سلام مجدد و عرض تسلیت ایام شهادت امام علی(ع).
در برخی ادیان میگویند ممکن نیست خدا در رنجهای بندگانش سهیم نباشد، زیرا او بندگانش را دوست دارد. پس خداوند هم در رنجهای بشر شریک است و رنج کشیده است.
چه ایرادی به این استدلال وارد است و اساساً چرا اسلام نمیپذیرد که خدا رنج کشیده باشد؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نسبت رنج به خداوند دادن به مفهومي که در پرسش آمده، از صفات مخلوق است . خداوند از داشتن چنين صفتي منزه است، خداوند در آخرين وحينامه آسماني خود درباره توصيف خود به اين گونه صفات به صراحت فرمود:
«سبحانه تعالي عما يصفون» (1) خداوند از همه اين صفات و آنچه وصف ميکنند منزه است، در آيه ديگر فرمود: «سبحان ربک رب العزه عما يصفون» (2) منزه است پروردگار تو، پروردگار شکوهمند از آنچه توصيف ميکنند. بنابراين خداوند عزت و اقتدارش برتر از ان گونه اوصاف است که دچار رنج به مفهومي که از برخي اديان در پرسش نقل شده بشود.
در اين که خداوند بندگانش را دوست دارد، جاي ترديد نيست درآموزههاي اسلامي نيز در اين رابطه نکتههاي بسياري آمده (3) ولي حب خداوند نسبت به بندهاش موجب آن نميشود که صفات بندگانش را داشته و متصف رنج و مانند آن بشود. به خصوص آن که رنج يک عارضه نفساني است. به اصطلاح فلسفي کيف نفساني است و خداوند از داشتن آن منزه است.
در نگاه آموزههاي اسلامي گر چه خداوند از رنجوري به مفهومي که در سوال اشاره شده، منزه است، ولي براي بيان کرامت بندگان صالح خود از يک سو، و ناگواري ستمي و رنجوري که بر آن ها از طرف ستمکاران وارد ميگردد از سوي ديگر، رنج و ناگواريهاي بندگان صالح را به خود نسبت داده : «فلما اسفونا انتقمنا منهم فاغرقنا هم اجمعين» (4) آن گاه که ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام کشيدم.
واژه «آسفونا» از ماده «اسف» به معناي اندوه توام با غضب است، و حقيقت هيجان دروني است که انسان را به انتقام دعوت ميکند، اين معنا درباره خداوند قابل تصور نيست چون خداوند از اندوه بدين معنا منزه است. از اين رو گفته شده مراد اندوهگين شدن فرستادگان خداوند است، ولي خدا اندوه آنان را به خود نسبت داده. (5)
بنابراين گر چه خداوند خود از وصف رنجوري منزه است، ولي رنجوري بندگان خوب خود را به خود نسبت داده ، از کيفر ستمگران سخن گفته است، و اين همان نکته عميق عرفاني است که تنزيه در عين تشبيه توحيد کامل، و آنچه از اديان ديگر در پرسش نقل شده تشبيه صرف است که به طور يقين نادرست و شرک آلود است.
پينوشتها:
1. انعام (6) آيه 100.
2. صافات (37) آيه 180.
3. بقره آيه 222،195، آل عمران (3) آيه 76، 146، 159.
4. زخرف (43) آيه 55.
5. تفسير نمونه ج 21، ص 90، الميزان، ج 18، ص 166.