دختر 21 ساله ای هستم.سه سال پیش با پسری همسن خود آشنا شدم.بعد از مدتی موضوع را با مادرم در میان گذاشتم.مادرم در ابتدا مخالف بود ولی بعد از مدتی و شناخت آن فرد کمی موافق شد مادرم قول مساعدت داد و حالا زیر همه چیز زده

با سلام و آرزوی قبولی طاعات.قبلا بابت طولانی بودن سئوالم معذرت می خواهم.دلم خیلی پر است و از بی همدمی گرفته
دختر 21 ساله ای هستم.سه سال پیش با پسری همسن خود آشنا شدم.بعد از مدتی موضوع را با مادرم در میان گذاشتم.مادرم در ابتدا مخالف بود ولی بعد از مدتی و شناخت آن فرد کمی موافق شد.بیرون رفتن ما با اطلاع مادرم بود و حتی مادرم با او شوخی نیز می کرد.کمی بعد مادر او با مادرم و حتی من رابطه ای گرم برقرار کرد و مرتب با مادرم در تماس بود.کمی بعد حرف خواستگاری آمدن پیش آمد.من دانشجوی سال سوم برق بودم و او دیپلم داشت و در مغازه ی یکی از آشنایان مادرش فروشنده بود و حقوق مناسبی می گرفت.بعد از خواستگاری مادرم گفت خانواده خوبی بودند و پدرم گفت خواهر بزرگ داری و همچنین درسش از تو پایین تر است.5ماه بعد خواهرم ازدواج کرد.با مادرم دوباره صحبت کردم و مادرم وقتی دید من خیلی اصرار می کنم گفت کار خوب پیدا کند(یعنی یا مغازه بخرد یا کار دولتی) و یا دانشگاه قبول شود.بعد جواب مثبت میدهیم.او نیز کنکور داد.تا اینکه 2هفته پیش پدرم وقتی که ما در حال گفتگو باهم بودیم تلفن را از اتاق دیگر برداشت و حرف ما را شنید و بعد از دعوای سختی گفت من از اول هم مخالف بودم و حتی اگر او درس و کارش را هم درست کند جواب من نه است و جالبتر اینکه مادرم منکر همه موافقت ها و روی خوش نشان دادن ها و حتی قولهایش شد.هفته پیش هم به او زنگ زدند هرچه او التماس کرد فایده نداشت و پدر و مادرم آب پاکی را بر دست ایشان ریختند و پدرم به من گفت حق ارتباط با او را ندارم.ولی راستش من به صورت مخفیانه با او در تماس کمی هستم.واقعا ضربه خورده.او به قول پدر من اعتماد کرده بود و در این یک سال خیلی سختی کشیده بود.
می گویید چکار کنم.واقعا از این زندگی از این وضعیت خسته شده ام. جواب کنکور پس فردا می آید ولی چه فایده.واقعا درمانده شده ام.نمی دانم چکار کنم.می دانم بعضی جاها مانند تماس تلفنی با او را اشتباه کردم ولی الان چکار کنم.پدرم می گوید این خواست خدا بوده که من تلفن شما را بشنوم و مخالفت خود را اعلام کنم.من نمی توانم با افکارم با یک سالی که به پشتوانه قولهای پدر و مخصوصا مادرم برنامه ریختمکنار بیایم.یعنی فرزند انقدر بدبخت است...شما را به صاحب این ماه قسم می دهم کمکم کنید دیگر خسته شده ام خسته
با تمام وجودم منتظر پاسخ و راهنماییتان هستم
ممنون

پاسخ:
باعرض سلام و تشكر از ارتباط شما
معمولا روابط مستقيمي كه دختر و پسر با همديگر دارند، به دليل وابستگي هايي كه ايجاد مي شود ،شخصت اصلي، تفاوت هاي فردي، و فرهنگي و رضايت هاي والدين ناديده گرفته مي شود. بنابراين بهتر بود به محض ورود علاقه و محبت نسبت به ايشان، با خود كنترلي و خويشتن داري و پرهيز از سرمايه گذاري رواني ، از ايشان مي خواستيد كه با قطع كامل ارتباط مستقيم بعد از اينكه شرايط مطلوب و مناسب و مورد نظر خانواده شما فراهم مي شد، به خواستگاري رسمي اقدام كنند. اما در اين وضعيتي كه بدون اينكه مطمئن شويد آخر راه چه خواهد شد و آيا من و ايشان با هم زندگي مشترك خواهيم داشت يا نه ؟ در صورت اصرار بر قطع ارتباط از طرف والدين شوك روحي به شما وارد مي شود . اگر هم وارد زندگي مشترك شويد، از آن جا كه ازدواج تان با دوستي شروع شده ،با مشكلاتي مانند بدبيني هاي همسر ، آشكار شدن شخصيت اصلي بعد از گذشت مدتي از زندگي و كاهش احساسات اوليه كه باعث ناسازگاري هاي زناشويي خواهد شد، در اين وضعيت انتقام جويي احتمالي همسر شما بعد از ازدواج نسبت به رفتارهاي پدر و مادرتان را هم اضافه كنيد كه باعث دردسرهايي خواهد شد.
از طرفي ارتباطي كه قبلا داشته و الان داريد ،هم از نظر شرعي جايز نيست ،زيرا در ارتباط دختر با پسر ،اذن پدر شرط است .بنابراين با قطع كامل ارتباط سعي كنيد زمينه بدبيني ها و شك هاي همسرتان بعد ازدواج را بگيريد .از طرفي با كم كردن فاصله عاطفي و كاهش وابستگي سعي كنيد براي حل مسأله خودتان راهكارهاي زير را انجام دهيد:
1- قطع كامل رابطه تا زمان مشخص شدن تكليف زيرا در هر صورت شما آسيب بيش تر را متحمل خواهيد شد. اگر اين رابطه ادامه پيدا كند، بعد از ازدواج همسر شما از خودش مانند تمام مردهايي كه ازدواج شان با دوستي شروع شده، مي پرسد : از كجا مطمئن شوم كه ايشان با كسي ديگر ارتباط نداشته ،زيرا ايشان با وجود عدم رضايت پدر با من ارتباط داشته است. شايد اين موضوع بدبيني الان نباشد، ولي بعد از گذشت مدتي از زندگي و كاهش احساسات معمولا كنترل ها و بدبيني ها و بازپرسي ها و محدوديت هاي نامناسب از طرف مرداني كه همسران خود را با دوستي پيدا كرده اند ،زياد است. اما اگر شما و ايشان زندگي مشتركي شروع نكرديد ،شوك كمتري به شما وارد مي شود و آسيب كمتري شما خواهيد ديد.
2- رايزني و صحبت با افرادي كه پدر و مادر شما از آن ها حرف شنوي دارند جهت وساطت.
3- صحبت با مشاور تلفني و حضوري براي توجيه اينكه شما هيچ احساسي نسبت به فردي غير اين فرد نداريد . در صورت ازدواج با فرد ديگر با مشكل روبرو مي شويد.
4- اطمينان دهي به پدر و مادر نسبت به قطع كامل رابطه تا زمان مشخص شدن وضعيت زندگي
5- صحبت كردن با پدر و مادر در فضاي مناسب با احترام كامل نسبت دليل مخالفت هاي آن ها و گفتن احساس واقعي خودتان
6- بررسي منطقي و نه احساسي نسبت به اين مسأله كه آيا ايشان براي شما هدف و برنامه دارند و مي توانند نيازها و انتظارات شما را برآورده كنند.
7- تحقيقات محلي جزيي و دقيق نسبت به وضعيت روابط والدين ، دوستان ، اعضاي ازدواج كرده .
8- جويا شدن دليل رابط مستقيم و عدم اقدام به خواستگاري رسمي از همان اول
9- شماره 09640 بدون كد مركز مشاوره تلفني است كه مي توانيد در صورت لزوم تماس داشته باشيد.
موفق باشيد.