با سلام خدمت حاج آقای گل
ضمن عرض تشکر از شما در پاسخ به سوالات بنده مبنی بر حکم سنگسار اینجانب چند سوال دیگر از محضر مبارکتان دارم.
بنده طی سال گذشته (از شب قدر پارسال تا امسال که از مراسم آن آمده ام)سعی کرده ام مرتکب گناهی نشوم و طبق فرموده آیت الله بهجت(رضی الله)که همان انجام واجبات و ترک معیت است را انجام دهم البته تا آنجا که امکان داشت (الله اعلم)امسال که در مراسم شرکت کردم به حول و قوه الهی هر چه مداح می گفت که اشک بریزید تا خدا از گناهان شما در گذشته بگذرد نه تنها گریه ام نمی گرفت بلکه دچار حزن و اندوه هم نمی شدم آیا بنده دچار گناه شده ام ؟
باید چه کار کنم؟
با تشکر حاج آقا

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
احاديث و روايات بسيارى بر اين معنى دلالت دارد كه چشم گريان و قلب رقيق و دل رحيم , به خدا نزديك تراست .پيامبر فرمود: «اشك چشم ها و ترس دل ها, از رحمت و مهربانى خدا است ».(1)
اما چرا بعضى به هنگام شنيدن مصيبت و ذكر عزادارى منقلب شده و گريان نمى شوند؟ آيا اين دلالت بر قساوت قلب دارد؟
انسان از بُعد روان شناسى چون عاطفه مند است , رقيق القلب است . رقت قلب , ذاتى هر بشر است , چون اگر انسان رقيق القلب نبود, نمى توانست هدايت شود و چون رقت قلب دارد, از تبشير و تنذير(بيم و اميد)درس مى گيرد. البته چون همه افراد بشر در حالات و روحيات ; مختلف و متفاوتند . هر كدام در هنگام برخورد با حوادث , تظاهر خاصى نشان مى دهند. نمى شود قاعده كلّى و معيار معيّنى براى قضاوت در دست داشت . بعضى به خاطر عامل تورث از روحيه اى قوى تر برخوردارند . هنگام برخورد با حوادث , مقاومت بيش ترى نشان مى دهند. چنين افرادى اگر درهنگام برخورد با مصيبت , خصوصاً مصيبت اهل بيت ، واكنش كم ترى از خود نشان دادند, گناهى نكرده اند. ايشان ممكن است از نظر قلبى متأثر شوند. بارها ديده شده است اين گونه افراد حتى در فوت عزيزان شان آن گونه كه بعضى واكنش نشان مى دهند, متأثر نمى شود.. بنابراين عدم گريه و اشك گاهي به احساسات و تجربه هاي شخصي مربوط مي شود كه فقدان آن مشكلي ندارد .
البته گناه نيز يكى از عوامل مهم قساوت قلب و جمود عين (خشكى چشم ) است . انسان وقتى گناه مى كند, قلبش تيره و تار شده و دقّت و نرمى از آن خارج مى شود. قلب سخت و تيره نمى تواند در چشم اثر بگذارد و آن را گريان كند. انسان هاى غافل نمى توانند گريه كنند, چون فكر و دل شان به دنيا مشغول مى باشد, چشمان شان مجذوب جلوه هاى دنيا و قلب شان از عاطفه خالى است . چنين چشمى نمى تواند اشك بريزد. اشك به خارج از اين عالم تعلق دارد, چون از عاطفه ريشه مى گيرد و عاطفه جايگاه ملكوتى دارد. اهل بيت كسانى اند كه در زندگى جز به عدالت و ديانت و تعليم احكام دين و اصلاح جامعه , به چيز ديگرى نمى انديشيدند . راهى كه آنان رفته اند ،جاودانه نمى ماند مگر با حضور معنوى و ملكوتى شان , و مظلوميت بهترين نماد و تجلّى حضورشان در بين ما است . البته مظلوميتى كه ظلم ستيز و عبرت آموز باشد و اشك پاسخ مناسبى براى درك مظلوميت آن ها است .
پيامبر گرامى اسلام يكى از علائم شقاوت را خشكى چشم دانست:«از علائم و نشانه هاى شقاوت و سخت دلى , خشكى چشم است (يعنى آن جا كه عواطف و احساسات انسانى اقتضا كند اشكش در نيايد) . سنگ دلى و آزمندى در جستجوى روزى و اصرار در ارتكاب گناه ».(2)
حضرت خطاب به اباذر كرده و فرمود: «اى اباذر! هر كه تواند گريه كند, بايد بگريد. هر كس نتواند, ناگزير قلبش را اندوهگين كند . خود را به حالت گريه كنندگان در آورد, زيرا سنگدل از خداوند دور است , ولى شما نمى دانيد».(3)
مولاى متّقيان , امير مؤمنان على (ع)فرمود: «چون گريه ات نايد. تظاهر در گريستن كن . پس اگر از چشمانت به اندازه سر پشّه اى اشك خارج شود, خوش به حالت ».(4)شهيد بزرگوار آيةاله دستغيب شيرازى در قساوت قلب و درمان آن مطالب مبسوط و ارزنده اى دارند.(5)
پي نوشت‌ها:
1.آثار الصادقين , ج 2 ،ص 77.
2.احسان بخش , آثار الصادقين , ج 2 ،ص 72 به نقل از سفينةالبحار.
3.همان , ص 73.
4.مكارم الاخلاق , ص 317 .
5. قلب سليم , ص 301تا 357.