايت را اجابت نمودم. اما در روايت آمده است که ميان دعاي حضرت موسي(ع) تا غرق شدن فرعون، چهل سال طول کشيد!».(10)
حضرت ابراهيم(ع) فرزند نداشت. دهها سال دعا و تضرّع نمود تا اين که در 99 سالگي در حالي که پير شده و موهاي او سفيد گشته بود، خدا حضرت اسماعيل را به او داد.(11)
حضرت سليمان پيامبر که حدود هزار سال عمر کرد، صدها سال دعا کرد تا خداوند به او فرزندي دهد و نسل او تداوم يابد، ولي سرانجام بدون داشتن فرزند از دنيا رفت. آيا ميتوان گفت خداوند پيامبرانش را دوست نداشت و آنها پيش خدا ارزش نداشتند و گرنه حاجت پيامبرش سليمان را اجابت ميکرد؟!
دوست عزيز ! باز تاكيد مي كنيم دنيا عرصة امتحان و محل ظهور و بروز استعدادهاي دروني و افکار و عقايد قلبي است. يکي از راههاي امتحان، قرار گرفتن در ميدان شدايد و سختيها و تأخير افتادن اجابت دعاها است. از خدا بخواهيم که ما را در همة آزمون هايش موفق و ثابت قدم نگه دارد.
حُسن ظن و اعتماد به خدا کليد بسيار از درهاي قفل شدة زندگي و خوشبختيها است. خداوند حُسن ظن و اعتماد داشته باشيد. او نسبت به بندگانش بسيار مهربان است. خير و سعادت را گاهي در قالب سختيها و مشکلات ظاهر ميسازد . گاهي در لباس آسايش و نعمت ها.خدا به علم نامحدود خويش ميداند که صلاح و رستگاري چه کسي از بندگان مؤمنش در ميدان مشکلات و مصايب نهفته است و کدام يک از آنان بايد در رفاه و نعمتها آن را جستجو کنند. پس باور داشته باشيم که در صورت انجام تکاليف و وظايفي که خداوند براي اهل بلا و مشکلات يا رفاه و نعمتها قرار داده، هر وضعيتي براي ما پيش آيد، خير و خوشبختي ما در همان نهفته است.
پينوشتها:
1. تحف العقول، ص 202.
2. مائده (5) آيه 25.
3. صحيفه سجاديه دعاي 13.
4. اصول كافي، ج 4، ص 247.
5. نهج البلاغه، نامه 31.
6. اصول كافي، ج 4، ص 245.
7. مصباح يزدي، بر درگاه دوست، ص 56.
8. شايد منظور نماز توبه است كه به اين كيفيت خوانده مي شود : غسل توبه نمايد، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت يک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحيد و يک مرتبه سوره «الناس» و يک مرتبه «فلق» را بخوانيد. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربي و اتوب اليه و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» سپس بگوييد:« يا عزيز يا غفار اغفرلي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فانه لا يغفر الذنوب الا انت » .
9. بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377.
10. اصول كافي، ج 4، ص 245.
11. تفسير نمونه، ج 11، ص 101، پاورقي.