سلام
روزتون بخير
سوال من راجع به مسئله اي است كه من رو تحت فشار روحي شديد قرار داده
بين من و همكارم كه خانم مجرده حدود سه ساله كه رابطه عاطفي عميق و يك عشق حقيقي ايجاد شده و از اونجاييكه من متاهلم و هم خانواه ام رو هم دوست دارم و هم من و اون خانم همديگه رو شديدا دوست داريم سردرگم شده ام و نميدونم بايد چيكار كنم.
لطفا من رو راهنمايي كنيد.آيا عشق من و اون خانم گناهه؟ و آيا وجود عشق اون خانم توي قاب من با وجود تاهل من گناهه؟ نميدونم بايد چيكار كنم.
با سلام و تشكر از اعتماد شما نسبت به مركز.
بي ترديد نمي توانيد عشق بين خودتان و اين خانم را سالم و بهنجار بدانيد . چيزي كه باعث مي شود به جاي ظرفيت بخشي و تكامل بخشيدن به حريم خانواده تان،روي يك موضوع خارجي سرمايهگذاري كنيد ،نميتواند سالم ارزيابي گردد. به عنوان انسان از محدوديت هايي برخوردار هستيم .به همين دليل خداوند چنين مقرر فرموده است كه هر يك از ما با خانواده مان روبرو باشيم . نظام خانواده موضوعي براي سرمايه گذاري رواني و عاطفي قرار گرفته . روشن است كه هر يك از ما اگر در خلال روابط اجتماعي خودمان مراقب نباشيم ،ميتوانيم با افراد بسياري رابطه برقرار نموده و از ميان آن ها حداقل با چند نفري نقاط مشترك فراوان بيابيم؛ اما اين ها هيچ كدام دليل براي مشروع و سالم دانستن اين قبيل روابط نخواهد بود.
برخي افراد گمان ميكنند كه ديگران آن ها را نميفهمند و تنها حال خودشان را خودشان ميدانند و مسايل آن ها بي نظير است. حتي گاهي افراد به آن رنگ و بوي معنوي هم داده و آن را خدايي نيز مي پندارند. اين افراد چنان دلبسته هستند كه گمان ميكنند كه با يك عشق حقيقي روبرو هستند . معناي عشق حقيقي را نمي دانند. اين چيزي بيش از يك احساس و هوس كه تا حدي مسايل جنسي نيز در آن دخالت دارد نخواهد بود. به هر حال نقطه اصلي اين روابط و به انتها رساندن اين روابط با تماس جنسي خواهد بود؛ بر خلاف روابط دختران و پسران نوجوان كه مسايل جنسي نقطه آغاز خواهد بود. اين گونه روابط معمولاً در سنيني كه انتظار ميرود فرد از پختگي لازم برخوردار باشد، مشاهد ه ميشود.
توصيه اصلي و اكيد ما به عنوان يك روانشناس باليني كه تجاربي نيز در اين زمينه حرفهاي داريم، آن است كه اين رابطه را هر چه سريع تر به انتها برسانيد . در صورتي كه شخصاً نميتوانيد، بايد از متخصصين كمك بگيريد.
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نميتواند آن را فراموش كند، يعني كه نميخواهد ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند.
حال اگر همين فرد واقعاً معتتقد گردد كه ميتواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد،احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت. به اين نكته توجه كنيد كه نرسيد ن به يك عشق خود بدتر از از دست والدين نيست كه هزاران بار اتفاق افتاده است و افراد با آن كنار آمدهاند . همين طور چگونه وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي دهند، معمولاً با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك ميبينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل ميبندند ؟ البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نميتواند عبور كند؟ به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي تونم کس ديگري را در قلبم بنشونم» نيست که نمي گذارد عبور کنيد بلکه نمي خواهيد کس ديگري را در قلب خودتان بنشانيد. زمانه و تجربه به ما بارها و بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بسياري موارد آنچه مي خواهيم نمي شود و آنچه نمي خواهيم مي شود. گاهي چيزهايي که ما مي خواهيم ،بر خلاف مصالح ما است. بنابراين بهتر است با يک روانشناس گفتگو کنيد تا روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيريد.در صورت تمايل ميتوانيد با شماره 09640 تماس بگيريد و با مشاورين مركز گفتگو نماييد.