سلام و خسته نباشید.
مدتی است که احساس تنهایی می کنم واین باعث شده که نتوانم تمام حواسم را یکجا تمرکز دهم احساس می کنم که هرچه به خدانزدیک تر می شوم خداوند متعال بیشتر مرا مورد امتحان الهی قرارمی دهد این برایم مبحث مهمی شده وآذارم می دهد بعضی اوقات احساس می کنم در اینجا نیستم و در یک عالمی دیگری هستم طوری شده است که هرچه درس می خوانم دارم مشروط میشم و کاری نمی توانم جز دعا کردن وهمیشه دعا می کنم خدایا هرچه زودتر جان مرا بگیر لطفا کمکم کنید.چکار باید بکنم؟
با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز.
رگه هايي از اضطراب وسواس فکري و افسردگي در نامه شما مشهود است. اين سه باعث ميشوند زندگي آرامي نداشته باشيد و همواره ذهن مشغولي فلج کننده اي شما را فرا بگيرد .اين که دعا ميکنيد خداوند زودتر جان شما را بگيرد، چيزي جز رويکرد افسرده وار به زندگي نيست.
مشروط شدن شما به خوبي نشان ميدهد که اختلالات رواني باعث افت و کاهش شديد عملکرد شما شدهاند.
تک تک اختلالها بايد از طريق روان درماني و دارو درماني احتمالي درمان گردد.به صرف چند خط مشاوره نوشتاري نمي توان به درمان پايدار شما اميد داشت.
درمان موقتي و گذرا دردي از شما دوا نخواهد کرد و با يک حادثه ناخوشايند اين قصه پر غصه بار ديگر آغاز خواهد شد.
توصيه ميشود در اسرع وقت به يک روانشناس باليني مراجعه نماييد . از او کمک تخصصي و تدريجي بگيريد. کتاب درماني يا خوددرماني يا مشاوره غير حضوري متأسفانه تأثير چنداني بر حل مشکلات شما نخواهد داشت.
در صورت تداوم اين روحيات و دست روي دست گذاشتن چه بسا مشکل شما پيچيده تر گردد. کتابهايي مانند وقتي اضطراب حمله ميکند و از حال بد به حال خوب هر دو نوشته ديويد برنز. و هر دو ترجمه مهدي قرچه داغي براي شناخت بيش تر روحيات تان مفيد است.